بخشی از سخنان جمیل آزاد در مراسم رونمایی کتاب "لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا..."

       موضوعات اجتماعی و تاریخی گاهی در پیوند هم قرار دارند و از همین رو است که بعضی جوامع سرنوشت مشترکی را سپری میکنند نمونه خوبی از این مساله سرنوشت مشترک یهودی ها و هزاره ها بوده. لذاست که اثر حاضر در رابطه به “لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بزرگ نوشته شده است.

     در رابطه به تاریخ هزاره ها اساتید محترم که نوشته و می نویسند، حضور دارند و شما نیز با تاریخ ما آشنایی دارید پس بصورت اجمالی و خلاصه میخواهم به تاریخ یهودی ها اشاره ی داشته باشم تا مشترکات آن با تاریخ هزاره ها مشخص شود.

      بعد از اینکه یهودی های اروپا به دین مسیحیت گیراییده و مسیحیت را راه نجات یهود دانست، همین اعتقاد منجر به متهم شدن آنها به آزار، اذیت و به صلیب کشیدن حضرت مسیح شد. از اینجا بود که یهود ستیزی آغاز شد. با رسمیت یافتن مسیحیت به عنوان دین رسمی در اروپا قوانین جدید به تصویت رسید که ازدواج مسیحیان را با یهودی ها ممنوع قرار داد. یهود از این به بعد به اوهام عمومی معصیت پنداشته میشد.

      در قرن 13 و 14 یهودیان در اروپا از مشاغل دولتی محروم و زمینهای شان توسط زمینداران بزرگ مصادره میشد. تا قرن 19 دوران حکومت آلمان نازی به رهبری هیتلر یهود ستیزی در 1933 به عنوان یک دکترین دولتی اعلام شد. اقدامات ضد یهودی با بایکوت مغازه داران آغاز شد و هدف این مساله بیرون راندن آنها از اروپا بود که چنین مساله به دلیل اینکه ناممکن بود، در نهایت تصمیم به قتل عام 11 ملیون یهود گرفته شد و تعدادی زیادی از یهودیان در آلمان و با حمله آلمان به لهستان در این کشور قتل عام شدند.

      مساله یهود ستیزی تنها در اروپا خلاصه نمیشد بلکه در آمریکا نیز زمینه برای یهود همچنان تنگ بود و یهودیان حق فعالیت در ارگانهای دولتی و سیاسی را نداشتند. تنها بخشی از افراد این نژاد بصورت مخفیانه به تجارت و قاچاق مواد مخدر و الکول فعالیت داشتند که از همین طریق به پولی هنگفتی دست یافتند. کم کم تجارت را ادامه دادند تا جایی که بخشی از اقتصاد امریکا را بخود وابسته ساختند. در عرصه های دیگر بخصوص سیاسی، گروهی را گرچند غیر منسجم بحیث لابی شکل داده و بردستگاه سیاست خارجی، مجلس سنا و عوام فشار وارد نموده  و توانستند سیاست ابرقدرت زمان یعنی ایالات متحده آمریکا را جهت پیشبرد اهداف یهود و تشکیل دولت جدید یهودی بنام اسرائیل سوق دهند. به لحاظ اقتصادی بعداً  یهودی های امریکا تا جایی پیشرفت کردند که در 1984 توانستند ترومن را بحیث رئیس جمهور آمریکا در انتخابات به پیروزی برسانند.

     از همان زمان به بعد لابی یهود، نقش ارزنده و تعیین کننده را کماکان در سیاست خارجی آمریکا آغاز کرده است. نا گفته نباید گذاشت که آمریکا و انگلیس با در نظر داشت منافع شخصی از قبیل در کنترول داشتن دریای مدیترانه، آسیا و جدا سازی آسیا از آفریقا از تشکیل دولت اسرائیل حمایت و پیش نویس آنرا به سازمان ملل متحد ارجاع داد. سازمان ملل با حد اقل آرا این پیشنویس را به تصویب رساند. اولین کشورهای که دولت اسرائیل را به رسمیت شناختند امریکا و انگلیس بود و بدنبال آن کشور های دیگر بجز چند کشور اسلامی که تا هنوز اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند.

      با سرگذشتی که یهودی ها سپری کرد توانستند در نهایت مشکل را حل و یک کشور جدیدی را برای خود بسازند. و اما هزاره ها نیز همانند یهودیان سرنوشتی تلخی داشته و دارند؛ از توهین و تحقیر تا قتل، فروش به عنوان کنیز و برده و کوچ اجباری. سوال اساسی اینست، علت اینکه مشکلات ما نه تنها که حل نشده بلکه روز به روز به آن افزوده شده است در چیست؟؟

      در پاسخ به این سوال جلسات و سیمنارها در کشورهای مختلف تشکیل شد و موضوع حاضر ( نقش لابی یهود در سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه بزرگ ) به عنوان یکی از نمونه های راهکار انتخاب شده است، زیرا نمیتوان انکار کرد که مفید و قابل اجرا همین لابی و لابی گری است.

     هزاره های که در کشور های مختلف از آمریکا تا استرالیا، اروپا و پاکستان هر جایی که حضور دارند باید تلاش نهایی شان را بکنند تا در دستگاه های سیاست خارجی، مجلس سنا و مردمی نفوذ نموده و مشکلات شان را با اسناد مطرح کنند. کشورها به دو دلیل از هزاره ها پشتیبانی خواهند کرد:

1-    به دلیل منفعتی که از این طریق میتوانند کسب کنند.

2-    بخاطر دفاع از حقوق بشر و رعایت دموکراسی

     در نتیجه از اینجاست که با حمایت جمعی از کشورهای پشتیبان یک قدرت شکل میگیرد. از آنجا که به تعبیر فوکو قدرت حقیقت را خلق میکند ما با استفاده از این تعبیر و قدرت پشتیبان میتوانیم گفتمانهای جدیدی را جهت دفاع از حقوق هزاره ها شکل دهیم که این گفتمان میتواند: قدرت مسلط باشد، میتواند فدرالیسم و یا هزارستان باشد.

     در نهایت بخشی از مشکلات بصورت کوتاه مدت و بخش عمده ی دیگر آن در دراز مدت قابل حل خواهد بود...

لابی گری چیست؟

نوشته: عبدالله رفیعی

تاریخ: 1/1/2016م

     اصطلاح لابی یا لابی گری با آنکه تا اینک در بین مردم ما زیاد معمول نیست، اما در سطح بین الملل و خصوصا دنیای سیاست جایگاه ویژه ای یافته است و عموما با بار مثبت و یا منفی به کار می رود. اصطلاح لابی از کلمه انگلیسی (Lobbyrun) به معنی راهرو گرفته شده است. این کلمه در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاست مداران و نمایندگان مجالس است. لابی برای اولین بار در اواسط قرن شانزدهم میلادی در زبان انگلیسی به کار گرفته شد و بیشتر به سالن ها و راهروهای مجلس عوام انگلستان اطلاق می شد که در آن نمایندگان بازار طلا، پخته، ابریشم و مردم خواست های شان را به نمایندگان عرضه می داشتند. استفاده از این واژه در ادبیات سیاسی ایالات متحده آمریکا، یکی از مهم ترین کشورهای جهان به سال 1808م، باز می گردد که توسط قانونگذاران آن به کار رفت.

     جامعه شناس فرانسوی الکسی دو توکویل، زمان شروع لابی گری در ایالات متحده آمریکا را دهه 1830م، عنوان نموده است و به گفته وی در آن زمان مردم آمریکا به شدت به دنبال ایجاد و سازماندهی گروه های ذی نفود بودند. اعتقاد دیگری که در رابطه به شروع لابی گری در ایالات متحده آمریکا وجود دارد، بر می گردد به هوتل ویلارد در نزدیکی کاخ سفید که در آن رییس جمهور وقت آمریکا "یولیسیز. اس. گرانت" طی سالهای 1869 – 1877م، بعد از ظهر ها برای تفریح کوتاه و کشیدن سگرت برگ می رفت. حضور ممتد گرانت در هوتل سبب شد تا سیاستمداران و دیگر افراد خود را به وی برسانند و عرض حال نمایند.

     در باب تعریف لابی کردن از دید عام به ساده ترین کلمات می توان چنین نوشت؛ واداشتن و یا برحذر داشتن شخص و یا نهادی را به زور و یا تضرع در راستای منافع خود لابی کردن گویند، اما به طور خاص به عملکرد گروه هایی لابی گری گفته می شود که برای تحقق اهداف و منافع خود با بهره گیری از ساختار و ظرفیت های حقوق سیاسی در یک کشور به دنبال تاثیر گذاری بر روند و جهت گیری های سیاسی داخلی و یا خارجی آن می باشند.

     در ایالات متحده آمریکا به مثابه قدرت برتر و بی رقیب در عرصه های سیاسی، تکنولوژیکی، اقتصادی و نظامی؛ قانون جدیدی در 1995م، تصویب شد که به نام "قانون لابیسم" یاد می شود و رفتار لابی ها را شکل و شمایل روشن تر و واضیح تر میدهد.

     در مجموع به گفته برنار لوشر بونیه، نویسنده کتاب "لابی ها به بروکسل حمله کردند" لابی می تواند به یک شرکت، یک بازار، یک منطقه و یا یک کشور مرتبط باشد و لابیست ها با استفاده از دو نوع تکنیک؛ لابیگری مستقیم و لابیگری غیر مستقیم می توانند  اهداف شانرا تعقیب نمایند. در تکنیک لابی گری غیر مستقیم یا بازی خارجی، برای حمایت از خواست ها و تلاش های شان عموما در خارج از مجالس قانونگذاری دست به تشکیل ایتلاف ها، بسیح توده ها، نشر مطالب در رسانه ها و تبلیغات می زنند. در لابی مستقیم یا بازی داخلی، تماس با مقامات، تهیه آمار ها، اطلاعات و گزارشها، تهیه پیشنویس لوایح، ارایه مشوره، حضور در مجالس قانونگذاری و پیگیری دایمی لازم می باشد.

     لابی ها را عموما به اساس نحوه عملکرد، تکنیک های لابیگری، وسایل مورد کاربرد شان، روش فعالیت شان و موضوعیت به انواع مختلف دسته بندی می کنند. لابی های صنایع، قومی – مذهبی، فرهنگی، سیاسی، بازنشستگان، دوا سازی و محیط زیستی در کشورهای مختلف را می توان به حیث نمونه ذکر کرد. بعضی لابی ها توده گرا (دارای اعضای زیاد و تاثیر گذاری از طریق بسیج مردمی)، در حالی که عده شان نخبه گرا (دارای اعضای کم و تاثیر گذاری از طریق روابط و استفاد از ثروت) اند و در ضمن هستند لابی های که تک موضوع نیستند و در عین زمان چندین موضوع را تعقیب می کنند.

     در ایالات متحده آمریکا لابی های محیط زیست از جمله معروف ترین جنبش های اجتماعی و عام المنفعه به حساب می آیند. در حدود پنج ملیون آمریکایی از حامیان مالی سازمانهای محیط زیست اند و به آنها کمک مالی می کنند. لابی های محیط زیستی عموما با بسیح مردمی تلاش می کنند که به تاثیر گذاری بپردازند. در مقابل لابی های طرفدار محیط زیست، اکثرا لابی های انرژی و منابع طبیعی (نفت و گاز، برق و معدن) قرار می گیرند. لابی انرژی و منابع طبیعی از مهم ترین لابی های ایالات متحده اند، که در سطح ملی و بین المللی تاثیر گذاری می کنند و گاهی حتی از مسایل اقتصادی فراتر رفته و در مسایل امنیتی و سیاسی آمریکا در قبال خاورمیانه، آسیای میانه، آمریکای لاتین، چین و روسیه به تاثیر گذاری می پردازند. به خاطر عملکرد لابی های صنایع است که امروزه گاهی به طرف لابی گری به دید منفی دیده می شود، زیرا عده ای بر این نظر اند که لابی گری دموکراسی را به طرف پلوتوکراسی  می برد. به عبارت دیگر لابی های اقتصادی با مصارف زیاد پول نه تنها بر نمایندگان مجالس و سیاستمداران تاثیر می گذارند، بلکه حتی افکار عمومی را نیز به وسیله شبکه های عظیم رسانه ای شان تحت تاثیر و سمت دهی مطابق منافع شان قرار می دهند و به این صورت در نهایت منافع و خواست اقلیت را بر اکثریت تطبیق می کنند.

     لابی های قومی – مذهبی، در ردیف تک موضوع ها قرار می گیرند و از مشهور ترین آنها در ایالات متحده آمریکا لابی یهود، لابی ایرلندی، لابی ارمنستانی، لابی کوبایی، لابی یونانی، لابی هندی، لابی اعراب، لابی اسلامی و بعضی لابی های دیگر می باشند. لابی قومی – مذهبی، حول منافع گروه های قومی و مذهبی دور از وطن و روابط آنها با هم قوم و هم کیشان شان در سرزمین مادری و یا کشور محل اقامت شان می چرخد. اکثر از دایاسپورا (جوامع دور از وطن) در کشورهای مختلف و مخصوصا در آمریکا با سازماندهی و انسجام خود و کسب نفوذ و قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر سیاست های سرزمین مادری خویش و سیاست های خارجی و امنیتی آمریکا تاثیر گذار بوده و حتی در سطوح بین المللی به مداخله می پردازند. وجه مشترک تمام لابی های قومی -  مذهبی حمایت و پشتبانی آنها از افراد هم کیش یا هم قوم شان در سرزمین مادری، کشور محل اقامت و یا نقاط دیگر دنیا می باشد.

     لابی گری تا حتی در این زمان شکل وظیفه را بخود گرفته است ولابی گر ها در پرتو قوانین کشور ها بعد از گرفتن اجازه، دفاتر شانرا تاسیس می کنند و عموما توسط گروه های ذی نفوذ به کار گرفته می شوند تا از منافع آنها دفاع نمایند. لابی گران فرادست، کسانی اند که علمیت، تجربه، مهارت، توان ایجاد روابط، اعتماد، توانایی مدیریت و مهم تر از همه آگاهی از روند قانون گذاری، سیاست و قدرت در همه سطوح را داشته باشند.

     لابی و لابی گری خصوصا در ایالات متحده آمریکا به بخشی از روند قانون گذاری تبدیل شده است. قانون گذاران برای قانون گذاری نیازمند آگاهی از دیدگاه و موضع گیری گروه های مختلف در قبال مسایل جاری اند و این آگاهی را لابی گران می توانند برای آنها تهیه کنند، از همین رو و به خاطر نفوذ و تاثیر آنها در روند قانون گذاری به نام "خانه سوم قانونگذاری" در آمریکا شهرت یافته اند. لابی ها در حال حاضر آنقدر نفوذ و تاثیر گذاری کسب کرده اند که می توانند نقش اساسی را در انتخابات کشور ها و سمت و سو دهی سیاست خارجی آنها داشته و با تشکیل ایتلاف ها تا حتی سرنوشت بعضی کشور ها را مطابق منافع شان رقم بزنند. نمونه ای از اوج لابی گری، در اواخر سال 2015م، در رابطه به توافق هستوی ایران و جهان در بین موافقان و مخالفان توافق در ایالات متحده بود. مخالفان تحت قیادت کمیته روابط عمومی آمریکا- اسرائیل (AIPAC) در مقابل موافقان تحت قیادت رییس جمهور برحال ایالات متحده قرار گرفتند و در نهایت تا حتی اوباما خود ناگزیر شد تا به لابی گری پرداخته و در نتیجه رای اکثریت نمایندگان را به نفع موضع اش تغییر دهد.

منابع و مآخذ:

  1. لابی و لابی گر در آمریکا/ بهزاد احمدی لفورکی
  2. لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بزرگ/ جمیل آزاد
  3. برنامه تلویزیونی میزگرد پرگار/ بی بی سی
  4. سایت خبری بی بی سی
  5. سایت خبری مشرق
  6. http://www.aipac.org
  7. یاد داشت های نویسنده

قدرت و گفتمان غالب آمریکایی در خاورمیانه

نوشته: علی پویا 

پیش از پرداختن به اصل بحث لازم می دانم  به عنوان مقدمه  تعریفی از قدرت ارائه نمایم. شوارتزنبرگ،  تعریفی نسبتا واضیحتری از قدرت ارئه کرده است، به گفته وی: "توانایی تحمیل اراده مان بر دیگران برخلاف میل آنها قدرت است." در حقیقت این تعریف بیشتر جنبه سیاسی داشته  و اعمال زور است که توسط زورمندان صورت میگیرد و منابع مختلفی از قبیل دانش و معرفت، نظم و سازمان، موقعیت ها، اقتدار، مهارت و تخصص و رسانه های جمعی  را در بر می گیرد. وقتی قدرت، تحمیل اراده ی کسی یا کسانی بر دیگران باشد. پس چنین به دست می آید آن قدرت است که جهادگران مقدس دیروز افغانستان را به جنگ سالاران امروز مبدل می کند. قدرت است که برای ایجاد خاورمیانه ی بزرگ جنگ های ویرانگری را بر منطقه  تحمیل می کند.

شناخت طرح خاورمیانه بزرگ، بدون شناخت نظریه برخورد تمدن های (Huntington) که به عنوان پدر آن طرح محسوب میشود امکان پذیر نیست. طرح خاورمیانه بزرگ یک طرح آمریکایی است که از سوی بزرگترین طراحان و استراتیژیست های وزارت خارجه آمریکا، پینتاگون و سازمان استخباراتی امریکا یعنی (CIA) میباشد که بعد از دوران جنگ سرد و تک قطبی شدن جهان تحت عنوان نظم نوین جهانی و آمریکایی مطرح و تیوریزه شد.

نظریه  برخورد تمدن ها که از سوی هانتینکتون بعد از پایان جنگ سرد در سال 1993میلادی، تیوریزه شده، تقریبآ یک نظریه غالب در عرصه روابط بین الملل محسوب میشود. هانتینکتون بر این باور است که جهان پسا جنگ سرد، دیگر جهان دو قطبی مبتی بر دو نوع هستی نگری متضاد نخواهد بود. این دونوع نگرش هستی شناسی متضاد عبارت بودند از:

1-     هستی نگری و جهان بینی مارکسیستی و لینینیستی که میخواست جهانرا بر اساس آیدولوژی کمونیسم اداره کند و سیستم سیاسی - اقتصادی نظام سرمایه داری را از بین برده و یک جامعه بی طبقه سوسیالیستی و در نهایت جامعه کمونیستی بنا نماید که  این قطب از سوی شوروی سابق رهبری میشد.

2-     هستی نگری دوم عبارت است از نگرش لیبرال دموکراسی یا رقابت آزاد توماس هابز پدر علم مدرن سیاست، با توجه به فلسفه وجودی لیبرالیسم که مبتنی است بر اندیشه آدم اسمیت در عرصه اقتصادی یعنی بازار آزاد در دو بعد (ملی و فراملی) عینیت یافته است:

v     درحوزه ملی اندیشه دولت مدرن ملی که درآن دولت حافظ منافع فرد بوده است.

v     در بعد بین المللی آن اندیشه هابز ترویج کننده یک قدرت مسلط که بتواند منافع سرمایه داران را در عرصه بازار آزاد برآورده سازد. یعنی جوامع انسانی در سطح کلان بخاطر جلوگیری از تخاصم ها نیاز به یک قدرت مسلط دارد. بعد از جنگ سرد، جهان شاهد گفتمانهای گوناگون و متضاد در عرصه اندیشه در رابطه با مسایل بین المللی بوده که یکی از آنها نظریه پایان تاریخ است.

نظریه پایان تاریخ در کتاب فرانسیس فوکویاما تحت عنوان پایان تاریخ و آخرین انسان که تیوری آن در سال 1989میلادی، مطرح و در سال 1993میلادی، به چاپ رسید. وی براین باور است که جهان پسا جنگ سرد، جهان فرهنگ غرب یعنی لیبرال دموکراسی غربی خواهد بود که به جهان مسلط خواهد شد و به یک پارادایم غالبی مبدل میشود. اگر چند این تیوری در ذات خویش همان نظریه فلسفه تاریخ هیگل است که معتقد بر تجسم روح تاریخ در کالبد یک ملت و آن هم ملت جرمن است، اما فوکویاما این تیوری را بر کل فرهنگ غرب تعمیم داده و بر این باور بود که تاریخ با پیروزی اندیشه غربی به غایت و فرجام نهایی اش میرسد. در نهایت آیدئولوژی لیبرال دموکراسی است که ایده ای غالبی خواهد شد.

گفتمان دوم نظریه برخورد تمدن ها است. این تیوری براین باور است که در جهان پسا جنگ سرد، دیگر برخورد درون تمدنی  در عرصه ی روابط بین الملل تکرار نخواهد شد و جهان شاهد جنگ تمدنها خواهد بود. این تیوری جهانرا به چند حوزه تمدنی تقسیم نموده و در نهایت نتیجه گیری میکند که از جمله آنها تنها دو تمدن در آینده باهم برخورد خواهد کرد. لیبرال دموکراسی با مولفه های قوی چون انسان محوری، حقوق بشر، آزادی عقیده و بیان در مواجهه با تمدن اسلامی که مولفه های یاد شده را نداشته و ندارد رو به رو خواهد شد. و بر بنیاد همین تیوری بود که آمریکا با مطرح کردن طرح خاورمیانه بزرگ و با خلق سناریوی 2001 میلادی، سیاست خارجه اش را که در دوران جنگ سرد مبتنی براستراتیژِی بازدارنده گی بود به استراتیژی تهاجمی بازسازی کرده و منافع اش را جهانی اعلام نمود. بر اساس همین دوکتورین، نظم نوین جهانی یعنی طرح خاورمیانه بزرگ را عملا از یک پارادایم فکری به یک دوکتورین تهاجمی به عینیت رساند. اینک میدانیم که قدرت تهاجمی آمریکا به یک گفتمان غالب تبدیل شده و عمده ترین حوادث جهانی بر محور آن می چرخد. بحران یک دهه خاورمیانه و شاخ آفریقا، بحران یمن، لیبی، مصر، جنگ با عراق، سوریه و افغانستان را میتوان دوکتورین تهاجمی بر بنیاد جنگ تمدنها دانست. 

کتاب لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا... در کویته رونمایی شد

 انجمن علمی و فرهنگی کوشان روز یکشنبه 20/12/2015م، کتاب "لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بزرگ" را که توسط جمیل آزاد به رشته تحریر درآمده بود، رونمایی کرد. در مراسم رونمایی عده ای کثیری از سیاسیون، فرهنگیان، هنرمندان، مدیران مکاتب، استادان و علاقه مندان کتاب شرکت نموده بودند. مراسم ساعت چهار بعد از ظهر در بسم الله هال هزاره تاون، با تلاوت قرآنکریم توسط قاری فدا حسین شروع شد. گرداننده مراسم علی تلاش، حضور مهمانان را خیر مقدم گفته و در ضمن به خوانش گرفتن مقدمه و ترتیب مراسم، مهمان ویژه مراسم محترم عبدالخالق هزاره، احمد علی کهزاد، استاد ربانی، استاد اوحدی، آقای شاه ولی و استاد نعیم صباح را دعوت کرد تا کتاب را رونمایی کنند. سپس نویسنده کتاب، آقای جمیل آزاد به سخنرانی پرداختند.

آقای جمیل آزاد در ضمن خوش آمدید گویی به مهمانان و تشکری از کسانی که در راستای نشر کتاب با وی کمک کرده بودند، در سلسله سخنانش علت انتخاب موضوع کتابش را نیز به خوانندگان تشریح داد. به گفته وی: "موضوعات اجتماعی و تاریخی گاهی در پیوند هم قرار دارند. از همین رو است که در بعضی موارد سرنوشت مشترکی را سپری می کند و نمونه خوب آن سرنوشت مشترک یهودی ها و هزاره ها است، لذاست که موضوع حاضر یعنی لابی یهود و سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بزرگ نوشته شده است... در ادامه  وی یاد آور شد که یهودی ها اینک توانسته اند به کمک لابی و لابیگری مشکل شانرا حل کنند، اما مردم ما هنوز نتوانسته و متاسفانه درگیر اند. یکی از راهکارهای موثر می توان از آن در راستای حل مشکل مردم خود کمک گرفت، لابیگری است... "

استاد زمان دهقان زاده، استاد علی پویا و استاد جلال اوحدی از جمله ای کسانی بودند که کتاب را نقد نمودند. آنها هر کدام به نوبت خویش در ضمن برجسته نمودن نقاط قوت و ضعف کتاب سخنان شانرا روی مسایل جاری نیز بیان کردند. استاد پویا از دیدِ گفتمان قدرت به موضوع پرداخت و استاد اوحدی در مورد روند رشد نویسندگی و اهمیت نوشتن سخنان ارزشمندی ایراد نمودند.

مراسم با دکلمه ای زیبای شعر توسط بینظیر وحدت ادامه یافت و سپس دو تن از هنرمندان خوش صدای مردم ما، عباس نشاط و سخی جهانگیر با زمزمه نمودن شان همراه با نواختن دمبوره طراوت و شادمانی به محفل علاوه کردند.

محترم عبدالخالق هزاره، آخرین سخنران محفل بود. ایشان به زیور چاپ آراسته شدن کتاب را به نویسنده و جامعه ادبی مردم ما تبریک گفته و در ضمن آن اظهار خرسندی کردند که در حال حاضر عده ای کثیری از جوانان مردم ما می نویسند و به مردم خویش راه را نشان می دهند. در ادامه وی در مورد وضعیت فعلی هزاره های کویته و منطقه روشنایی انداختند... مراسم حوالی ساعت هفت شب به پایان رسید.

گلی گم گشته ام

داستان از: سایره بتول

کنارِ پنجرۀ اتاقم نشسته بودم و به بیرون نگاه می کردم. به پیراهنِ سبز زمین، به آسمانِ آبی، به پروازِ پرندگان با صد شوق و ذوق، به گل های رنگارنگ، به درختانِ پُر بار می دیدم. در همین لحظاتی که به بیرون نگاه میکردم، صدای زنگ تلفن به گوش ام رسید و ناگهان از آن نگاه پریدم و بطرفِ تلفن دویدم. تلفن را برداشتم، صدای مردانه ای را شنیدم که میگفت:"سلام دخترم، خوبی؟" جواب دادم:"پدر جان، شما هستید؟" گفت:"آری، من ام. پدرت." خیلی شاد شدم. مدتِ هشت سال شده بود که صدای پدرم را نشنیده بودم. پدرم گفت:"دخترم من بر می گردم. چی برایت بیاورم؟" از بس که خوشحال شده بودم، گلویم پُر شده بود و اشکهایم خود بخود می ریخت. گفتم:"پدر جان! من بجز محبت های تو دیگر چیزی لازم ندارم. پدر جان! لطفا زود تر بیا" پدرم گفت:"خوب است دخترم، مادرت و برادرانت کجایند؟" اولین سال در زندگی ام بود که مادرم و برادرانم رفته بودند تا برای ما وسایلِ مکتب بخرند. گفتم:"پدر جان! مادرم با برادرانم بیرون رفته اند." پدرم گفت:"دخترم، من یک هفته بعد می آیم. هر چیزی که به کارِ تان بود، برایم بگویید." گفتم:" درست است، پدر جانم. مادرم که آمد، برایش میگویم." بعد خدا حافظی کرده و تلفن را قطع کرد. از بس خوشحال شده بودم، فورا رفتم خانۀ کاکایم که خانۀ شان نزدیکِ خانۀ ما بود. گفتم:"دخترا! پدرم یک هفته بعد می آید." دختران کاکایم نیز از این مژدۀ من خوشحال شدند. دوباره برگشتم خانه. دیدم مادرم آمده بود. گریه کنان دویدم به طرف آغوش مادرم. مادرم فکر میکرد شاید از اینکه من تنها بوده ام، ترسیده ام، اما گفتم:"مادرجان! پدرم یک هفته بعد می آید، وقتی که شما بیرون رفته بودید، تلفن کرده بود" آنروز ما خیلی خوشحال بودیم، برای اینکه پدرم می آمد. در حالیکه مادرم خیلی خسته و مریض بود، گفت:"دست به دستِ همدیگر بدهیم تا خانه را جمع وجور کنیم." برای آمدنِ پدرم، خیلی آمادگی باید می گرفتیم. من هر روز لحظه شماری میکردم که چی وقت این هفته تمام می شود. خیلی آمادگی های زیاد می گرفتیم و در نهایت روزِ آخر هفته رسید. هیچ باورم نمی شد که امروز پدرم می آید. آنروز همۀ ما خیلی وقت از خواب بیدار شدیم. ما سه فرزند خانواده تصمیم گرفته بودیم که امروز هیچ جایی نرویم. فقط خانه نشسته، برای آمدنِ پدرمان لحظه شماری کنیم. اما مادرم تصمیمِ ما را قبول نکرد و گفت:"نه، این کارِ شما درست نیست. بروید به درس های خود رسیدگی کنید." ما را روان کرد به کورس های مان. داخلِ صنف بودیم، اما فکرهای ما به طرفِ پدرمان بود. آنروز خیلی طولانی شده بود، ساعت هیچ نمی گذشت. وقتی که از کورس به خانه برگشتیم، هر سۀ ما فکر می کردیم که پدرِ ما شاید آمده باشد، اما وقتی که خانه رسیدیم، دیدیم پدر ما نرسیده است. تنها مادرم و عمه ام کیک می پختند تا از مهمانان پدرم پذیرایی کنند. آنروز ما ظهرانه نخورده بودیم و می گفتیم ما با پدرِ مان نان می خوریم. ساعتِ 6 شام بود، که تلفنِ پدرم آمد، همۀ ما بطرف تلفن دویدیم. عمه ام تلفن را بر داشت و گفت:"بلی، سلام!" پدرم گفت:"سلام خواهر جان! خوبی؟" عمه ام گفت:"شکرِ خدا، خوبم. برادر چه وقت می رسی؟" پدرم گفت:" خواهر جان! 15 دقیقه بعد. خیلی تشنه شده ام، برایم چای آماده کنید. خدا نگهدار تا 15 دقیقه بعد." چند دقیقه ای از تلفنِ پدرم نگذشته بود که پای تلویزیون نوشته شد:"هم اینک یک موتر موادِ منفجره، در راه کاروانی که از تفتان به طرف کویته می آمد منفجر شده است. از تعداد کشته شده ها و زخمی ها تا هنوز اطلاع دقیق در دست نیست." آن خبر، پای تلویزیون مرا به شدت ناراحت و دق کرد. نا امیدانه رفتم به طرفِ آشپزخانه، گفتم:"مادر! کاروانی که از ایران به این طرف می آمد، منفجر شده است." مادرم سیلی محکمی به صورتم زد و گفت:"از آدمِ بد، سخنِ بد شنیده می شود. دهنت را ببند" در همین لحظه بود که زنِ کاکایم سراسیمه آمد و به مادرم گفت:"بیا زود که برویم. محمد زخمی شده است." مادرم چادرش را پوشید و رفت. بیشتر از چند ساعت نگذشته بود و من بی قرارتر از همیشه پیشِ آشپزخانه ایستاده بودم، که دیدم مردان جنازۀ ای را بر دوش شان به حویلی ما آوردند. فهمیدم که جنازه پدرم است. مردان همه شان دور ایستادند. من به طرفِ جنازۀ پدرم دویدم و خودم را رویش انداختم و فریاد زنان بیهوش شدم. مادرم، زنهای کاکایم و عمه ام همه فریاد زنان می گریستند. من بعد از چند دقیقه به هوش آمدم، اما پدرم را برده بودند. گلی که سالها برای آمدنش، لحظه شماری می کردم از پیشم دوباره گُم گشت. فقط 15 دقیقه مانده بود که پیدایش کنم، ولی برای ابد از دستش دادم.

در نتیجه حمله بر اتوبوس زایران بیشتر از 25 تن شهید شدند

     در نتیجه حمله بر اتوبوس زایرانی که امشب 21/1/2014م، از تفتان به طرف کویته می آمد، بیشتر از ۲۵ تن شهید و عده ای کثری زخمی شدند. حمله توسط یک موتری انفجاری که در آن در حدود صد کیلو گرام مواد منفجره جابجا شده بود صورت گرفت. اتوبوسها زمانی که از تفتان به طرف کویته می آمدند و در ساحه ای مستونگ می رسند، این حمله صورت می گیرد. بعد از حمله توسط موتر، عده ای از افراد مسلح بر اتوبوس ها شلیک نیز کرده اند. در اثر این حادثه تا اینک بیشتر از ۲۵ تن شهید و عده ای کثیری زخمی شده اند، وضعیت صحی اکثر از زخمی ها وخیم است و احتمال دارد تعداد شهدا بیشتر شود. در بین شهدا و زخمی ها زنان و اطفال نیز شامل اند. تا آنجایی که هویت زایران مشخص شده است، آنها اکثریت شان از علمدار رود اند. مردم و متعلقین شهدا و زخمی ها به شدت خشمگین اند و در ضمن رسیدن به ساحه و کمک به شهدا و زخمی ها بر ضد حکومت وقت شعار می دهند. نیروهای انتظامی ساحه را محاصره کرده است تا کدام حادثه ناخوشگوار دیگر رخ ندهد. اکثر از رهبران پاکستان مثل نوازشریف، عمران خان، زرداری، الطاف حسین و رهبران اهل تشیع حادثه را به شدت محکوم می کنند. حزب دموکراتیک هزاره در ضمن محکوم کردن شدید این حادثه، فردا را در شهر کویته هرتال اعلان کرد و نیز نهادی های شیعی سه روز را سوگ اعلان کرده اند.

هنرکده مصور نمایشگاه نقاشی را از آثار نوروزعلی مصور برگزار کرد

گزارش از: علی تلاش

     نمایشگاه نقاشی تحت عنوان "Expression Of Love" بروز جمعه مورخ ١٧ جنوری، سال جاری در کتابخانه شهید منتظری هزاره تاون طی یک برنامه ی عالی با اشتراک کثیری از علاقمندان هنر نقاشی اعم از آقایان و خانم ها، تقریباً ساعت ١١:٣٠ قبل از ظهر افتتاح گردید. پیش از افتتاح این نمایشگاه، در برنامه افتتاحیه تعداد از اساتید در مورد هنر به سخنرانی پرداختند. نوروز علی مصور هنرمند زبده ی نقاشی که آثارش در این نمایشگاه به معرض دید مشتاقان هنر قرار گرفته بود، اولین سخنرانی بود که در مورد هنر و هدف برگزاری از این نمایشگاه سخن راند. وی که یکی از استادان خوب هنر نقاشی در هزاره تاون کویته- پاکستان است که از سالهای قبل بدین سو در این ساحه مصروف تعلیم این هنر به علاقمندان هنر نقاشی است. برعلاوه ی افتخارات برگزاری نمایشگاه های متعدد و اشتراک در نمایشگاه های منطقه ی و بین المللی، شاگردان خوبی را در این راستا نیز تربیت نموده است. بعد از وی استاد حسن علی هاتف در مورد آثار آقای مصور و جایگاه هنر به سخنرانی پرداختند. استاد عبدالله رفیعی سخنران بعدی بود که در مورد روند رشد هنر و خصوصا هنر نقاشی در کویته و تاثیر دست آورد های هنرمندان کویته بر رشد و بالندگی هنر در سطح منطقه سخنرانی گردند. در آخر محفل افتتاحیه آقای اخلاقی دعایه اختتامیه را خواندند. بعد از محفل افتتاحیه، نمایشگاه توسط استاد عبدالله رفیعی و استاد هاتف با بریدن نوار رسما گشایش یافت و هنردوستان به بازدید از آثار استاد نوروز علی مصور پرداختند. قابل یادآوریست که محترم آقا رضا عضو کابینه ایالتی بلوچستان نیز برای بازدید از نمایشگاه نقاشی تشریف آورده و هنرمندان را زیاد تشویق کردند. آثار استاد مصور بیش از حد مورد پسند علاقه مندان هر قرار گرفت و هر اثر وی گویای فریاد درونی هرمند بود که به شکل هنرمندانه و عالی به تصویر کشیده شده و به هنردوستان تقدیم شده بود.

چمدان

قسمت دوم:

نوشته: خاطره افضلی

علی با اهل وعیال خود خاک خدا دادی را بعد از سال‌ها مهاجرت و بی وطنی به آغوش گرفت. آن‌ها در مرز افغانستان با انبوه از مسافرین تازه از راه رسیده ، با پای پیاده به سفر ادامه میدهند. قسمت از راه را پیاده میروند. مردی چمدانی را به دست دارد، نوجوانی چمدان را بر کراچی می‌کشاند، و خانمی هم چمدان را بر سر حمل می‌کند. همه در یک مسیر روان است. باز گشت به وطن. می‌گویند در این مسیر مسافر هر چه خاک آلود و ژنده پوش به نظر برسد، سفرش بی خطر و راحت‌تر است. راهزنان و طالبان از حمله کننده‌های استند که با وارسی ظاهر و کف دست مسافرین تصمیم قتل آن‌ها را می‌گیرند. لذا هیچ مسافری پاک ، منظم و سر حال به نظر نمی‌رسد. موهای ژولیده، لباس‌های نا مرتب، لنگی یا کلاه، دستمال گردنی و چمدان‌های بوجی مانند با این همه وصف همه یک حرف دارند ما مسافرین راه وطنیم!

دست فروشان اشیای خوراکه را بدست گرفته اند ، بعضی آن‌ها سیم کارت‌های افغانی )روشن  و اتصالات( را می‌فروشند. تعریف‌های خود ساخته و بیش از حد معمول بسیاری از مشتریان را به خریداری آن وادار می‌‍کنند و فریب میدهند. در یک قسمت بزرگ این جاده حوالداری‌های گمنام و بی نشانی نشسته اند که پول‌های مختلف را رد و بدل می‌کنند. علی یک بسته از پول کلدار را به افغانی  مبدل می‌کند. رفته، رفته به کتاره‌های آهنی جالی مانند میرسیم که دو طرف جاده را بسته است، پولیس امنیتی پاسپورت‌ها را یکی به یکی  از دید می‌گذرانند و بعد اجازه عبور میدهند. شخصی که سر و وضع درستی ندارد، آن طوریکه به نظر می‌رسد فقیر و نا توان است، قصد دارد مرز را عبور کند، ولی پاسپورت ندارد. پولیس چنان با چوپ او را میزند که داد و فغانش دنیا را می‌گیرد اما ترک مکان نمی‌کند. تا مرز آمده است، اما بدون پاسپورت، به چی دلیلی و چرا؟ کسی نمی‌داند. بعد از عبور از اینجا، با کمی پیاده روی به دشتی می‌رسیم که موترهای مسافربری با رانندگان آن آماده باش استند. اما نرسیده به آن ایست پولیس امنیتی دوباره به ارزیابی پاسپورت‌ها می پردازد. این ایست، یک اتاقک چوبی مانند دو دروازه ای است. در چند قدمی این منطقه مهر دفتر مرزی خروجی ودخولی به پاسپورت ها حک می‌شود.  

اینجا اسپین بولدک است. از هوتل‌های مشهور این منطقه هوتل جاوید و هزاره جات استند. وارد سرای بزرگی می‌شویم. محوطه این سرای از موترهای پارک شده مملو است. موتر ما در نزدیکی هوتل جاوید ترمز میزند. هوتل جاوید قبلا خرابه تمام بود، نه مسافرخانه. نظافت به ندرت مراعات می شد، اما حالا کمی بیشتر رسیدگی صورت می‌گیرد. سر و سامان گرفته است و جدیدتر به نظر می رسد. یک عمارت دو طبقه ای است، که با گج سفید شده است. در جلو یک راه پله آهنی دیده میشود که به منزل دوم راه دارد. در طبقه اول تختی بزرگی چوبی گذاشته اند. مسافرین مرد آنجا نشسته، خوابیده، یا هم لمیده اند. بعضی آنها چای و نان را با خاک و هوای آلوده یک‌جا می‌نوشند و می‌خورند. آنطرف تخت، سالن مردانه است که از آن در تابستان‌ها استفاده می‌کنند. سقف سالن با بوریا رنگ رفته ی فرش شده است و در وسط دو پایه آهنی به چت وصل شده اند. در مجاور این سالن، حجره کوچکی برای خانم‌های مسافر در نظر گرفته شده است. این حجره دو دروازه دارد که یکی آن با ججیم ژولیده پرده گرفته شده و به سالن مردانه راه  دارد. نصف آن با بوریا قدیمی فرش شده است . اگر چه جای عمومی برای خانم‌ها است، اما مردان هم گاه گاهی رفت و آمد می‌کنند و این رسم سنتی را می‌شکنند. طوریکه پیش خدمت به بهانه جمع آوری پیاله های چای سر میزند و مسافرین به بهانه ی دیدن همسفرهای خویش. ..

تجمع رانندگان به اطراف علی و  دعوت او به تاکسی ها و بگو مگو به خاطر مزد سفر او را کلی گیج کرده بودند. حرف به حرفی نمی رسید و صدا را گوشی شنیده نمی توانست، انگار بازار سهام است که روی قیمت تجارت صحبت می‌شود، نه سلامتی و راحتی مسافرین.  تا اینکه علی با دو نفر از هموطن خود یک تاکسی را دربست می‌گیرند. راننده برای این که مزد مسافربری را زیاد کرده باشد، اصرار افزودن یک مسافر دیگر را می‌کند. بعد از جر و بحث بلاخره مسافرین حاضر به پرداخت اضافی می‌شوند. راننده چمدان‌ها را طبق معمول با ریسمان سر تاکسی و در صندوق عقبی می‌بندد. مسافرین در صندلی‌های چرکین و نمناک جا خوش کردند. راننده با احمدگل در جلو ماشین، زلمی با علی و خانواده اش در عقب ماشین جا به جا شدند و موتر از سرک های نیمه خامه و پخته ی سپین بولدک به طرف مرکز قندهار آرام - آرام راه می‌افتد. بعد از مدتی کوتاهی به قندهار رسیدند.  هوای قندهار گرم و غیر قابل تحمل ، اما سفر هنوز ادامه داشت.

سفر در مسیر شاهراه قندهار – کابل شروع  شد. بزرگترین شاهراه افغانستان که در طول سال بیشترین تلافات جانی و مالی را در قبال دارد. تاکسی به رنگ آبی تاریک است که اصلا به تاکسی شباهت ندارد. آینه بیرونی سمت راست ماشین شکسته است. سنسور درب عقبی از کار افتاده است. در جلو آن یک نوار صوتی  تقریبا فنا شده دیده می‌شود که آهنگ پشتو (پشتنه) را  با والیوم بلند از بلندگو به صدا در آورده و چنان سردردی شدید به مسافرین ایجاد کرده که بعد از ساعت ها ختم سفر هنوز آهنگ پشتو به مغز آن‌ها انعکاس دارد. روی شیشه ی جلوی ماشین دشنه ( کاغذ خود چسب) های مذهبی و آیات از قرآن و دعای سفر چیده شده اند. آن آهنگ پشتو و این آیات قرآنی دو شیوه فکری متضاد که در جلو ماشین خود نمایی می‌کردند.

علی از آنجا که این شاهراه را می‌شناخت، احساس بیم و ترس میکرد، نه اینکه با زندگی خدا حافظی خواهد گفت، بلکه بخاطر حسی به مخاطره گذاشتن همسر و فرزند ی بود که به همراه داشت. هر چه حرکت موتر به منزل نزدیکتر می شد، بالمقابل استرس علی هم بیشتر می‌شد. هنوز هم یاد آن هفت جسد آغشته در خون خشکیده، روان او را آزرده می‌کرد. آن‌ها هر کدام  در موترهای خود رو برای سپری کردن روز های عید با خانواده‌های خویش، روانه سفر شدند، اما هرگز به منزل نرسیدند. بسیار بی رحمانه ایست بازرسی‌های طالب آن‌ها را یکی به یک از موتر  به عنوان کارمند دولت و دست داشتن با حکومت در ساعات قبل از هشت صبح و بعد از دو ظهر توقیف و با ضرب گلوله از بین بردند. یکی از آن‌ها مدیر ولایت زابل بود، کسیکه روی بدن بی روح خود خراشیدگی‌های عمیق به جا گذاشته بود که آن‌هم در اثر درگیر شدن او با طرف به وجود آمده بودند.

علی در این حالت چشم بسته بود و غرق در فکر بود که ناله و فریاد او را بیدار ساخت. چشم باز کرد. در دو طرف سرک مردم تجمع کرده بودند. قوای امنیتی و پولیس محل نیز دیده می‌شدند که با یونیفورم‌های ماشی و تفنگ‌ها به دست  این طرف و آن طرف می دویدند. یک سوی جاده روح گل و همسرش زخمی در کنار سرک زار-- زار می‌گرستند. آن طرف‌تر کنار موتر کرولای سفید دو لاش را چادر کشیده بودند. یکی دختر روح گل و دیگری محافظ او بودند که زندگی را وداع گفته بودند. از وحشت و ترس موی سر راست می‌شد . چهره‌ها خشمگین و غمناک به نظر می آمدند. چند ساعتی راه را عساکر امنیتی بسته بودند. همه موترها که می‌رسیدند، متوقف می‌شدند. حدودی چهار ساعت طول کشید تا شاهراه باز شد. این منطقه راه دای چوپان می‌نامند. مردم محل و مسافرین به این کار طالبان لعنت وناسزا می‌گفتند.

دو طرف شاهراه ریگی است. سنگ‌های بزرگ دور تر افتیده اند. کوه‌ها و تپه‌ها هم بعضی شان سبز و قهوه‌ی رنگ به چشم می‌خورند. به قره باغ نزدیک می‌شدیم. درختان و خانه‌های گلی از دید من پنهان نبودند. جا ، جای آن دهقان را در حال بیل زدن زمین در زیر نور آفتاب داغ و گاهی هم چوپانی را که  چوبی به دست داشت و از عقب رمه هایش روان بود، میدیدم. هوا تاریک می‌شد و شب  در راه بود. طبیعیت را می‌دیدم، بدور از خشونت گرایی و انسان کشی...در یک کلام...طبعیت ساده و زیبا. چقدر خوب می‌بود اگر دنیا همین صحنه را برای همیشه ضبط میکرد.

تاکسی در سمت راست جاده در حرکت بود. از رو به رو لاری که برای انتقال کانتینر‌ها استفاده می‌شود، به سمت چپ جاده با سرعت جلو می‌آمد. خوشبختانه که کانتینری در عقب نداشت. راننده جوان ظاهراَ بیست و دو ساله بود که عقب فرمان این لاری نشسته بود. همین طوری که به سرعت می‌آمد، یکبار از مسیر اش خارج شد و به سمت راست آمد، انگار کنترل را باخت.  قسمت عقبی لاری کج شده و به طرف تاکسی دور خورد. چیزی نمانده بود که حادثه دلخراشی واقع شود . آهنگ پشتنه موتر وان را بی خیال ساخته بود. احمد گل به یکباره چیغ زد و راننده را متوجه کرد . همه شوکه شده بودند و راننده هم که تازه فهمیده بود، بریک می‌زد اما انگار فرصت کم بود. به اندازه دو متر فاصله بین این دو ماشین بود که راننده تاکسی را از سرک خارج کرد و در زمین خامه دور خورد.  لاری که اشتباه کرده بود، انگار هیچی نشده. دوباره به راهش ادامه داد. راننده ، تاکسی را دوباره به سرک کشاند و از عقب آن لاری شتافت.  لاری که دید تاکسی به عقبش می آید و اشاره میدهد که متوقف شود، به سرعت لاری افزود و راه فرار را می جست. اما تاکسی در جلو لاری ترمز زد. به ناچار لاری ایستاد شد. راننده تاکسی از ماشین پیاده شد. احمد گل، علی، و زلمی هم به دنبالش...

به یک چشم به هم زدن، در لاری را باز کرد و از یخن آن جوان گرفت تا پایین اش بیآرد. می‌خواست مشت به دهن او بزند، اما احمد گل مانع شد. راننده تاکسی می‌گفت: تو که رانندگی نمی‌فامی چرا لاری سوار شدی؟ جان مه که رفت، خو خیر، این مسافرین چه گناه کرده که بمیرند، آ؟ باز چرا ایتو بیخار میری؟ مرد بی غیرت، ایقه اشاره میتوم ده نظرت نمی آیه! جوان راننده که نشه گونه بود، سرش تلو تلو میرفت، حرفی نداشت برای گفتن، فقط می‌‎گفت: من نکدم، خودش رفت. داد و بیداد شروع شده بود. تا اینکه میانجی‌ها موفق شدند راننده را به تاکسی بدون جنگ و خشونت به تاکسی برگردانند. حالا راننده چنان عصبانی شده بود که در طول ده دقیقه دو سگرت را پک زد. فضای تاکسی کلی دودی شده بود. از بولدک تا حالا این چندمین سگرتی بود که دود می‌شد. این وضع را همه تحمل میکرد، چون چاره‌ی دیگر نداشتند. هر کدام می‌گفتند:" خوب شد بخیر تیر شد." این بار آهنگ موتر عوض شد. یک آهنگ افسرده و غمگین پشتو شروع به خواندن کرد.  

درختان سبز و سر به فلک قره باغ از دور نمایان بودند. هر چه نزدیک تر میشدیم، سبزه و درختان و خانه‌های دهات بیشتر می‌شدند. موتر های سوخته در کنج و کنار جاده افتاده بودند. قطار موترهای نظامی ناتو در هر ده دقیقه موترهای مسافربری را متوقف می‌کردند. تاکسی در آخرین ردیف چند ثانیه ایست کرد، اما دوباره راننده از قسمت خامه سرک تاکسی را به راه انداخت. پیش و پیش رفت تا به اولین موتری رسید که در نزدیکی قطار نظامی ناتو ایستاده شده بود. مسافرین سراسیمه از اینکه با کدام ماین جاده اثابت نکند، از راننده می‌خواستند تا بی ایستد. راننده ایستاد کرد. یک سر ناسزا می‌گفت به ناتو که همیشه کار روزمره رانندگان را به عقب  می‌اندازند. در فاصله سه متری یک تانک ناتو به چشم می‌خورد که رنگ پلنگی و زرد داشت. در عقب آن دو ماشین آنتن دار بودند. از آن برای خنثی سازی بم‌ها کار می‌گرفتند. در بالای این تانک سه افسر نظامی دیده میشد که یکی از آن‌ها تفنگ میله دار را به طرف تاکسی ما نشانه گرفته بود. در کنار آن افسر دیگری که کانادایی بود، عینک‌های ضد آفتاب بزرگ و موهای زرد داشت ، به ما اشاره ایست را میداد. اما راننده اشاره میکرد که می‌خواهد حرکت کند. تا کمی از جا حرکت کرد، تفنگ و ماشه افسر به شکل آماده باش در آمد. مسافرین همه داد زدند: صبر کن، می‌خواهی ما را به کشتن بدهی؟  

راننده دست نگه داشت و صبر کرد. با اولین اشاره افسر کانادایی راه افتاد و به سمت چپ جاده خامه دور خورد. مستقیما به کوچه و چند تا خانه‌های گلی وارد شد. تا سر کوچه نرسیده بودیم که ماین انفجار کرد، دقیق در پنج متری موتر ما. همه از ترس و وحشت فقط خدا- خدا میگفتند و خاموشی را اختیار کرده بودند. سرک خامه هوا را خاک‌آلود کرد. راننده هم تیز تر می راند. درست دیده نشد که این ماین چطوری خنثی شد. همه دعا می‌کردند که بخیر و به سلامت برسند.

غزنی، شهر پر جمع و جوش! شهری که مردمانش از کانتینر‌ها دکان ساخته اند، و از خانه‌های گلی و نیمه لمبیده هوتل. پیش هوتل هایش بمبه‌های آب سرد است. کنار جاده‌ها درختان قد کشیده و سبز ردیف شده اند. کم و بیش تعمیرهای دو منزله با کلکین‌های بزرگ ساخته شده اند. رنگ‌های سبز و آبی روشن این کلکین‌ها جلوه ی دیگر به این شهر می‌بخشد. از طرف شب چراغ‌های ضعیف برق در خانه‌های گلی نمایان می‌شوند. آخرین بار که علی اینجا آمده بود، چهل سال پیش بود. آن زمان مردم از موشک‌های(چراغ) تیلی استفاده می‌کردند، و چیزی به اسم برق وجود نداشت. خانه ها دور به دور ساخته می شدند، اما حالا خانه بسیار به هم نزدیک بودند. آن زمان سر سبزی و زراعت بیشتر بودند، اما حالا بیشترین زمین ها خشک و بی علف جلوه می کردند. آن زمان ها از اسب برای انتقال استفاده میکردند، اما حالا موتر سایکل و موتر های جیف بیشتر به حرکت اند. علی خوب یادش بود که آن زمان ها مادر اش پشم می ریشید تا اذوقه اطفال خودش را مهیا سازد. نه تنها مادر علی، بلکه تقریبا همه خانم های جاغوری به پشم ریشی، نگه داری از حیوانات، و کشت و کار در مزرعه ها برابر مردها پا میگذاشتند. اما حالا مادرش نبود، سالهاست که او فوت کرده است...علی دوباره به یاد مادرش افتاد و در نبود مادرش سخت گریست. اما خوش بود که بار دیگر به مادر ثانی (وطن اش بعد از این همه سختی ها و مشکلات سفر) سالم رسیده است. دوستان و عقارب سر راه او ریختند و از او استقبال کردند. به خانم و نوزاد آنها خوش آمد گفتند. آنها را به خانه دعوت کردند. بعد از لحظاتی، خانم علی چمدان ها را باز میکند، سوغاتی های آماده شده را به دوستان و اقارب میدهد. چمدان خالی و آماده برای سفر بعدی نگهداری میشود.

تروریستان، شش تن از کارکنان کان کوله را به شهادت رساندند

 

    قرار اطلاعات امروز جمعه ۱/۱۱/۲۰۱۳م، در ساحه ای مچ، تروریستان شش تن از کارکنان هزاره کان کوله را مورد حمله قرار داده و به شهادت رساندند. حادثه زمانی رخ داد که کارگران کان کوله از ساحه بازار مچ بعد از خریداری کردن توسط یک موتر که هفت تن داخل آن بودند، دوباره به طرف کان کوله که محل کار شان بود، بر می گشتند. در مسیر برگشت شان، تروریستان که بر دو موتر سایکل سوار بودند آنها را مورد حمله قرار دادند که در نتیجه شش تن از کارگران شهید و یک تن شان به شدت زخمی شده است. شهدای حادثه را به شفاخانه مچ انتقال داده اند و یک تن زخمی را به کویته آورده اند تا به شکل بهتر تداوی گردد. 

     قابل یادآوریست که بعد از شهر کویته در ایالت بلوچستان، هزاره ها به صورت کتلوی بیشتر در مچ زندگی می کنند. در آنجا در کان های کوله هزاره ها از زمان های قدیم کار می کردند. این اولین حادثه ای نیست که در ساحه مچ بر هزاره ها صورت گرفته است. این چندمین حادثه است که در مچ صورت گرفته است و خانواده های هزاره را سوگوار نموده است. قرار اطلاعات خانه های این کارگران در کویته است و جنازه ها قرار است به کویته انتقال داده داده شود. 

     عبدالخالق هزاره، رهبر حزب دموکراتیک هزاره این حادثه اسفناک را به شدت محکوم نموده و گفته است که مثل همیشه هزاره ها خواهان عملیات مشخص و با معنی بر ضد لانه های تروریستان می باشد. بر علاوه حزب دموکراتیک هزاره، سران نهاد های دیگر هزاره ها و شیعیان نیز این حادثه را به شدت محکوم کرده اند.

در آستانۀ عید

می تکاند گل من

گرد دیوار و اتاق

لکۀ پنجره را

دختر ناز و عزیز

چار چشمی جوید؛

پاره کاغذ و نان و تره را

پسر شوخ اما

می دواند روی دفترچه قلم؛

می نویسد کلمات سره را

خانم از من پرسید:

خبر از عید چه گفت؟

عید قربان فرداست.

می کنم صاف دمی حنجره را

با کسالت گویم:

کاش جای در و دیوار و اتاق

می ستردند شب دهشت

از این خاک و گل دلهره را

می تکاندند

غبار غم و اندوه

و سیاهی دل و خاطره را

 

صفر محمد محمودی

15/10/2013م، کویته

از "روز همبستگی ملی هزاره ها" طی سمیناری در کویته گرامیداشت به عمل آمد

اول اکتوبر 2011م،  یادواره ای از نسل کشی، کشتار، تارگت کیلنک، فریاد ها، تحصن ها و اعتراض های هزاره های کویته است، که در نتیجه آن موجی از همدلی و همصدایی را در بین هزاره های سراسر جهان ایجاد کرد و در همین تاریخ در بیشتر از 50 شهر کوچک و بزرگ جهان هزاره ها به خیابانها ریختند و همدلی، همدردی و همصدایی شانرا با هم نسل های شان که در کویته  و بهسود پرپر می شدند، سر دادند و تعهد شانرا در دفاع از آنها یاد کردند. به پاس یکجهتی و قرار گرفتن هزاره ها در کنار هم این روز را بعد از آن همه ساله هزاره ها به نام روز همبستگی ملی هزاره ها گرامی می دارند. امسال نیز به همین مناسبت بر علاوه بامیان، استرالیا و جاهای دیگر در کویته دو مراسم برگزار شد، که مراسم اول چند روز قبل توسط حزب دموکراتیک هزاره در علمدار رود و سمینار دوم به تاریخ 6/10/2013م، توسط اتحادیه محصلین هزاره در هزاره تاون بود.

در سمینار هزاره تاون که در ماشاالله هال برگزار شد، سیاسیون، فرهنگیان، ادبا، استادان، دانش آموزان و عموم مردم به تعداد زیاد شرکت کرده بودند. سمینار با تلاوت کلام الله پاک شروع شد و با انانسری علی محمد برنامه به پیش رفت. سپس مسوول بخش یکی از حلقه های هزاره تاون ایچ ایس ایف ناظر حسین رحیمی مطلب شانرا به همین مناسبت به خوانش گرفتند و بعد قطعه شعری توسط ذبیح الله به خوانش گرفته شد و در ادامه سخنرانان سمینار هر یک به ترتیب عبدالله رفیعی، استاد زمان دهقانزاده، استاد عبدالغفور ربانی، محترم احمد علی کهزاد جنرل سکرتری ایچ دی پی و رییس ایچ ایس ایف آقای عصمت الله یاری به ارایه نظرات شان پرداختند. سخنرانان روی سخنان شان در مورد هزاره ها، تاریخ هزاره، بررسی وضعیت هزاره ها در زمان حال، نیاز به همبستگی ملی هزاره ها و اهمیت آن برای آینده هزاره بود. مراسم که حوالی ساعت 4:30 شروع شده بود، تقریبا ساعت 7:30 با اختتام رسید.

سمینار به روایت تصویر

 

تلاوت کلام الله مجید

انانسر محفل، علی محمد

ناظر حسین رحیمی

ذبیح الله

عبدالله رفیعی

آقای دهقانزاده

آقای استاد عبدالغفور ربانی

 

آقای  احمد علی کهزاد

 

آقای عصمت الله یاری

حاضرین در سمینار

حاضرین در سمینار

مژده به علاقه مندان شعر، مجموعه شعری "اینجا کویته است" به زیور چاپ آراسته شد

هنگامی که خفاشان خوش آشام، با پرپر ساختن هزاره های بی دفاع کویته توسط هزاران کیلوگرام مواد منفجره رکورد بزرگترین انفجار را ثبت می کردند و در راستای پلان های استراتیژیک نظامهای نامریی، خویش را نیز انتحار می نمودند و در مقابل، پیام تبریکیه و زر از باداران بی رحم شان می ستادند، عده ای از شاعران متعهد و انسان دوست، دست و پا زدن کودکان مجروح، زنان بسمل شده و ضجه های مادران به غم نشسته را تحمل نتوانسته، با عواطف انسانی "انزجار از قساوت" را هنرمندانه فریاد کردند، سهم همدلی و مسوولیت تاریخی شان را در راستای آگاهی به آزادگان جهان و نجات کتله ی از مظلوم ترین قربانیان روزگار، ادا نمودند.

شاعر گرانمایه محترم محمد حسین فیاض با تلاش و پشتکار زیاد، آثار شعری شاعران گرامی را جمع آوری نموده و بعد از ویرایش و تکمیل نمودن آن به کمک فرهیختگان محترم هر یک محترم محسن سعیدی و مریم احمدی در ایران، جهت به زیور چاپ آراسته شدنش به کویته فرستاند. در کویته انجمن علمی و فرهنگی کوشان که اعضای آن از جمله ی استادان مکاتب هزاره تاون است، همت نموده و با پرداخت هزینه اش، آنرا به زیور چاپ آراستند. اینک این اثر گرانبها را علاقه مندان می توانند، از کتابخانه ها و استشنری های هزاره تاون و علمدار رود بدست آورند.

مشخصات کتاب:

اسم کتاب: اینجا کویته است

گردآوری: محمد حسین فیاض

ویراستار: محسن سعیدی

صفحه آرایی و طرح جلد: مریم احمدی

ناشر: انجمن علمی و فرهنگی کوشان – کویته

وبلاگ کویته، در ضمن قدردانی از شاعران محترم که در مقابل نسل کشی هزاره های کویته سکوت ننموده و فریاد مظلومیت هزاره های کویته را سر دادند، خصوصا از شاعر گرامی محترم محمد حسین فیاض و انجمن کوشان قدردانی و سپاسگذاری می کند.

 

فانوسِ شکسته

لحظه ها اینجا سقط می کنند

زایش شان مرده گان اند

بار گران دفنِ جنازه ها به دوش ماست

در انتظار تولد ناب روح مان زمین گیر شده است

 

نسیم خنک حکمِ سیلی تر را دارد

چهچهه های پرندگان سوگ گرفته اند

طلوع خورشید تاریکی می گستراند

نفس ها گاز شیمیایی یکدیگر اند

 

کویته فانوس همزیستی اش شکسته است

شعله های کبریت به حکم فتوا؛

در روز روشن و شب خاموش می شوند

دزدان دریایی بر دشت ها حکمروایی می کنند

 

لحظه ها آزادی خواهد زایید

جشن تولد گرفته خواهد شد

روح مان برعکس آبشاران شادی کنان خواهد پرید

نسیم همنفسِ لحظه های شادی مان خواهد شد

چهچهه های پرندگان به وجد مان خواهد آورد

طلوع خورشید نوید زندگی خواهد داد

نفس ها پیام عشق هدیه خواهد کرد

فانوس یکدیگر پذیری پر فروغ تر خواهد دمید

شعله های کبریت بندِ بندگی خواهند سوخت

دزدان دریایی یارای فرار نخواهند یافت

 

اگر ما با عزم برخیزیم

با اندیشه به پیش خیزیم

راه مان را خــود یابیم

عدالت و آزادی را آرمان مان سازیم

 

                     عبدالله رفیعی 28/8/2013م، کویته

گریه ی ابر

نیزه های پیاپی خورشید

قلب ابر را پاره پاره می کند

ابر تمام هستی اش؛

هفت رنگِ نازِ عشق را

دانه دانه پیشکشِ خورشید می کند

اما خریدارش نیست

عاشقش بیشتر می تازد

ابر از ثقلِ گسستگی

طاقت اش تمام می شود

می گرید پیوسته دانه دانه

صدای گریه اش در پیرامون ما می پیچد

ما در انتظار آژیر سرمستی

زیر باران لحظه ای

عشق بازی می کنیم

عجیب روزگاریست؛

درد کس را کسی حس نمی کند

همه خریدار عشق است

 

                                        عبدالله رفیعی

در نتیجه حمله تروریستان بر موتر تاکسی در قندهاری بازار چند تن شهید و زخمی شدند

در نتیجه حمله تروریستان بر موتر تاکسی زرد رنگ که مربوط به هزاره های شهر کویته است، در مرکز شهر کویته "قندهاری بازار" امروز دو شنبه ۲۲/۷/۲۰۱۳م، دو تن شهید و سه تن دیگر زخمی شدند. شهدا و زخمی ها به شفاخانه انتقال داده شده اند. با تاسف وضعیت صحی زخمی ها وخیم است، که احتمال شهادت را بیشتر می کند.

این درحالیست که در این اواخر به دستور نواز شریف، نیروهای انتظامی در حالی عملیات بر ضد لانه های تروریستان در داخل شهر کویته و مناطق اطراف آن است. طی عملیات نیروهای انتظامی چند تن از اعضای لشکر جهنگوی که همیشه مسوولیت کشتار هزاره ها را می گیرد، کشته و دستگیر شده اند. همچنان روز جمعه نیروی استخباراتی آی بی، در کراچی مسوول جوخه مرگ لشکر جهنگوی را دستگیر کرد و در نتیجه تحقیقات از وی نیروهای امنیتی کشف کرده اند که لشکر جهنگوی تصمیم به عملیات تروریستانه بزرگ در کراچی، کویته و شهر های دیگر دارد.

در اثر حمله تروریستان چهار تن شهید شدند

دقایق قبل از افطار امشبِ ۱۵/۷/۲۰۱۳م، در نتیجه حمله تروریستان بر موتر صاحب یکی از مغازه های لوازم الکترونیک در مسجد رود، چهار تن شهید شدند. تروریستان که تعداد شان به چهار تن می رسید و بر دو موتر سایکل سوار بودند زمانی هدف شان را مورد شلیک قرار دادند، که آنها مغازه شانرا بسته بودند و به طرف خانه شان می رفتند. جنازه های شهدا و زخمی ها به سول هسپتال انتقال داده شده است و در آنجا هزاره ها به تعداد بسیار زیاد جمع اند. از طرف دیگر جوانان به تعداد کثیر دست به تظاهرات در مقابل سول هسپتال زده و سرک جناح را با سرک های دیگر بسته اند.

پولیس ساحه محل حادثه را جهت تعقیت تروریستان نامعلوم بسته اند، از طرف دیگر ایف سی و پولیس در اطراف سول هسپتال تعیینات شده اند، تا از کدام حادثه دیگر جلوگیری به عمل آورند. حادثه امشب را نواز شریف محکوم کرد و از طرف دیگر حزب دموکراتیک هزاره در عکس العمل به این حادثه فردا را هرتال عمومی در شهر کویته و نیز علمای اهل تشیع فردا را سوگ عمومی اعلان کرده اند. قابل ذکر است که تا به امروز مجموع حملات بر هزاره ها را در کویته لشکر  جهنگوی به عهده گرفته است. اگرچه مسوولیت این حادثه را تا هنوز جریانی نگرفته است، ولی به احتمال زیاد لشکر جهنگوی این عمل غیر انسانی و ناجوانمردانه را انجام داده است.

چمدان

نوشته از: خاطره افضلی

در بامداد خلوت و آرام نسیم ملایم سحرگاهی وزیدن گرفت. مؤذن همه را برای نماز فرا می خواند. ستارگان یکی پی دیگر با روشنایی که از حاشیه‌ی آسمان قد بر می‌افراشت ناپدید می‌شد. مهتاب هم دیگر تاب و توان رقابت با نور آفتاب را نداشت. آهسته آهسته هوا روشن می‌شد و مهتاب نور می‌باخت.

آفتاب از گوشه‌ی آسمان قد برافراشت و برهمه جا رنگ طلایی اش را می‌گستراند. این طلوع خورشید همزمان بود با رسیدن موتر سرخ رنگ نوع تیوتا پشت دروازه‌ی خانه‌ی علی. صدای بوق بلند شد. گرد و خاک نشسته بر در و پنجره‌ی موتر از سفر درجاده‌ی خاکی حکایت می‌کرد.

علی با خانم وطفل کوچکش آماده سفر شده بودند. در کنار من جوالی بزرگ که اسباب  و لوازم خانه را جمع نموده بودند، قرار داشت. جست و خیز موتر درجاده‌‌ی خاکی بر کهنگی‌ جوال غلبه می‌کرد و نزدیک بود آنرا بترکاند. اسباب و لوازم گنجانیده شده در درون جوال از آن شکل عجیب ساخته بود و همه جا اش برآمدگی داشت. شبیه به بوجی کچالو می‌ماند.

من که دهانم قفل شده بود نمی‌توانستم چیزی بگویم. از مقایسه کردن آن باخودم هم عاجز بودم. امتیازی را که برای خود می دادم همان ساختم از جنس چرم بود که در مقابل انبوه از وسایل که به درونم انباشته شده بود، مقاومت می‌کردم. قفل را نوع امتیاز می‌دانستم که به امنیت نسبی ام کمک می‌کند.

از لحظه‌ی که جایم را در صندوق عقب موتر ساخت، بیش از پیش دلم شکست و جایم تنگ‌تر شد. هرچند نوع امتیاز محسوب می‌شد که از یکطرف ‌سبب امنیتم می‌گردید و ازطرف دیگر تنگی‌ جا سبب خفقان و برآمدن نفسم می ‌شد. جوال جایش نسبتا خوب بود. هوایی خنک بیرون را استشمام می‌کرد. در کنار آن، گرد وخاک بیرون هم راحتش نمی ‌گذاشت.

در این جای تنگ به فکر روزگاری افتادم که دچار شده ایم. گیرودارهای زندگی و وابستگی‌های که ما را به خود وابسته ساخته است. درمیان انبوه از گیرودارهای زندگی یک دنیا لاف می‌زنیم اما چیزی جز هیولای که تنها نفس می‌کشد و زندگی نمی‌کند، تبدیل شده ایم. مدام می نالیم و می‌پریم این ور و آن ور.

افسردگی و پریشان حالی برچهره‌ی هم‌نوعانم محسوس است. لذت را در گیرودارهای مفت که به بال مگسی نمی‌ارزد، می‌جوییم. به جای دست یافتن به لذت و خوشی‌ها هر روز گرفتار یک مشکل دیگر می‌شویم. مثل همان قدیم را بخاطر آدم می‌آورد که می‎گفت: “خر بارکش شده است". درست گفته اند و این خوب در خور حال ماست. شبیه به حسن غم کش"گل آغا" می‌ماند.

گل آغا که زبان مادری اش پشتو است فارسی را شکسته - شکسته صحبت می‌کند. حین صحبت به علی می‌گفت: می پامی، ما باید د ساعت ده بجه د مرز باشیم. خلاص! از تو پاسپورت استه که نه؟ پاسپورت داری در این موتر بیشی اگه نداری در آن یکی دیگه بشانم.

علی سر تکان می داد و گفت:"بلی، ما پاسپورت داریم".

مسافر موتر که در آن افراد دارای ‌پاسپورت نشسته بودند، کامل نشده بود. سه تن از بی پاسپورت‌ها را در جمع آنان سوار کردند. با یک هماهنگی‌ همه آماده شدند. چند دقیقه نگذشت که موتر حرکت کرد. موتر با سرعت به پیش می‌رفت. گل‌آغا تلاش داشت تا ساعت ده خود را به مرز برساند. بی خیال و با سرعت تمام موتر را می‌دواند. به فکر مسافران کمتر بود. مسافران با سرعت که موتر به پیش می‌رفت نگران سلامتی خود بودند. به راننده به دیده شک می‌نگریستند مبادا نیشه کرده باشد.

آفتاب کامل برآمده بود. محل هزاره نشین را ترک می‌گفتیم. همه جا خاموش و بیگانه به نظر می‌رسید. چندی نگذشته بودیم که با ایستگاه بازرسی پولیس مواجه شدیم. در سر دو راهه موقعیت داشت. پوسته بازرسی از خریطه‌های مملو از خاک ساخته شده بود. سربازان با تفنگ‌های دست داشته شان در داخل  واطراف آن دیده می‌شد.

یک تن از  آنان که در وسط جاده ایستاده بود با تفنگ دست داشته اش به موتر که ما سوارش بودیم اشاره کرد. موتر هم ترمز کرد ولی سرعت بیش از حد موتر سبب شد که کمی پیش‌تر از محل که سرباز اشاره کرده بود بی‌ایستد. هنوز موتر متوقف نشده بود که سرباز با تفنگش به دروازه‌ی موترکوبید، مثل این که نفهمیده باشد. شیشه شکست و همه وحشت زده شده بودند. شیشه‌ی شکسته پاین ‌ریخت و لی به من آسیب نرساند.

راننده به عصبانیت از موتر پیاده شد. با نگاه خشمگین به عسکر می‌دید. مشاجره لفظی آن‌ها بالا گرفت. عسکری دیگری هم به جمع آنها پیوست. راننده می‌پرسید چرا شیشه موترش را شکسته است. سرباز کمتر حرف گل‌آغا را می‌شنید-- همه اش نا سزا می‌گفت. گل‌آغا روزش را بد روز دید و با اتحادیه‌ی مسافر بری تماس گرفت. خواست تا به قومندان این ساحه تماس گرفته و شکایت کند. سرباز دیگر که ترحم از صورتش معلوم می‌شد به کمک گل‌آغا شتافته و پوزش خواست.

مسافرین ساکت و خاموش به ماجرا می‌دیدند. این تنها گل‌آغا بود که هزینه پرداختن شیشه‌ی شکسته‌ی موترش را بی‌پردازد. راننده عصبانی بود. سربازان هم از بررسی و تلاشی اسباب و پاسپورت مسافرین خود داری نمودند. هزینه‌ی کمی نبود برای راننده‌ی که در بدل مزد کار می‌کند.

با نشستن دوباره و محکم زدن دروازه به چوکی رانندگی عقب فرمان ماشین نشست. زیاد می‌کوشید خونسردانه عمل کند اما نگاه به شیشه شکسته مجالش نمی‌داد. به سرعت تمام حرکت کرد و هر لحظه احتمال وقوع حادثه‌ی بدتر از این می‌رفت. اما وی دیگر تحملش به سر رسیده بود.

جاده‌ی پخته و باریک از دور همانند مار باریک می‌ماند که در حال تب و پیچ خوردن است. جاده بعضا شکسته و خامه بود. با عبور از آن نقطه ها صدایی بلند و وحشتناک شنیده می‌شد و موتر هم پرش های کلان پیدا می‌کرد. سرنیشنان که شب هم خوب نخوابیده بودند با این جست وخیزهای موتر  که تازه به خواب رفته بودند دوباره از خواب می‌پریدند.

کودک خورد سال علی بی‌تابی می‌کرد و هوا گرم شده بود. مادر می‌کوشید که گریه‌ی او را به هر نحوی ممکن آرام سازد. اطراف جاده‌ خلوت و خاموش بود. در دور دست‌ها درختان دیده می‌شد و بعضا خا نه‌های کهنه و کاه‌گلی کوچک روستایی تنهایی منظره ی بود که میشد دید.

گل‌آغا مرد نرم دل بود. کمی که فرصت برایش دست می‌داد موتر را متوقف می‌ساخت و به مسافرینش مهلت یک نفس کشیدن راحت را می‌داد. در ایستگاه های بازرسی بازهم چین‌های پیشانی گل‌آغا بیشتر می‌شدند. سربازان با گرفتن پول و نگاه تند و مسخره آمیزش به راننده و سرنیشینان موتر می‌دیدند. بعضا از راننده نصوار، سگرت و موادهای دیگر نیشه کننده را در خواست می‌کردند. بعضا تهدید می‌کرد و از زندان و شلاق هم چیزی به گوش راننده می‌خواند.

با خود می‌اندیشیدم عجب نظام وقانون، ولا! این همه افراد و وسایل بدون اینکه کوچکترین بازرسی جدی در آن صورت گیرد، خارج و داخل شهر می‌شوند. چی می‌دانیم درون آن چی باشد و چی چیزهای که در آن انتقال نکند. ‌

به سرعت تمام قلعه‌ی عبدالله را پشت سرگذراندیم و به سوی کوتل پرخم و پیچ گوجگ به پیش می‌رویم. به ایستگاه بعدی رسیدیم و گل‌آغا با بیرون کردن سرش از دریچه موتر به سربازان سلام داد. و گفت" استلی ماسی! څنګه یی، وړوړه ؟

سرباز با بی اعتنایی به احوال پرسی او به داخل موتر سرک کشید و همه مسافران را با نگاهی گذرای از دیدگانش عبور داد. سرنشینان موتر را یک- یک شمرد و از آنان پاسپورت خواست. گل‌آغا پاسپورت‌ها را یک به یک به سرباز داد و از برخورد نادرست سربازان شکایت کرد.  سرباز که مصروف بررسی پاسپورت‌ها بود هنوز متوجه شیشه شکسته ی وی نشده بود.

با ابرو بر هم کشیده پرسید: "ډلته خو دوه پاساپورتونه دي، نوری چیری دي؟"

گل آغا: "نښته، نلړی، وړوړه! مهاجرانو دي."  

پولیس:"ښه، داسی ووایه، نه. ږر څه ړاکړه."

گل آغا که سه صد روپیه در کف دستش قایم کرده بود، طرف پولیس دراز کرد. پولیس هم پنهانی شمار کرد و ادامه داد: "دا خو لږ ده، زمونږ کار و بار  په داسی روپیو نه چلیږی. زمونږ سیګار هم په دی بانډی نه خرڅوی، هلته ژر راښه. ‏‏‏"

گل‌آغا لرزان، لرزان از موترش پیاده شد و آن طرفتر نزد  عامر عسکر با سرباز که پاسپورت را بررسی می‌کرد رفت. بعداز گفت و گو و سر وصدای زیاد توانست خود را  با هفت صدکلدار از سربازان رها کند.

به "چمن"، منطقه ی که گوشه‌ ی از خاک پاکستان است، رسیدیم. چمن با جمعیت بزرگ از قوم پشتون که با دروازه‌ی ورودی والسوالی بولدک ولایت قندهار درهمسایگی واقع شده است، بازار کلان و بی نظم دارد. رانندگی دراین شهر سخت است، چون هیچ کس قواعد را مراعات نمی‌کند. موترگل آغا هم از آش همان دیگ می خورد. ساعت هنوز ده نشده بود، که همه مسافرین پیاده شدند.. جوال را کشان- کشان و من را با چرخ هایم به هوتل منتقل کردند. گل آقا پول هنگفتی را از مسافرین بی پاسپورت گرفت  و رهسپار آدرس نامعلوم شد. مسافرین که خسته سفر بودند کمی اسراحت کردند وبعداز خوردن صبحانه تصمیم رفتن را گرفتند.

بزرگترین حرفه‌ی که آنان دارند اموال را از خاک پاکستان به افغانستان توسط بایسکل، کراچی‌های دستی‌ اسب گادی، موترهای کهنه‌ی دارسن انتقال می‌دهند. اکثریت از بچه‌های کم سن و سال آن‌ها مصروف دست فروشی و کراچی وانی هستند. مکتبی و مراکز آموزشی یا علمی در این ساحات دیده نمی‌شود، اما مدرسه‌های کهنه‌ی دینی هنوز حاکمیت تمام عیار خود را دارد. مولویان از مدرسه خارج می‌شوند گویی که بعداز تولد هنوز فرصت و آب برای یکبار شستن سر وصورت شان نیافته اند. ریش انبوه و چرکین آنها بیش ازهمه مایه‌ی تنفر و انزجار مردم می‌شود.

اینان از خاک افغانستان به پاکستان و از خاک پاکستان به افغانستان افراد را به گونه‌ی غیرقانونی از کوچه‌های خرابه و باریک که در اطراف دروازه قرار دارند عبور داده و به آنسوی یا اینسوی مرز می‌کشانند. در وسط بازاری چمن زندان معروف ایست که اکثریت از شهروندان این منطقه با آن  آشناست. عبور از این شهر ما را در کوتل پرخم و پیچ گوجک مواجه می ساخت. این کوتل داری خم وپیچ‌های زیاد است که جاده ان خاک و غیر اسفالت شده است. علی با خانم و طفل خویش سوار بر موتر تیوتا ناظر این مناظر بودند. در نشیب های کوتل کوجگ لاری بزرگی که از کانکریت های میوه بار شده بود، را دیدند، که بر اثر تاریکی هوا و برخورد با موتر مسافر بری تصادف کرده بود. آنچه بیشتر تاسف بر انگیز بود این که هیچ کسی برای کمک او نیامده بودند.

پاسگاه‌های سربازان پاکستانی دراطراف این شهر دیده می‌شد.آنها در فراز کوه گوجک و نواحی آن همانند صندوقچه‌های کوچک نمایان بودند. اما برچ‌های مراقبتی سربازان به رنگ‌جگری در امتداد خط مرزی دیده می‌شدند که سربازان بر فراز آن شبیه به عقاب‌های کوچک شکاری معلوم دار بودند.

سربازان محلی با لباس‌های شخصی در وظیفه حاضر بودند. تفنگ‌هایشان در زیر چادرهای کلان که به گردن می‌اندازند دیده می‌شد. موتر سایکل‌های کهنه که شبیه به بخار ازعقب خود دود می‌دهند زیاد به گشت و گذار در آن نواحی مصروف بودند. در این سر زمین زنی دیده نمی شد که در شهر و خیابان قدم زند: شاید تنها مردان اند که در این شهر زاده شده اند و از زنان خبری نیست، شاید تلخ ترین شلاق روزگار را همین زنان خورده باشند، شاید حصارهای کهنه وفرسوده‌ی بلند اطراف آنان را محاصره کرده، و شاید درچارچوبه ‌ی دیوار محبوس شده باشند...شاید ...شاید...

علی که تازه در وطن خودش ریده بود اظهار خوشحالی می‌کند. به خانمش می‌گوید: خاک وطن احساس آرامش می‌دهد. کودک خورد سال اش را از آغوش خانمش گرفته با زبان کودکانه‌ی به تماشای وطن می‌خواند. آهسته آهسته به پیش می‌رود و با پسرش قصه می‌گوید. چند لحظه‌ی همین طور می‌گذرد که سوار موتر شده به سوی قندهار حرکت می‌کند. جاده‌ها پخته و بهتر از آنسوی مرز است.

بعضا در گوشه و کناری جاده سربازان امریکایی با عساکر افغانی دیده می‌شود. جاده شلوغ است و بعضا با بندش راه همراه است. سربازان افغانی که با موترهای سبز و خاکی مجهز اند راه را برای عابرین باز می‌کند. کاروان‌اکمالاتی ناتو امریکایی بیش از همه به مسدود کردن را ه می‌پردازند. کسی چیزی هم گفته نمی‌تواند نظامی است، قدرت دارد.

                                                                                           ادامه دارد...

مبارزه با تروریسم در پاکستان

نواز شریف به صراحت برای چندمین بار، بعد از سوگند اش بحیث نخست وزیر پاکستان گفته است، که معیشت پاکستان تا زمانی نمی تواند رشد کند، که امنیت برقرار نگردد و تروریسم از بین نرود. او تروریسم را نمی پذیرد و می گوید: "تا زمانی که تروریسم را به صورت کامل ازبین نبرم، آرام نمی گیرم." قرار بود به تاریخ دوازدهم جولای 2013م، جلسه ای مشتمل بر سران احزاب پارلمانی ترتیب یابد و طی آن بعد از مشوره، پالیسی جدید ملی در رابطه به امنیت و مبارزه جدی با تروریسم ترتیب یابد، اما این جلسه به تعویق افتاد. به تعویق افتادن این جلسه را من شخصا به فال نیک می گیرم، بخاطری که اگر قرار باشد از جلسه ای نتیجه گرفته شود، پس باید کارهای مقدماتی به صورت مکمل، قبلاً کامل گردد. قرار شده است قبل از برگزاری این جلسه آقای نواز شریف با سران احزاب به صورت خاص و همچنان با ارتش و سران سازمانهای استخباراتی مشوره کند و سپس یک مسوده ای را برای پالیسی جدید ملی ترتیب نموده و بعد جلسه سران احزاب پارلمانی را در آخر این ماه (جولایی) طلب کند. در همین راستا آقای نواز شریف بعد از چهارده سال، از دفتر مرکزی سازمان ستخباراتی پاکستان (آی ایس آی) دیروز 11/7/2013م، دیدن کرد. میجیر جنرال ضهیر الاسلام رییس قوی ترین سازمان استخباراتی پاکستان "آی ایس آی" در ضمن استقبال از آقای نواز شریف، به مدت پنج ساعت اوضاع داخلی و خارجی را برای وی تشریح کرد.

قابل ذکر است، که ارتش پاکستان چندی قبل بزرگترین تهدید را برای پاکستان از طریق دشمنان داخلی اش دانسته بود. دولت پاکستان از یک طرف با طالبان پاکستانی روبروست، طالبانی که قانون اساسی پاکستان را نمی پذیرد و خواهان نافذ شدن شریعت محمدی در سراسر پاکستان است. از طرف دیگر در بلوچستان نیز دولت با حریت طلبان بلوچ روبروست، بلوچهای که از بی عدالتی و تقسیم نابرابر قدرت و ثروت و به تاراج رفتن سرمایه ها زیر زمینی بلوچستان می نالند و خواهان آزادی کامل بلوچستان اند. این دو جبهه جدی در مقابل دولت از یک طرف و از طرف دیگر امنیت داخلی پاکستان را افراطیون مذهبی همچون لشکر جهنگوی، که ممکن با دولت به صورت جدی و مستقیم روبرو نباشند، نیز بهم زده اند. ماهیت نا امنی کراچی و شهر کویته رنگ دیگری دارد و آن افراط گرایی مذهبی است. افراط گرایی خودش یک حقیقت است، با آنکه بدون شک بحیث روپوش جهت دستیابی به دیگر اهداف نیز از آن استفاده می گردد.

آقای نواز شریف اینک که برای بار سوم سکان قدرت را در دست گرفته است و از تجربه کافی در زمینه حکومت داری برخوردار شده است، از قرار معلوم خواهان برقرار نمودن امنیت کامل و از بین بردن تمام انواع تروریسم، جهت کسب سرمایه گذاری های خارجی، حکومت داری خوب، ازبین بردن بحران معیشتی و دیگر مشکلات داخلی کشور است. وی نا آگاه نیست. اگر از یک طرف خواهان حل کردن معضله طالبان و حریت طلبان بلوچ است، از طرف دیگر بدون شک می داند، که ماهیت جنگ های فرقه گرایانه کراچی و کویته چیست؟ و از کجا آب می خورد. عده ای از صاحب نظران نیز طی مقالات و گفتگوهای شان به نهاد ها اخطار داده اند، که آنها وضعیت کشور را به لبه سقوط رسانده اند، اینک بگذارند تا پالیسی سازی مسوولیت اش به عهده حکومت منتخب ملکی باشد. اگر واضیح تر بنویسیم؛ قریب به اکثریت خواهان این است، که ارتش و سازمانهای استخباراتی نباید برای خودشان ترجیحات و پالیسی های جداگانه و مغایر با خواست حکومت منتخب ملکی داشته باشند و به صورت خودسرانه و بدون پاسخگویی وارد عمل شوند. چندی قبل کمیسیون تحقیق در مورد حادثه ایبت آباد (محل کشته شدن اسامه) گزارش اش به نشر رسید و طی آن گزارش نیز به صراحت یادآوری شده بود، که یکی از علت های بحران پاکستان، بالادستی ارتش، عدم پاسخگویی سازمانی های استخباراتی و عمل کرد های خودسرانه شان است. در گزارش درخواست شده است، که باید اجازه داده شود که پالیسی ها فقط توسط حکومت منتخب مردمی با در نظر داشت منافع ملی ساخته شود و عملی کردنش اش به عهده نهاد های دیگر باشد.

بعد از باز دید از مقر سازمانی استخباراتی (آی اس آی)، آقای نواز شریف به درستی نشان داد، که پاکستان از دو حکومت متوازی، یعنی یکی مرکز اش در اسلام آباد و منتخب مردم و دیگری مقر ارتش، راولپندی رنج می برد. اگر قرار است، در پاکستان مبارزه جدی بر ضد تروریسم به طور کامل صورت بگیرد و زمینه امنیت کامل و بقای پاکستان تضمین گردد، پس باید یک پالیسی جامع و قابل قبول توسط حکومت مردمی به کمک ارتش، سازمانهای هشت گانه استخبارتی و احزاب سیاسی و جامعه مدنی ترتیب گردد. هر آنگاه که پالیسی عادلانه ترتیب گردید و تمام نهاد ها دوگانه عمل نکردند و برای بیرون رفت از بحران تروریسم دست به دست همه داده و به کمک مردم دست رد به سینه تروریستان زدند، شاید مردم پاکستان روی آرامش را ببینند. در غیر آنصورت جلسه و جلسه بازی ها و بیانیه های سیاسی سودی ندارد.

نتایج دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

     انجمن علمی و فرهنگی کوشان؛ روز یکشنبه 23/6/2013م، دومین دور کانکور آزمایشی اش را  برای لیسه و ارزیابی اش را برای دوره متوسط برگزار نموده بود. در کانکور آزمایشی متذکره بیشتر از ۱۶۰۰ دانش آموز از مکاتب هزاره تاون شرکت نموده بودند، که بعد از بررسی پاسخنامه های کانکور آزمایشی شان، انجمن علمی و فرهنگی کوشان نتیجه اش را قرار ذیل اعلان کرد.

     قابل یادآوریست که قرار بود انجمن کوشان، از دانش آموزان ممتاز دومین دور کانکور آزمایشی کوشان طی پروگرام باشکوهی تقدیر به عمل آورد و در همان روز نتیجه را اعلان کند، ولی بخاطر وضعیت نامناسب امنیتی و فضای سوگ در هزاره تاون تقدیر از دانش آموزان ممتاز را برای بعد از عید به تعوق انداخته است، اما نتیجه کانکور آزمایشی را اعلان کرد. انجمن علمی و فرهنگی کوشان بعد از عید از دانش آموزان ممتاز تقدیر به عمل می آورد.

     طبق پلان، نتیجه دانش آموزان به اساس سریال نمبر شان اعلان شده است، اما از هر صنف فقط دانش آموزان ممتاز، مشخصات شان به صورت کامل ذکر گردیده است. کویته بلاگفا کسب درجه های عالی را برای دانش آموزان ممتاز، اداره و استادان شان و فامیلهای گرامی شان تبریک گفته و آرزوی موفقیت هرچه بیشتر را برای عموم دانش آموزان می کند.

نکته (۱): نتایج به صورت صنف وار در زیر این پست آمده است. البته فقط صفحه اول اش دیده می شود، ولی برای دیدن نتایج کامل هر صنف باید بر روی ادامه مطلب همان صنف کلیک کنید.

نکته (۲): آن عده از دانش آموزانی که سریال نمبر های شانرا در پاسخنامه های شان ننوشته بودند، پاسخنامه های شان بخاطر نامشخص بودن بررسی نشده است.

جدول نتایج "صنف دوازدهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف یازدهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف دهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف نهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف هشتم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف هفتم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

فتوای علمای اهل تسنن در رابطه به حرام بودن حملات خودکش

     به درخواست رهبر سنی اتحاد کونسل محترم صاحبزاده حامد رضا، با در نظر داشت حادثه های پشاور(حمله بر ارتش)، نانگا پربت (حمله بر سیاحان خارجی) و کویته (خودکش حملهِ بلخی چوک) به تعداد پنجاه تن از مفتی های اهل تسنن فتوای دسته جمعی صادر کردند که در اسلام حملات خودکش حرام است و کشتار مهمانان خارجی از جمله گناهان کبیره است. در فتوا آمده است، که حمله بر زیارتگاه ها، شفاخانه ها، تشییع جنازه ها، بازار ها و نیروهای انتظامی جهاد نیست، بلکه فساد است. کسانی که خون بی گناهان را می ریزند سپاهی اسلام نه، بلکه خاین اند. کسانی که با تفسیر های خود ساخته شان بر ضد حکومت جنگ می کنند و به بهانه آن خون بی گناهان را می ریزند، جهنمی اند و بر حکومت وقت فرض است تا آنها را از بین ببرد. در سلسله فتوا آمده است، که اسلام درس حفاظت از زنان و اطفال را می دهد و اجازه ضرر رساندن به زنان، اطفال و ریش سفیدان را در دوران جنگ نیز نمی دهد و تا حتی اجازه ضرر رساندن به نباتات را نمی دهد. اسلام حرمت جان یک انسان را بالاتر از حرمت کعبه و قتل یک انسان بی گناه را قتل انسانیت شمرده است، در چنین یک حالت قتل بی گناهان، زنان، کودکان چگونه می تواند جایز باشد؟ پس هر آنکسی که یک فرد نادان را تحریک به عمل انتحار می کند، تحریک کننده و تحریک شوند، هر دو گناهکار اند و در عذاب الهی خواهد بود.

     در اخیر فتوا آمده است، که تمام ایمه کرام بر این حرف متفق اند که هرگاه کدام گروه مسلح بر اساس تاویل های خودساخته اش، قانون یک دولت را نپذیرد و دست به عملکرد های فراقانونی مطابق به سلیقهِ خودشان بزنند، پس در آنصورت جنگ با آنها مباح است. بنابر این بر حکومت وقت لازم است که بر ضد تروریستان جنگ نماید. نخست وزیر پاکستان اعلان جهاد بر ضد آنها نماید  و تمام قوم در جهاد شریک شود، زیرا آب از سر گذشته است و اگر حالا کاری نشود، سالمیت کشور به خطر می افتد.

نواز شریف: آی ایس آی بر ضد تروریستان وارد عمل شود

     نخست وزیر جدید پاکستان محترم نواز شریف، بعد از حادثه اندوهناک بلخی چوک 30/6/2013م، که طی آن 30 تن شهید و عده ای کثیری زخمی شدند، به کویته آمدند. ایشان بعد از ورود شان به کویته، جلسه ای را در گورنر هاوس که در آن سران احزاب شامل حکومت، گورنر بلوچستان محترم محمد خان اچگزی، وزرای مرکزی و ایالتی  و سرای نیروهای استخباراتی مثل آی ایس آی، ایم آی و آی بی و سران نیروهای انتظامی همچون ایف سی و پولیس موجود بودند، صدارت کردند. ایشان بعد از جلسه طی سخنانی به روزنامه نگاران گفتند، که؛ شهر کویته بیشتر از 20 بازار و کوچه نیست، ولی چرا در آن امنیت تامین نمیشود؟ آقای نواز شریف ادامه دادند، که بعضی ها حملات اخیر را ناکامی حکومت تعبیر می کنند، ولی اینطور نیست. ما تلاش نهایی خود را بخرچ می دهیم تا در تمام پاکستان امنیت کامل برقرار شود. ایشان گفتند که من به آی ایس آی و دیگر نیروهای که تحت فرمان حکومت مرکزی است حکم داده ام، که با داکتر عبدالمالک وزیراعلی بلوچستان جهت تامین امنیت بلوچستان همکاری جدی نمایند. همچنان ایشان گفتند که من به آی ایس آی گفته ام، که حادثه هزاره تاون را بحیت یک امتحان در نظر بگیرد و عاملان حادثه را به دست قانون بسپارد.

     قابل یادآوریست که عده ای از سران هزاره های کویته نیز تحت ریاست محترم سید رضا آغا، با نواز شریف ملاقات نموده و در رابطه به مسایل هزاره های کویته صحبت کردند. آقای نواز شریف قول داده اند، که بعد از برگشت از سفر چین، ایشان یک جلسه ای بزرگ که شامل سران احزاب سیاسی پاکستان خواهد بود، طلب کرده و در رابطه به تروریسم تصامیم جدی خواهد گرفت. ایشان گفتند قتل و غارت گری را ایشان به هیچ صورت پذیرفته نمی توانند. (دیده شود، چه می شود)

جنازه های شهدای بلخی چوک به خاک سپرده شدند

     جنازه های شهدای حادثه بلخی چوک که دیروز ۳۰/۶/۲۰۱۳م، به وقوع پیوست امروز حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر بخاک سپرده شدند. جنازه های شهدای دیشب به امام بارگاه های مختلف تقسیم شده بودند، تا در میان یخ نگهداری گردند و فردا بخاک سپرده شوند. امروز جنازه ها از امام بارگاه های مختلف جمع آوری شده و با حضور پر شور مردم در میان آه و اشک عزیزان شان بخاک سپرده شدند.

     در مراسم تشییع جنازه  شهدا که قرار آخرین گزارش تعداد شان به ۳۰ تن رسیده  است، در ضمن عموم مردم، رهبران نهاد های مختلف نیز حضور یافته بودند، که طی سخنانی گفته های شانرا به مردم رساندند. فردا فاتحه عمومی برای شهدا در امام بارگاه علی ابن ابی طالب برگزار می گردد و قرار است که وزیر اعلی جدید بلوچستان محترم داکتر عبدالمالک در آن حضور یافته و در ضمن فاتحه گفتن با مردم از نزدیک در مورد مسایل شان گفتگو کند.

تعداد شهدای حادثه 30/6/2013م، در هزاره تاون به 28 تن رسیده است

 

    قرار آخرین گزارش ها از منابع مختلف و محل حادثه، از حادثه حمله خودکشِ ۳۰/۶/۲۰۱۳م، در بلخی چوک - هزاره تاون چنین اطلاعات حاصل می گردد، که شخص انتحاری که سن اش در حدود ۱۸ الی ۲۰ سال معلوم می شود، حوالی ساعت ۸ شب خود را با یک بایسکل اش در بلخی چوک می رساند. سپس وی مواد منفجره اش را منفجر می سازد. در نتیجه انفجارش،  در ضمن مواد انفجاری، ساچمه های که در واسکت انتحاری اش جابجا شده بود به شدت خیلی زیاد به اطراف پخش می شود، که در نتیجه آن در آن محل شلوغ بازار، قرار آخرین اطلاعات ۲۸ تن شهید و بیشتر از ۶۰ تن زخمی شده اند (در بین شهدا ۱۰ تن شان زن و سه تن شان طفل اند) . خودکش، با خود دو دانه بمب دستی و یکدانه تفنکچه نیز داشته است، اما بمب ها منفجر نشده بودند، که بعدا توسط نیروهای انتظامی کنترول شد. در رابطه به اینکه هدف مشخص خودکش، مسجد علی ابن ابی طالب و یا کدام جای دیگر بوده است، چیزی نمیتوان اینک گفت. همچنان نمیتوان که علت استفاده نکردن از بمب ها و تنفگچه را مشخصا بیان کرد. بر علاوه با آنکه رسانه ها هویت خودکش را ازبک اعلان کرد، ولی از قرار چهره وی، نمیتوان هویت اش را دقیقاً ذکر کرد.

     بعد از انفجار، برق محل حادثه قطع شد و محل در تاریکی فرو رفت، اما جوانان با همت با آوردن چراغ ها و تلاش خستگی ناپذیر توانستند شهدا و زخمی ها را از محل بردارند.  زمانی که شهدا و زخمی ها به شفاخانه عمومی برده شدند، با تاسف شفاخانه بخاطری حادثه ای که چندی قبل در آن به وقوع پیوسته بود، مسدود بود، لهذا در زمان مناسب به زخمی ها رسیدگی صورت نگرفت و سبب گردید که عده ای از زخمی ها به شهادت برسند. بعد از آن زخمی های حادثه به شفاخانه نظامی شهر، که در نزدیکی مهرآباد واقع است، جهت معالجه برده شدند.

     اینک شهدا از شفاخانه نظامی و دیگر جاها دوباره به هزاره تاون آورده شده اند و در امام بارگاه های مختلف تقسیم شده اند، تا فردا در مورد بخاک سپری آنها تصمیم گرفته شود. مسوولیت این حادثه اسفناک را سخنگوی لشکر جهنگوی کسی بنام ابوبکر صدق بعد از گفتگو ها با مرکز رسانه ها به عهده گرفته است. در ضمن یاد آور شده است که شیعیان نباید غافل باشند، که در زمان جنگ لشکر جهنگوی با حکومت، لشکر جهنگوی متوجه آنها نیست و به آنها کاری ندارد.... همچنان علاوه کرده است، که لشکر جهنگوی تا نافذ شدن نظام خلفای راشدین به حملات اش ادامه خواهد داد.

     ایچ دی پی فردا را در عکس العمل به این حادثه هرتال عمومی در شهر کویته اعلان کرده است و نهاد های مذهبی از سه الی هفت روز را سوگ عمومی اعلان کرده اند و همچنان اکثر از رهبران احزاب سیاسی پاکستان و مقامات دولتی اش، این حادثه را تاسف انگیز خوانده و محکوم کرده اند.

در نتیجه انفجاری در بلخی چوک "علی آباد- هزاره تاون" تعدادی کثری شهید و زخمی شدند

     امشب ۳۰/۶/۲۰۱۳م، حوالی ساعت ۸ شب، در نتیجه انفجارِ شدیدی در بلخی چوک، علی آباد هزاره تاون، تعدادی زیادی شهید و زخمی شدند. به گفته شاهدان به احتمال زیاد انفجار در نتیجه عمل خودکش صورت گرفته است.  قابل یادآوریست که قرار بعضی اطلاعات دو انفجار صورت گرفته است، یعنی انفجاری اول صورت می گیرد و بعد از آن انفجاری دیگری دقایق بعد صورت می گیرد. در صحنه انفجار که در بین امام بارگاه علی آّباد و بلخی چوک صورت گرفته است، منازل، دوکانها و شیشه های دوکانهای اطراف تخریب شده اند و در صحنه موتر سایکل ها و سایکل های تخریب شده به مشاهده می رسد. جوانان شهدا را که به گفته رسانه ها تعداد شان ۲۴ تن قرار آخرین اطلاعات و زخمی ها را که تعداد شان به ۶۵  تن می رسند، به شفاخانه انتقال داده اند. احتمال می رود، که تعداد شهدا  بخاطر وخیم بودن وضعیت زخمی ها بیشتر شوند...

     اینک مردم در ضمن آنکه در اطراف محل حادثه جمع اند، جوانان به تعداد کثیری در شفاخانه عمومی جمع اند. گزارش های که رسانه ها از شلیک های هوایی می دهند، دقیق نمی باشد. در صحنه حادثه در اوایل شلیک هایی صورت گرفت، ولی اینک کدام نوع شلیک صورت نمی گیرد و نیز اطراف شفاخانه عمومی را جوانان با نیروهای انتظامی گرفته اند. قرار آخرین اطلاعات زخمی های که وضعیت صحی شان وخیم اند، به طرف شفاخانه نظامی شهر، سی ایم ایچ انتقال داده می شوند.

     قابل یادآوریست که بلخی چوک، یکی از شلوغ ترین محل های هزاره تاون است، که از آن مردم به تعداد خیلی زیاد تردد می کند و از دوکانهای آن  و همچنان لیری های که در دو طرف سرک ایستاد می شوند، خرید می کنند. قرار اطلاعات اولیه در بین شهدا و زخمی ها به تعداد زیادی زن ها و اطفال نیز وجود دارند.

     بعد از حادثه اسفناک سبزی مارکیت که در نتیجه آن بیشتر از صد تن شهید شدند، این دومین انفجاری است که هزاره تاون را به خون و خاک می کشد، اما سوالی که وجود دارد، اینست که با آنکه هزاره تاون "ساحه سرخ" ، بعد از حادثه سبزی مارکیت شمرده شده است و توسط نیروهای انتظامی هر فردی که وارد هزاره تاون می شود و یا از آن خارج می شود، دقیقاً بازرسی می شود، چگونه این انفجار صورت می گیرد.

دومین کانکور آزمایشی کوشان برگزار شد

     انجمن علمی و فرهنگی کوشان، که اعضای آن را استادان مکاتب هزاره تاون تشکیل می دهد، در سلسله ای فعالیت های علمی و فرهنگی اش دیروز یکشنبه 23/6/2013م، دومین کانکور آزمایشی را از روز تاسیس اش؛ به هدف ایجاد فضای سالم برای رقابت، انگیزه دهی، ارتقای سطح علمی، آشنا شدن هرچه بیشتر دانش آموزان با روش کانکور افغانستان و خصوصا رهایی اذهان آنها از اضطراب و تشویش های وضعیت بد امنیتی و تمرکز شان به درس برگزار کرد.

     در این کانکور آزمایشی از مجموع لیسه های هزاره تاون، به تعداد هزار و شش صد (1600) دانش آموز شرکت کرده بودند. کانکور در دو شفت (قبل از ظهر و بعد از ظهر) در فضای سالم و آرام برگزار شد و مدیران لیسه های هزاره تاون بحیث ناظر با حضور شان بر شفافیت کانکور افزودند. همچنان محترم مرتضی خرمی رییس مهاجرین بلوچستان، محترم قادر نایل شاعر و روزنامه نگار و محترم داود چنگیزی از فعالان مدنی شهر کویته در صحنه کانکور آزمایشی حضور یافته و با عده ای از دانش آموزان صحبت کرده و آنها را در رابطه به انتخاب رشته های شان راهنمایی های مفید کردند.

     قابل یادآوریست که پارسال در همین روزها انجمن علمی و فرهنگی کوشان اولین کانکور آزمایشی اش را برگزار کرده بود، امسال نیز کانکور همچون سال گذشته با حضور پر شور دانش آموزان برگزار شد. نتیجه دومین کانکور آزمایشی کوشان به زودی طی محفلی با حضور فرهنگیان و علم دوستان کویته توسط انجمن علمی و فرهنگی کوشان، اعلان خواهد شد و در آن از دانش آموزان ممتاز تقدیر به عمل خواهد آمد.

عکس هایی از صحنه امتحان کانکور آزمایشی کوشان

داستان علی و فاطمه

داستان از: خاطره افضلی

بود، نبود یکی بود به اسم "علی"، یکی بود به اسم "فاطمه". هر دو بودند خواهر برادر دلسوز برای هم. در سر زمین به اسم کویته، که دیر وقتی آرامش و صلح کوچ کرده بود، زندگی می کردند. هر چی باقی بود: سوگ، اندوه، بیم و ترس برای زنده ماندن بود. خانه ی گلی و کلبه مانندی داشتند که با گلبرگ های عاطفه و مهربانی یک خانواده کوچک گل- گلی اش کرده بودند. پدر فاطمه در مچ صبح و شب مصروف ذغال چیدن بود. بوجی – بوجی ذغال را به پشت می برد و می آورد، سر و صورت اش گاهی سیاه و ذغالی میشدند، لب اش از تشنگی می ترکید و پاهایش از راه رفتن درد میگرفت و می ایستاد، اما در برابر همه ی زحمات اش صرف دلیلی او را زنده می کرد، به بودن اش ارزش میداد، و آن چیزی نبود به جز دیدن روی علی و فاطمه  و آینده ی آنها. در ماه فقط سه روز را به خانه سرک می کشید آن هم اگر دست اش با دست مزد و دستان پر از میوه و نان گرم می بود، از رفتن در خانه اش لذت می برد. چون این طوری میتوانست میوه، غذا، خوراک و پوشاک به فامیل خود ارزانی کند. مادر فاطمه هم چون سواد نداشت و هنر نمیدانست لذا بر شانه های شوهرش بیشتر تکیه میداد. خود کفایی را در پخت و پز،  پاکی خانه و اولاد هایش می دانست. فاطمه و علی هم صبح ها مکتب میرفتند و ظهر ها به مرکز زبان انگلیسی حاضر بودند.

از سالیانی بود که والدین علی و فاطمه بی وارث بودند و از این نکته ناراحت و نا امیدانه بسر می بردند. بعد نذر، خیرات، و تداوی لازم خدواند فاطمه و علی را به آنها هدیه کرد. فاطمه دو سال و چند ماهی بزرگتر از علی بود، لذا نوازش بیشتر والدین را علی متصاحب می شد. اما حیف که این مهر والدین برای آن دو عمر طولانی نداشت. دیری نپایید و سرنوشت زندگی برای علی و فاطمه طوری دیگری رقم خورد.

آنروز برگهای خزان خشک شده روی حویلی آنها در باد سرد آفتابی میرقصیدند. پلاستیک های خوراکه باب که در کوچه ها از بی پروایی دکانداران و اطفال ریخته شده بودند نیز به هوا بلند معلق می زدند، گرد و خاک هم هوای محیط را آلوده تر کرده بود. تا دور دست ها نه درختی بود، نه شاخه گلی، نه هم سبزه زاری که مانع آنها شود و محیط را خوشگوار کنند. فاطمه و علی در گوشه ی خانه با عدد های کتاب ریاضی در گیر شده بودند. علی با سینه روی زمین دراز کرده بود و فاطمه هم نشسته در کتابچه سوالات را حل می کرد. گوشی مادر به صدا در آمد. فاطمه دوان- دوان گوشی را به مادرش که در آشپز خانه بود، برد. مادر گوشی گرفت تا صحبت کند.

مادر: "الو! سلام، بفرمایید؟ "

آن طرف خط: "......"

مادر:"شما کی استید؟ از کجا زنگ زده اید؟"

آن طرف خط: "......"

مادر: "چی گفتی؟ اوه خدای مه! کی و چی وقت؟ حالا کجاست؟"

آن طرف خط: "......"

فاطمه قیافه مادر را می دید که سفید مثل کاغذ شده بود. فاطمه هم نگران شد. هنوز گوشی قطع نشده بود، اما فاطمه با دلهرگی از مادرش پرسید که کی بود و چی گفت. مادر تا گوشی را قطع کرد به گریه افتاد. فاطمه هاج واج ماند که چی شده بود. فاطمه نزدیک تر کنار مادرش رفت و پرسید: "چی شده؟ کی بود؟ چی گفت؟" مادرش گریه کنان گفت: "از دوستای پدرت بود. گفت که چند ساعت قبل پدرت را در راه مچ بسوی خانه با مرمی شلیک کردند، گفت که زخمی است، اما به حرف اش یقین نمی کنم. بیچاره شدم، من بیچاره شدم." هر دو به گریه افتادند و به سر و صورت می زدند. علی هم از اطاق دیگر به آنها پیوست. کم کم زن همسایه ها جمع شدند. هر کدام به نحوه ای خود تسلی میدادند. مسجد منطقه از مردم محل که از هر طرف سرازیر شدند پر شد. جسد را آورده بودند. علی، فاطمه، و مادر همه به مسجد پا برهنه رسیدند، به سر و صورت میزدند، گریه و ناله سر داده بودند، حال مناسبی نداشتند. هیچ کسی با دیدن حال آنها نمیتوانست نگرید.

نه تنها پدر فاطمه بلکه چند تن دیگر از مردان منطقه را از صفحه هستی برداشته بودند. فاطمه جسد غرقه به خون پدر را دید، همه دنیا در نظرش سیاه و تاریک آمد. شاید آن روز نمایی از قیامت بود. او به چشمان به خواب رفته ای پدرش می دید که باز شدن شان از این به بعد فقط به یک آرزو ماند. لب های به هم چسپیده که سخن شنیدن از آن برایش فقط یک آرزو ماند. دستان چروک زده و بی حرکت اش که به آغوش خواندن اش برایش فقط یک آرزو ماند. او به لباس تکه تکه شده پدرش که بوی خون و باروت می داد، می نگرست، اشک هایش خشک شده بودند. با دفن کردن پدر، مثل آن بود که فاطمه هم مرده بود. قوم و خویش و دوستان آمدند، فاتحه خواندند، بعضی تسلی لفظی میدادند و بعضی با چشمان نمناک شان ابراز همدردی می کردند.

 از آن روز فاطمه با همه آرزو هایش خدا حافظی کرد. او و علی بعد از آن روز به مکتب نرفتند، چون توان پرداخت فیس را نداشتند. مادر فاطمه برای شش ماه با بی حوصلگی و صبر تحمل جور زمان را کرد و در نهایت خسته شد، از این که دست اش از نان دادن به دو طفل اش کوتاه بود، خسته شد. از این که منت ایور و خانم ایور را می کشید، خسته شد. از بودن اش در آن چهار دیواری که شوهرش دیگر وجود نداشت، خسته شد. همین که برادرش از راه رسید با او به خانه برادر منزل کرد و علی و فاطمه را تحویل ایور خود کرد. کاکای فاطمه اگر چه انسانی دلسوز بود، اما شش طفل و یک خانم خودش هم بار سنگین بود که بر شانه متحمل بود. از همان جا بود که ظلم خانم کاکای فاطمه بر سر آن دو روز به روز بیشتر شد. خوشی را که فاطمه و علی بین خود قسمت کرده بودند، به دستان خانم کاکایش به غم و افسردگی شدید مبدل شد. علی چون خورد بود، توان لت و کوپ خانم کاکا را نداشت، زود از پا می افتاد و تب می کرد و مریض می شد. بیشتر روز ها بود که هردو فقط شب ها غذای پس مانده دیگران را می خوردند، و فاطمه بیشتر وقتها غذایش را به علی میداد تا شکم برادرش سیر باشد و گرسنه نخوابد. فاطمه روز ها را با زحمت و مشقت زیاد به کار خانه سپری می کرد. کتاب های مکتب اش را گاه گاهی خاک برداری میکرد، صفحه هایش را ورق- ورق میزد و دوباره سر جایش می گذاشت. همیشه دستان اش بر زده و لباس هایش خیس بودند. بیشتر او و علی را در چهار دیواری توالت قایم می کردند تا مگر همسایه ها نبینند و حرف زشت به گوش خانم کاکا نرسد. دختران و پسران کاکای فاطمه به مکتب میرفتند و می آمدند، اما او با علی از رفتن به مکتب محروم شدند چون کسی نبود که فیس ماهوار مکتب آنها را بپردازد. کسی نبود که غم های آنها را مداوا کند یا دست نوازش روی سر آنها بکشد. فاطمه ی که به اسم مددگار هیچ کسی را نداشت، جز خدا و علی گگ.

از کوچه های در به دری تا شهرهای غربت روزگار او برای شما می نویسم. فاطمه دختری که قبل از ریختن اشک، غم ها را چاره کرد و قبل از پخته شدن سن اش توان ایستاده شدن دوباره را تجربه کرد.

روزی در خانه آنها مهمان آمد، یک خانم چاق و رو مهتابی. از قضا در خانه کسی جز فاطمه و علی نبود. مهمان را به مهمات خانه برد. چای دم کرد و نزد خانم آورد. خانم بسیار مهربان بود. فاطمه بوی مادرش را حس می کرد، اما او که مادرش نبود.

مهمان: خب، فاطمه جان! نگفتی، مادرت کجاست؟ شما را اولین باره در این خانه می بینم. شما چی نسبتی دارید با مادر سرور؟

فاطمه با اضطراب تمام گفت: مادرم ما را ترک کرده است و رفته به وطن. ما را همینجا نزد کاکایم گذاشت. مادر سرور خانم کاکایم است.

او به علی اشاره کرد و افزود: این علی، برادرم است.

مهمان: عجب! من تا هنوز نشنیده بودم.

فاطمه کمی جرات کرد و به مهمان نزدیکتر شد.

گفت: اگر یک خواهش از شما کنم، قهرنمی شوید؟

مهمان خود را نزدیک تر کرد و گفت: فاطمه جان، چرا قهر شوم؟ راحت باش!بگو هر چه می گویی."

فاطمه گفت: من و علی را از اینجا با خودت به خانه ببر.

مهمان کمی در فکر شد و پرسید: چرا؟ شما اینجا راحت نیستید؟

فاطمه صد دل را یک دل کرد و با شهامت تمام گفت: نه!

بعد همه ی آنچه را دیده بود بازگو کرد. دل مهمان از سوز زیاد برای آنها سوخت و متذکر شد که حتمن برای حل مشکل آنها اقدام خواهد کرد، اما باید چند روزی صبر می کردند تا او وضعیت را مهیا می کرد. فاطمه از خوشی در خود نمی گنجید. مثلیکه به او دنیا را داده باشند. یک سر تشکری و قدردانی می کرد و این طوری خود را با لیلام کردن از ظلم رهانید.

بعد از آن روز فاطمه به زندگی به چشم امید می دید. دیر ی نپایید که آن زن فاطمه و علی ا از آنجا با خودش برد و یک زندگی جدید به آنها مملو از لطف و عاطفه نثار شان کرد. خدا یاور این زن باد!

شعر ناب جامی

یک روز با تو بودن، یک عمر خاطرات است
هر لحظه یاد ناز ات یک شاخه نبات است

من شاد شاد شادم، با یاد تو عزیزم
با اینکه زندگانی پر درد و مشکلات است

با گریه انس داریم از لحظه ی تولد
اما طلوع یک عشق سرچشمه ی حیات است

تنهایی ام همیشه پر از تبسم توست
تو شعر ناب جامی، رویای من هرات است

لطف تبسم تو در طول عمر غمگین
باور نما عزیزم زیباترین نکات است

حس میکنم خودم را در پنجه ی غم و درد
رویای با تو بودن ای مهربان نجات است

 

                                              ۲/۶/۲۰۱۳میلادی

                                              عزیز فیاض - کویته

نمایش فلم "صدای در سکوت" در کویته

 گزارش از: محمد عقیل انصاری

     روز جمعه 31/1/2013 در یک برنامه ی خوب و دیدنی فلمِ مستند گونه ای بنام "صدای در سکوت" نمایش داده شد، این فلم روایتِ از حادثه ی نا انسانی کرانی رود بود که در آن بیش از صد نفر پیر و جوان، زن و کودک شهید شدند.

    فلم حاصل زحماتِ شب و روزانه ی متعلمین ایست که با از دست دادن یکی از همصنفان شان در همین حادثه، آرزوهای به گور رفته ی او و هزاران نفر مثل او را فریاد می زند. و می خواهد یکبار دگر به جهانیان نشان بدهد که ما نه تنها طرفدار و خواهان جنگ و خونریزی نیستیم، بلکه برابری، عدالت، پیشرفت و صلح را برای همه ی بشریت می خواهیم.

     برنامه که اکثریت شرکت کنندگان آن را فرهنگیان، سیاسیون، استادان مکاتب، شاگردان و فعالانِ جامعه تشکیل می دادند ساعتِ پنج عصر شروع و تا هفت عصر ادامه داشت.

     پیام دست اندرکاران فلم صدای در سکوت، توسط بهاره نظری نویسنده این فلم به خوانش گرفته شد که روشنایی بر ساختن و علتِ ساختن این فلم داد، و نیز خاطر نشان ساخت که جوانان یک ملت باید آگاه باشد تا آن ملت به سقوط واداشته نشود. وی در قسمت از سخنانش اشاره نمود که این فلم به کمک انجمن پیک، سالار استودیو، و گروه هنری ایدل ویو ساخته شده است که برای بازماندگان و انسان های با وجدان حرف دارد. و بعد هم محمد کبیر رضایی شعری را از استاد فرهاد زاهدی به دکلمه گرفت که دو حادثه ی اخیر علمدار رود و کرانی رود را به تصویر کشیده بود. سخنران اول برنامه آقای رضایی در مورد رسانه ها تصویری و نقش آنها در پیشرفت دنیای امروزی سخن راند و حرکت این متعلمین را حرکتی مهم و شایسته تلقی کرد و این شاهکاری را به آنها تبریک گفت. بعد از ختم سخنان آقای رضایی فلم "صدای در سکوت" به نمایش گذاشته شد که بعد از نمایش با تشویق گرمِ حضار در مجلس روبرو شد.

    بعد از نمایش فلم مهمان اصلی برنامه آقای عبدالخالق هزاره رهبر حزب دیموکراتیک هزاره به ایراد سخن پرداخت. وی احساسات پاک این جوانان را در قبال مردم و جامعه ی شان تقدیر نمود و خطاب به جوانان گفت که عده ی از جوانان این جامعه وظیفه ی شان را در قبال مردم شان انجام داده اند و اگر هر فرد این جامعه وظیفه ی شان را به صورت دقیق درک کنند و نسبت به آن حساس باشند هیچ وقت جامعه ی شان سقوط ننموده و زیر بار ظلم نخواهد رفت. وی در ادامه ی سخنانش از مردم خواست تا شعور سیاسی شان را بالا ببرند، سیاست دنیا و منطقه را درک کنند و در صدد علت یابی این حادثات ناگوار شوند، تا بتوانند زندگی آرام داشته باشند و در آخر سخنانش خاطر نشان ساخت که ما در هر عرصه و در هر حالت با مردم هستیم و برای حقوق انسانی و سیاسی آنها که همان زندگی آرام هست تلاش می کنیم.

     سخنران سوم و اخیر برنامه آقای نسیم جاوید در نقد فلم سخن راند و گفت با آنکه دست اندرکاران این فلم وسایل زیاد را در دسترس نداشتند ولی توانستند فلمِ عالی را به نمایش بگذارند و از آن عده مردم که توانایی اش را دارند خواستار سرمایه گذاری روی این نوع کارهای فرهنگی و هنری شد تا سندِ و تاریخی باشد برای آیندگان که بتوانند از آنها درس گرفته و زندگی آرام داشته باشند.

برنامه با تقدیم جواییز برای کسانیکه در هر بخش این فلم مستند همکاری کرده بودند، خاتمه یافت:

مشخصات عمومی فلم:

نام فلم: صدای در سکوت
کارگردان: علی رضا سالار
نویسنده: بهاره نظری
تهیه کننده: عصمت نجفی

می میرند! (به یاد بزرگان که نیستند ولی زنده هستند)

نبشته: حسن سروش

می میرند به هر قطره که از گوشه های مغزایشان نشات گرفته و با نوک قلم زرین و گهربار روی تکه های کاغذ خوابیده است و به هر فردی و به هر شخصی و به هر کلام و پیامی غزاله ها را به رقص درمی آورند و روزگار عمیق لعل و عقیقی را در سرنوشت بشریت رقم می زنند و این پستی و حقارت را به دام اسارت قرار داده و گام های صلابتی و دروار را به سوی طلوع و روزنه های جدید و کرامت و کمالیت و عقل و عقلانیت های متمدن، برمیدارند.
و لکه های سیاهی زمان، تاریخ، جبر، سکوت، استثمار، استعمار و رذالت ها را برمیدارند و در اندیشه ی عمیقی فرو می روند و می غلتند و می غلتند تا دال بر مدل فایق آیند و سقراط و افلاطون و سینا و سعدی و حافظ و مولانا و جامی و شاملو و فروغ و یوشیج و هزاران هزار قلم های سکوت را زنده نمایند.
ورنه مرده بودند و سکوت حماقت هایش را بازی می نمود تا سنگ لحد را بیشتر بفشارد و نیزه ملکوت الموت محکم روی سینه ی هر فرد قلم بدست و کتاب بدوش، قرار گیرد و به گمنامی جاویدان دفن نماید.
می میرند تا مرغان کوهساران تشنه شوند و بیایند و پروازها نمایند و سپس آنها را نادیده بروند و در غزل سکوت و غم بطور ابد دنبال حقایق من و ما باشند و حیات آنها را بخوانند و به آنها زندگی بخشند و این است رسم روزگار!
تا زنده اند کسی نمی خواند گیسوان تفکر آنها را می بندند و به آنها کتک می زنند و تا غروب آنها زود رس باشد و به حیات آنها ارج نمی نهند و به مرگ ارج می نهند و نمی دانند که حیات آنها سنگ لحد را برداشته و برسر اشخاصی میکوبند که کمر همت برای نابودی شان بسته بودند.
آنها را روی قایق می نشانند و پاروکش را لباس نجات دریانوردی میدهند و آنها را تا گلو غرق در آب مینمایند و به بحر بی انتها سیراب می نمایند و قایق هر لحظه روی روان و روح قایق ران فشار می آورد تا آنها را نجات دهد و نهگان بزرگ همچو گرگان تیز بین اشاره می نمایند و می گویند، نه! بگذار که نهنگان دیگر گرسنه اند و بخورند و سیر شوند.
حالا دیگر نیستند و در زیر آب های سرخ فرو رفته اند و نهنگان به خنده در آمده اند و سکوت محله را شکستانده اند و همه را بسوی تماشای زیر رفتن آنها می خوانند و تعدادی می خندند و لذت می برند و تعدادی اشک می ریزند.
می میرند اما خورشید آنها تازه طلوع می نمایند و سکوت شب های بی مهتاب و ستاره ها را می شکنند و از روزنه ها سخن می گویندو نیزه های فرورفته را کنار می گذارند و به آنها نفس های تازه می بخشند.
دیگر می میرند که نمی میرند و علفزار ها را عطر آگین نموده و کوهساران صعب العبور را یک شبه خواهد بود و مرغزاران تخم جدید خواهد کاشت و سرنوشت را طوری دیگر رقم خواهد زد و بنیاد های فرسوده و فرطوط را مخرب و بنیاد های جدیدی را بنا خواهند بنا نمود که از قصر قارون و فراعنه ها زیباتر خواهد بود.
اینبار بنای را خواهند گذاشت که بهشت ظلمت را بتکده هینایانا کوشانی و آریایی مبدل خواهند نمود و زندگی را در آغوش مادر جدید راهنمایی خواهند نمود و اینبار قارون دیگر قصر مطلای نخواهد داشت و فرغون ها برده های نخواهد داشت و همگی شاید به دامان موسی و ابراهیم و محمد پناه خواهند برد و گریبان مخللان را پاره خواهند نمود.
و آنها هرگز نخواهند مرد و هرگز نخواهند مرد!

از میلاد رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری (رح) در کویته تجلیل بعمل آمد

   به روز یکشنبه 26/5/2013م، از شصت و ششمین میلاد با سعادت رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری (رح) به همت دوستان هزاره تریبون در هزاره تاون طی یک گردهمایی تجلیل بعمل آمد. گردهمایی که جهت شرکت در آن از نخبگان عرصه های مختلف ساکن در کویته، فرهنگیان و استادان مکاتب دعوت به عمل آمده بود، ساعت شش بعد از ظهر در بسم الله هال با گردانندگی برادر روح الله شروع شد.

     در جریان گردهمایی فضای دوستانه و صمیمی مشهود بود و  هنرمندان عزیز با نواختن دمبوره بر شکوه گردهمایی افزودند و نیز عده ای از سخنرانان در رابطه به شخصیت والای رهبر شهید، چالش های فراروی مردم ما و نیاز تشکیل یک تشکل ملی به سخنرانی پرداختند، همچنان گرداننده پروگرام از همه دوستان دعوت به عمل آورد که اگر خواسته باشند، می توانند پشت میز خطابه قرار گرفته و سخنان شانرا با سامعین در جریان بگذارند.

     کیک بزرگی که به مناسب سالیاد تولد بابه ترتیب شده بود، توسط بزرگان حاضر در گردهمایی بریده شد و مراسم با صرف چای حوالی ساعت هشت شب به اختتام رسید.

حمایت فرهنگیان، استادان و شاگردان کویته از دانشجویان اعتصاب کننده دانشگاه کابل

گزارش از: محمد عقیل انصاری

     امشب یکشنبه که برابر می شود با 26/5/2013 و یا 5/3/1392 در یک گردهمایی، جمعی از فرهنگیان، فعالین مدنی، استادان و شاگردان مکاتب و اعضای انجمن های مختلف کویته-پاکستان، گردهم آمدند تا حمایت شان را از اعتصاب غذایی محصلین دانشکده ی علوم اجتماعی- دانشگاه کابل اعلان نمایند.
     این برنامه که در شهید یوسفی هال هزاره تاون-کویته برگزار شده بود، راس ساعت 8:00 شب به وقت پاکستان با آیات چند از قرآن کریم توسط قاری آصف آغاز شد و بعدا گرداننده ی برنامه استاد نعیم وثیق خاطرات اش را از دوره ی تحصیلی اش در دانشگاه کابل بیان داشت که بیانگر بی کیفیتی، تبعیض و تعصب های نژادی و مذهبی از آن زمان بود. وی همچنان اشاره نمود که تعصب و تبعیض و بی کیفیتی استادان به شکل بنیادی در دانشگاه وجود داشت که اگر هم کسی صدایش را بلند می کرد، در امتحانات ناکام گذاشته می شد و در حقیقت آینده ی شان به بادِ فنا می رفت.
     گرداننده ی برنامه بعد از ختم شدن سخنانش، آقای احمد علی کوهزاد-جنرل سکریتری هزاره دیموکراتیک پارتی را دعوت نمود، تا سخنانش را با حضار در میان بگذارد. آقای احمد علی کوهزاد با ابراز حمایت و همدردی از این حرکت عدالت خواهانه و کاملا به جای دانشجویان کابل ابراز داشت که نباید محصلین کابل احساس تنهایی نمایند، ما نیز با آنها هستیم و این وظیفه ی وجدانی هر عدالت خواه می باشد تا در حمایت این دانشجویان بپردازد. وی در ادامه ی سخنانش علاوه نمود که دانشجویان و محصلین یکی از قویترین بنیه های اساسی یک جامعه را تشکیل می دهد که اگر به آنها توجه صورت بگیرد، هر چه زیادتر زمینه در پیشرفت آن جامعه امکان پذیر هست و اگر نه آن جامعه به زودی از بین خواهد رفت. وی همچنان اشاره نمود که کاش اعتصاب کنندگان دارای یک جنبش مستحکم می بودند، زیرا در آن صورت به خیلی آسانی می توانستند خواسته های شان را از دولت بخواهند و در آخر سخنانش یکبار دیگر حمایت شان را اعلان نموده و آرزوی موفقیت برای محصلین شد.
    بعد از آقای کوهزاد استاد عبدالغفور ربانی- استاد و نویسنده به ایراد سخن پرداخت. وی در آغاز سخنانش تشکر کرد از کسانیکه این برنامه را پوشش داده اند تا حمایت شان را از محصلین دانشکده ی علوم اجتماعی-دانشگاه کابل اعلان نمایند. و نیز شمع روشن کردن در برنامه را ابتکار جدید خواند و علاوه نمود که شمع در تاریکی ها برافروخته می شود، با آنکه خودش می سوزد ولی چهار اطرافش را روشن می کند و این تناسبی مستقیم دارد با حرکتی که دانشجویان علوم اجتماعی از خود نشان داده اند، آنها خود می سوزند تا سیاهی های تبعیض و نژادپرستی را در افغانستان نابود کنند. وی در ادامه ی سخنانش گفت که یک سستم آموزشی و تعلیمی بخشی از کل سستم یک دولت می باشد. و وجود داشتن تعصب و تبعیض در سیستم آموزشی یک دولت نشانگر تعصب و تبعیض در کل سیستم دولت می باشد که اگر کل سیستم اصلاح نشود در یک بخش آن اصلاح به وجود نمی آید. بنابراین حرکت برای اصلاح کل سیستم باید صورت بگیرد. وی در آخر سخنانش بیان کرد که اگر حرکت ها به صورت سیستماتیک به پیش برود، شاهد یک دولت خواهیم بود که در آن هیچ یک نوع تبعیض وجود نداشته باشد.
بعد از سخنرانی آقای ربانی، آقای فیاض شعری را به دکلمه گرفت که تاکید بر حرکت مستحکمتر داشت. و بعد هم رئیس هزاره ستودنتس فیدریشن حمایت شان را از این حرکت دانشجویان دانشگاه کابل اعلان نمود. و باز هم شعری توسط آقای قادر نائل به خوانش گرفته شد و در آخر قطعنامه ی این برنامه توسط محترمه مبارکه مشعل به خوانش گرفته شد که قرار ذیل است:

قطعنامه فرهنگیان، اساتید و شاگردان کویته جهت حمایت از اعتصاب غذای دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی کابل!

    حاضرین گرامی، چنانچه در جریان هستید محصلان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کابل به خاطر بی عدالتی، نابرابری و تبعیض که در این دانشکده وجود دارد، دست به اعتصاب غذایی زده اند. قابل یادرآوریست که قبل از این هم چندین بار به صورت قانونی شکایات خود را به مراجع مربوطه رسانده بودند که متاسفانه هیچ پاسخ به آنها داده نشده است. محصلان در نهایت این بار دست به اعتصاب غذایی زده اند که هفت روز است در اعتصاب غذایی کامل به سر میبرند و اعتصاب شان ادامه دارد.

     تحصن و اعتصاب غذایی به عنوان یک حرکت مدنی و منطقی ترین شیوه برای پوره شدن مطالبه و خواسته های شهروندی در تمام جوامع و نظامهای مردم سالار به کار رفته و نتایج خوب و موثر هم داشته است و موثرترین شیوه برای خواسته های افراد است. بنابر این فرهنگیان ،اساتید و شاگردان کویته پاکستان این حرکت محصلین را تحسین و قدردانی نموده و حمایت شانرا از این محصلین اعلام میدارد.

    مایان از مراجع مربوطه خواهشمندیم که به خواسته های محصلین هر چه زودتر پاسخ مثبت بدهد، پیش از اینکه بحران بزرگتری ایجاد شود چون از این حرکت محصلین جهانیان، قلم به دستان و مردم حمایت میکنند. پس فرهنگیان، اساتید و شاگردان کویته پاکستان خواهان هر چه زودتر برآورده شدن خواسته های محصلین میباشد.

                                                                                        و من الله توفیق

                                                                                          ۲۶/۵/۲۰۱۳

مشارکت هزاره ها در انتخابات پاکستان وجیبه ی ملی و حیاتی است

     طبق گزارشات بتاریخ 11 می 2013 میلادی، انتخابات عمومی در پاکستان برگزار می گردد. انتخابات به مفهوم و منظور نصب نماینده گان قابل اعتماد مردم توسط خود مردم در نهادهای اجرائی و قانون گذاری صورت می گیرد. 11می مردم پاکستان فرصت می یابند تا نماینده گان خویشرا برای پنجسال آینده به پارلمان آن کشور بفرستند.

     مردم هزاره در پاکستان با جمعیت تقریبا 700هزار نفری درصورت استعمال درست و شعوری رای خویش چندین نماینده به پارلمان پاکستان فرستاده میتوانند. اینجانب لازم میدانم تا نکات ذیل را با مردم شریف ما در پاکستان شریک بسازم.

1- وضعیت پرچالش امنیتی هزاره های پاکستان ایجاب می نماید. تا تمام افراد واجد شرایط این مردم از حق رای خویش حتما باید استفاده نمایند. استفاده از حق رای فواید متعدد سیاسی، اجتماعی و حقوقی داشته در تامین امنیت فزیکی مردم هزاره در پاکستان کمک خوبی می تواند داشته باشد.

2- استفاده خوب و شایسته از رای جهت فرستادن افراد دلسوز، توانمند و قابل اعتماد اهمیت حیاتی دارد. بنابرین همه باید در انتخاب نماینده ی خویش دقت و توجه ی جدی داشته باشند.

3- حدر دادن رای باید اجتناب و پرهیز شود. مردم ما باید توجه داشته باشند که احتمالا دشمنان و رقیبابان تلاش خواهند نمود تا اشخاص متعددی را با تشویق، ترغیب و یا پرداخت پول وادارند تا در انتخابات کاندید گردیده و رای مردم را پراگنده نمایند. هرکسی به چنان اشخاصی که پایگاه اجتماعی ندارند و بمنظور تخریب رای دیگران وارد میدان شده است. رای بدهد در حقیقت رای خویشرا تلف نموده است.

4- همواره مردم ما قربانی شعارهای داغ مذهبی شده است. اجیرانی بیگانه از عاطفه پاک اعتقادی مردم ما استفاده نموده و با دیکته ای بیگانه ها بنام دین و مذهب ایجاد ( تفرقه و نفرت ) نموده اند. در تاریخ معاصر ما، استاد مبلیغ شهید نمونه ی است که دشمنان عزت، شرف و سربلندی مردم ما وی را کافر و بی دین خطاب می کردند. تا مانع نزدیکی مردم با آن شخصیت کم نظیر و تاریخی گردند. اما زمان ثابت نمود که استاد مبلیغ شخصیت بی بدیل زمان حیات خویش در سطح منطقه بوده است که برخی دوکانداران دین و مذهب، نگذاشتند تا مردم از وجود ارزشمند وی بهره ی لازم را برده باشند.

بنابرین مردم ما نباید تاریخ استاد مبلیغ را در قبال دیگر شخصیت ها دلسوز و عملگرا جامعه خویش تکرار نمایند.

سلامتی، سرفرازی، آسایش و امنیت را برای مردم عزتمند هزاره در پاکستان تمنا می نمایم.

                                                                              عنایت علی زاده

                                                                             هالند  ۶/۵/۲۰۱۳م

انتخابات 2013م، در پاکستان را هزاره ها باید جدی بگیرند

     انتخابات عمومی 11 می 2013م، در پاکستان برای دیگر ساکنان این کشور  به مفهوم مثبت اش تلاشی برای در دست داشتن قدرت برای پنجسال آینده و به سر انجام رساندن یک مقدار کارهای رفاهی، تامین امنیت، کنترول بحران انرژی، تغییر های مثبت و... است، اما برای هزاره ها کویته فرا تر از همه آنها و تلاشی برای حفظ انگیزه و موجودیت شان است. یادم است، در اوایل تارگیت کیلینک زمانی که دوکانهای هزاره تعداد شان در بازار مسدود شدند، افراطیون جهنگوی بینری را در مسجد رود آویزان کرده بودند، که بر روی آن نوشته شده بود: "الحمدالله بازار از وجود کافران هزاره پاکسازی شد."

      اینک اگر در این انتخابات هزاره ها نتوانند، نماینده های شانرا به پارلمان ایالتی بفرستند، بدون شک انگیزه دشمن شان با دیدن ناکامی سیاسی هزاره ها قوی تر خواهد شد و آنها با انگیزه تر در پی برآورده شدن هدف شان که بدون شک حذف هزاره های کویته است، خواهند بود. لازم است که در چنین یک مقطع حساس، هزاره های کویته با مجسم نمودن گذشته خونیین شان، هر یک شان از منافع مقطعی و شخصی شان گذشته و خرمندانه در پی بقا و منافع ملی شان باشند. هزاره ها باید با یک روحیه ملی در کنار یکدیگر قرار گرفته و نمایندگانی را به پارلمان بفرستند که توان، تجربه، قدرت مدیریت بحران و درایت سیاسی لازم را داشته باشند و در هر شرایطی در کنار مردم شان باشند و زمینه دوستی هزاره ها را با اقوام و مذاهب دیگر مساعد سازند.

      هزاره ها اگر از جنجالهای خانگی و سلیقه ای شان نگذرند و با یک روحیه ملی و اندیشمندانه به پای صندوق های رای رفته و وظیفه شانرا در قبال سرنوشت جمعی شان به درستی انجام ندهند، بدون شک خودشان نیز مسوول عواقب ندانم کاری های عمدی شان خواهند بود...

      زمانی آن رسیده است، که هزاره های کویته بی تفاوتی را کنار بگذارند، با شکستن سکوت شان قدرت واقعی شان را دریافته و با درک موقعیت حساس و شکننده شان، انتخابات را بیش از حد جدی بگیرند و این انتخابات سرنوشت ساز را تا آخرین حد توان شان مهم پنداشته و زیر تاثیر احساسات نروند و نگذارند کسانی از احساسات نیک و مقدس شان سؤ استفاده کنند. هزاره ها باید با خودباوری کامل به نیروی خودشان دست به دست هم داده و با زدن دست رد به سینه ای کسانی که عامل شکست شان می شوند، رای شانرا قصداٌ تقسیم و باطل می کنند و می خواهند دلهره و مایوسی را در بین مردم ایجاد کنند، به سوی یکپارچکی بروند و تلاش نهایی شانرا بخرچ دهند تا در انتخابات آینده از مهرآباد و هزاره تاون نماینده های واقعی و شریک در سرنوشت جمعی شانرا به پارلمان بفرستند و به این صورت از یک طرف مشت های محکمی به دهن افراطیون و دشمنان قسم خورده مردم ما بزنند و از طرف دیگر زمینه ای امنیت پایدار و بقای شان را در کویته برای همیشه تامین کنند...

جزییات چهار انفجار امشب 23/4/2013م، در کویته

     از جمله ای چهار انفجاری که امشب  ۲۳/۴/۲۰۱۳م، در کویته به وقوع پیوست، آخرین انفجار آن هدفش هزاره های کویته بود. انفجار آخری، زمانی رخ داد که رهبر حزب دموکراتیک هزاره آقای عبدالخالق و دیگر رهبران مرکزی این حزب از جلسه ای در نزدیکی محل حادثه (غلزی رود) دقایق قبل به طرف دفتر مرکزی حزب واقع علمدار رود بر می گشتند. بعد از  چند دقیقه ای که اعضای ایچ دی پی، محل جلسه را ترک نموده و داخل علمدار رود شده بودند، انتحاری ای سوار بر یک موتر خواسته بود که از محل بازرسی ایف سی عبور نموده و خود را داخل علمدار رود محل سکونت هزاره کند، که با ممانعت نیروی ایف سی بر می خورد. انتحاری چون می داند، که نمی تواند خود را داخل عملدار رود کند، لهذا در همانجا خودش را با موترش که مجموعا به گفته سخنگوی حکومت ایالتی حامل ۸۰ الی ۱۰۰ کیلوگرام مواد منفجره بوده، منفجر می کند. در نتیجه این انفجار به گفته سخنگوی حکومت ایالتی چهار تن به شمول دو تن از نیروهای ایف سی و خود انتحار گر کشته و تعداد کثری زخمی شده اند. در مورد انگیزه انتحار گر اگرچه نمیتوان به صورت دقیق چیزی گفت، ولی به احتمال زیاد شاید هدف اش جلسه ای ایج دی پی و خود آقای عبدالخالق هزاره بوده باشد. و چون شاید انتحار گر در جریان جلسه نتوانسته باشد خودش را به اعضای مرکزی حزب و جریان جلسه آن یعنی به هدفش برساند، لهذا برای اینکه تیرش به هدر نرود، خودش را در ورودی علمدار رود منفجر کرده است.

     بعد از انفجار که در نتیجه آن تقریبا  در حدود دوازده دوکان اطراف حادثه به اضافه دو خانه مسکونی تخریب و شیشه های ساختمان های محل شکستند، برق محل نیز بکلی قطع شد. در نتیجه قطع شدن برق و صدای انفجار مردم زجر دیده کویته، که هر آن منتظر حادثه هولناکی اند، به شدت ترسیدند... قابل یاد آوریست که سه انفجار قبلی در ساحه های جناح ٹاؤن، گوالمنڈی چوک و گوردت سنگھ روڈ به وقوع پیوستند.

     آقای آصف علی زرداری رییس جمهوری پاکستان این عمل تروریستان را به شدت محکوم نموده و خواهان تداوی سریع و عالی زخمی های حادثه شده است.

چهارمین انفجار شهر کویته را لرزاند

     از دو ساعت به اینسو این چهارمین انفجاریست که امشب ۲۳/۴/۲۰۱۳م، شهر کویته را می لرزاند. سه انفجار امشب در ساحه های مختلف شهر کویته به وقوع پیوست و به گفته شبکه های تلویزیونی پاکستان در نتیجه آن هفت تن زخمی شدند، اما انفجار چهارم قرار اطلاعات اولیه در نزدیکی علمدار رود، حوالی پیرمحمد رود و غلزی رود زمانی به وقوع پیوست که حزب دموکراتیک هزاره جلسه انتخاباتی اش را در حدود پنج دقیقه قبل در آنجا به اختتام رسانده و رهبران حزب به طرف دفتر مرکزی حزب واقع علمدار رود حرکت نموده بودند... اگرچه تا هم اینک قبل از وقت است که بتوان انگیزه انفجار چهارم را دقیق بیان کرد، اما در نتیجه این انفجار به اعضای حزب دموکراتیک هزاره آسیب نرسیده است، ولی به گفته شبکه های تلویزیونی تا هم اینک سه تن کشته و چند تن دیگر زخمی شده اند.

    بعد از دو حادثه ای که یکی در علمدار رود و دیگری در هزاره تاون به وقوع پیوسته بودند و در نتیجه آن عده ای کثیری شهید و زخمی شده بودند، وضعیت شهر کویته در کل و از هزاره ها به طور خاص تا چند روز قبل بهتر بود، اما چند روز قبل شخصی را بنام خادم حسین در مچ تروریستان به شهادت رساندند و بتاریخ 19/4/2013م، شخصی را بنام محمد بشیر در وحدت کالونی تروریستان هدف قرار داده و به شدت زخمی کردند. بعلاوه این دو حادثه، امروز یکی از این انفجار های پی در پی در نزدیکی علمدار رود به وقوع پیوست. در نتیجه انفجار آخری تقریبا نصف از شهر کویته در تاریکی قرار گرفته است و به ساختمان های اطراف ساحه انفجار که نوعیت آن هنوز مشخص نیست، آسیب جدی رسیده است...

شیشه های شکسته

داستان از: خاطره افضلی

صبح وقت بود؛ من بیدار شده بودم، به چت خانه نگاه می کردم، در فکر رفتن به مکتب برای سال هفتم فرو رفته بودم. قرار بود پانزده روز بعد مکتب ها سال تحصیلی را شروع کنند. سال قبل نمرات خوب در امتحان گرفته بودم،اما نتیجه دلخواه ام را نه. این سال یک فرصت خوبی دیگر بود برای جبران زحمات شش ساله ام. اوه، با مادر باید به دکان خیاطی می رفتم، یونیفورم جدید ام را می گرفتم، چقدر خوابیده بودم آن روز، بس بود، دیگر باید بر می خواستم.
بعد از ظهر روز آفتابی بود. هوای سرد همه را به خانه ها زندانی کرده بود، مگر آنانیکه صد جان را یک جان نموده و از غربت و ناداری به فغان آمده بودند، به بیرون خانه ها ریخته بودند. من قدم زنان طرف مارکت می رفتم. مارکت مثل همیشه از جمع و جوش مردم پر شده بود. زنی با اطفال خود کنار جاده ایستاده بود و با کسی صحبت می کرد. از لباس اش معلوم بود که تازه از محفل عروسی برگشته بود. آن طرف تر شاگردان مصروف خوردن غذا فاست فود (غذای زود پز) بودند، می دیدم که مزه مزه می خورند و با همدیگر دوستانه میخندیدند و می گفتند. سبزی فروش نزدیک دکان پدرم را می دیدم- کاکا خالق، پریشان تر از روز های قبل بود. شاید به فکر این بود که اگر سبزی هایش تا آن شب فروخته نشوند، فردا خواهند گندید و خریداری نخواهند داشت، از آن سو هم اگر آن همه پالک، گندنه، کدو، بادنجان رومی، نیش پیاز بگندند، نقص خواهد کرد. چند زن پیر و جوان با کودکان شان پیش دکان او ایستاده بودند و سبزی می چیدند. یکی از آنها به کاکا خالق پول داد و سبزی ها را به سبد خود جا سازی کرد.
یک قدم پیش، آنجا که مارکت لباس و لوازم آرایشی خانم ها بود، رفتم. دختران جوان جوره- جوره داخل می رفتند. خوش و خندان به لباس ها نگاه می کردند، به رنگ ها نگاه می کردند، لباس ها را این طرف و آن طرف می کردند و با همدیگر حرف میزدند از دکاندار چیزی می پرسیدند، اما من نمی شنیدم.
شاگردان کوچک از کلاس درسی زبان رخصت شده بودند، کتاب ها و کارت های مرکز زبان به همراه داشتند. همه ریخته بودند روی سرک ها: یکی میدوید، دیگری ایستاده به دکان ها و مردم نگاه می کرد، و آن دیگری سر خم کرده طرف خانه روان بود تا مادر نگران اش را از پریشانی رهایی بخشد.
گفتم: "سلام پدر! من آمدم دیدن شما."
پدرم لبخند بر لبان علیک السلام گفت و مرا به آغوش خواند. در آغوش اش جای گرفتم. او مرا بوسید و مو هایم را نوازش کرد.
به حرف آمدم : "پدر آمده ام که از شما پول بگیرم و با مادر بروم دکان خیاطی تا یونیفورم ام را بیآورم."
پدر بی درنگ یک بسته از پول های خورد از جیب بیرون می کند و به دستم می دهد. فکر کردم بسیار پول زیاد داده بود. دستم را با پول یکجا طرف او دراز کردم: " پدر، این پول زیاد است، من که این قدر نخواستم."
پدر خنده ی ملیحی کرد و گفت: " جان پدر، بشمار یکبار، فکر کنم پول کم است."
دوباره دستم را کشیدم اینسو. پول را می شمارم: ده، بیست ، سی، چهل، پنجاه...
به پدر اظهار کردم: "پدر، اینجا که سه صد و پنجا روپیه است."
پدر متفکرانه پرسید:" چقدر لازم داشتی؟"
جواب دادم: "مادرم گفت که چهار صد و پنجاه برای فیس یونیفورم و صد هم برای نان امشب بگیرم."
پدر دوباره دست به جیب برد، کمی خجالت کشیده بود، اما به رویش نیآورد. یک باره چشمانش لبخند زدند مثلیکه چیزی در داخل جیب اش یافت، دست اش را از جیب بیرون کشید و به دست اش دید. بعد گفت : "خب، این نود روپیه دیگر هم رویش. حالا به مادرت بگو که با همین پول لباس ترا و چاره ی غذای شب را کند. تا فردا خدا مهربان است."
از پدر خدا حافظی کردم، دوباره راه آمده را بر می گشتم. عین صحنه جلو چشمانم داشت تکرار می شد: مردم، کار، تلاش، غذا، شلوغ، بگو مگو،جوان، پیر، زن ، مرد، اطفال. خوشحال بودم که پدر توانسته بود پول یونیفورم ام را به دست آورد. قدم بر می داشتم، اما نه با سرعت زیاد و نه با سرعت کم. غرق در فکر مکتب تا که در سر کوچه ی خانه خود رسیدم. حالا کمی تند تر می رفتم تا زود تر به مادرم برسم.
بومممممممم....در حین زمان یک صدای وحشتناک همراه با لرزه شدید مرا روی زمین انداخت. چیغ کشیدم و خوردم به زمین. بلند شدم، لباس هایم خاکی شده بودند، با عجله تکاندم. این طرف و آن طرف نگاه می کردم. در یک چشم به هم زدن هوا گردی و دود آلود شده بود، همه مثل من وحشت زده شده بودند. سرفه کردم، بلند – بلند نفس کشیدم. طرف خانه به دویدن شدم.
خواهرکم و مادرم سراسیمه به کوچه بیرون آمده بودند. من فریاد زنان گفتم: "مادر، زلزله شده، شما همه خوب هستید؟ کسی افگار نشده است؟" مادر می گوید: "نه، زلزله نبود، مثلیکه راکت بود." همسایه ها همه به کوچه آمده بودند. همه حرف با تردید می گفتند. حقیقت تا هنوز نا معلوم بود. مادرم از مردی که رد می شد بی صبرانه پرسید: "برادر، چی شده؟ راکت بود؟ کجا خورده است؟" مرد با عجله و بدون تامل در رفتارش گفت: "مکتب را راکت زده اند شاید هم کدام سنتر را. (با اشاره انگشت اش می افزاید) همان منطقه است. "مادر طرف بام می دود، من و خواهرم هم به عقب مادر. دود سیاهی مثل تکه ابر بزرگ ریشه دار به آسمان بلند شده بود. من طرف در دویدم، اما تا از زینه ها پایین آمدم، پاهایم از پا گذاشتن روی زمین ایستادند. شیشه های شکسته روی زمین فرش شده بودند. بالا به کلکین های خانه خود نگاه کردم، همه شیشه نداشتند. پرده های کلکین پاره شده بودند، راد ها روی زمین افتاده اند، و فرشی هم از جا بیرون شده بود. طرف دروازه کوچه دویدم. در را باز کردم. این بار هجوم مردم زیاد شده بود. همه از بالا طرف پایین کوچه روان بودند، مادر هم نزدیک من رسید. زن همسایه با اندوه گفت: "اوه ...خدایا، می گویند مارکت سبزی را با بم پرانده اند. بم را در کراچی میوه آورده بودند، خدا میداند که چقدر مردم بیچاره از بین رفته و زخمی شده اند." پاهایم سست شدند. رنگ صورت باختم و فریاد زدم: مادر! سبزی مارکت، سبزی مارکت، مادر... پدرم، پدرم، سبزی مارکت...
نفس هایم شدید شدند، پاهایم بدون اختیار خودم می دویدند.  زن، مرد، پیر، جوان و کودک همه پریشانند، سراسیمه و وحشت زده از خانه ها بیرون آمده بودند. بعضی دم در هایشان ایستاده و حرف می زنند، بعضی هم مثل من نگران سبزی مارکت شده بودند. چشمانم می دیدند، اما باورم نمی شد. چند دختر جوان دانش آموزان سراسیمه و بی حال طرف من می آمدند، یکی بین آنها ضعف گونه طرفم می بیند، دیگران از بازو او گرفته او را می آوردند. با شک و تردید می پرسم، در سبزی مارکت انفجار شده است؟ می گویند: "نمیدانیم! فقط از کلاس ها که شیشه هایش شکسته است، فرار کرده ایم. در همین نزدیکی ها انفجار شده است." دوباره دویدم. از مردی که روی موتر سایکل نشسته بود پرسیدم: " کجا را زده اند؟" او می گوید: "سبزی مارکت را زده اند، شما خانه برگردید. احتمال انفجار دومی می رود، بروید خانه!" به حرف هایش گوش ندادم. دوباره دویدم و در دل دعا می کردم که سبزی مارکت نباشد.
می گویند: "راه بسته شده است، نمیگذارند رد شوید! برگردید خانه! "
نه، من باید میرفتم، پدرم در سبزی مارکت بود و منتظر کمک. کمی برگشتم به سرک عمومی، جلوتر رفتم. می بینم که جوانان راه و امنیت را گرفته بودند. از کنج و کناری پنهانی رد شدم. شیشه های دکان ها ریخته روی سرک ها، دکانداران زود- زود دکان ها را می بستند. ده دقیقه نشده بود از آن زمان، اما مثلیکه از این رو به آن رو کرده باشند. در سرک ها جز اندک مردمی کسی دیده نمی شد. صحنه به کلی عوض شده بود، بوی خاک و گرد به مشامم میرسید. به سبزی مارکت نزدیک شدم، اما سبزی مارکت نیست، اصلا نیست! وای، خدای من! چه می دیدم؟!
صحنه چند دقیقه قبل به فرق 180 درجه عوض شده بود. انبوه از مردان را می دیدم: یکی سطل آب در دست، یکی گریه در چشم، یکی غضبناک و یکی هم غرق در خون می تپید. از مارکت چیزی به چشم نمی خورد، فقط آتش که زبانه می کشد. دخترکی را دیدم که همسن من بود، یک کودکی در آغوش داشت. سر هر دو خونین بود، آنها وحشت زده طرف بالا میرفتند. دوباره جستجو گم گشته ام را شروع کردم. می گشتم، می گریستم، آه و ناله سر داده بودم. دیگر به فکر تکاندن لباس ام هم نبودم.
روی زمین خشت ها و پارچه های آهن فرش شدند، آن طرف و این طرف خشت ها را با دستانم می گرفتم، دور تر می انداختم، کسی نبود که یاری ام می کرد، همه غم عزیزان خود را داشتند. زخمی ها را انتقال میدادند: یکی- یکی چهره های خون آلود را از چشم گذراندم تا شاید یکی از آنها گم شده ای من باشد، اما نا امیدانه می دیدم که هیچ یک آنها نبود. آن طرف سرک ها کودکان خونین را به قطار صف کرده بودند، همه آرام به خواب رفته بودند، بدون چون و چرایی. دلم به گریه آمد: "این معصومانه ترین پایان زندگی بود، نباید این طوری می شد، نباید!" دلم ضعف می رفت، دیگر تحمل نمیتوانستم، کنجی نشستم، آه سرد سر دادم. یکباره بلند شدم و بار دیگر به جستجو پدر عزم کردم. دیوار ها همه لغزیده بودند، اصلا معلوم نیست من باید کجای این مارکت پدرم را می یافتم. باید صدایش می کردم، او حتما به من پاسخ خواهد داد. در همین فکر صدایش کردم. پدر، پدر، پدر کجایی....پدر! جوابی نیست که نیست.

پرنده بر نمی گردد

برای دلخوشی های مان؛

گاه جدی گاهی هم به شوخی

به پرنده ها سنگ می زنیم.

تنی چند شان پرپر میشوند

عده ای شان می پرند

بعضی های شان رام می گردند.

عشق تسلیمِ نابرابری میشود

دنیای ما از نغمه و شور خالی میشود

پژمرده می گردند گلها.

مرگ رنگ ها، دلتنگ مان میسازد

سخت خسته می شویم از تک صدا

اشک می ریزیم در ندامت از تکسالاری

اما هرگز بر نمی گردند پرنده ها.

ما اگر دنیای آرمانی می خواهیم

نغمه های نابِ ستودنی می خواهیم

هر قطرهِ آب را رنگی می خواهیم

باید سنگ  نزنیم به پرنده ها، زیرا

مرگ تک پرنده ای حتی

مرگ طبیعت است بی محابا!

            عبدالله رفیعی 14/4/2013م

ستاره ای در قلمرو تاریکی؛ مرور شتابزده بر زندگی یک مشروطه خواه افغان

نوشته: حمــــــزه واعــظی

نویسنده و پژوهشگر افغان

منبع: سایت بی بی سی

 

"ستاره ای درقلمرو تاریکی" عنوان کتابی است که اسحاق فیاض، نویسنده و روزنامه نگار افغانستان ساکن ترکیه، در شرح احوال و آثار مبارزاتی براتعلی تاج، نوشته است.

این کتاب به مناسبت صدمین سال تولد براتعلی تاج، از مشروطه خواهان شناخته شده افغانستان چاپ شده است.

براتعلی تاج، حقوقدان، استاد دانشگاه و از مشروطه خواهان نیمه نخست قرن بیستم و جز اولین دانش آموختگانی بود که در دوره شاه تجدد طلب، امیر امان الله خان، در جمع صد نفر برای تحصیل به ترکیه فرستاده شدند.

براتعلی تاج، همچنین جزء اولین نسل از حقوقدانان افغانستان بود که همراه با قدیر ترکی، اکبر پامیر و ابراهیم عالمشاهی، کرسی تدریس حقوق را از استادان ترک در دانشکده حقوق دانشگاه کابل تحویل گرفت و خود در رأس این گروه، امور علمی و تدریسی دانشکده حقوق را پیش برد.

او همچنین با تکیه بر دانش اقتصادی و حقوقی خویش، نخستین "اصولنامه محاکمات تجارتی" افغانستان را مطابق با قانون اساسی و حقوق اسلامی تدوین کرد.

براتعلی تاج، هم‌دوره، همفکر و همسنگر عناصر نامداری چون غلام محمد غبار، سرور جویا، صدیق فرهنگ، عبد الحی حبیبی، محمد آصف آهنگ، سید اسماعیل بلخی، فرقه مشر فتح محمد میرزاد، نور الحق هلمندی و دکتر محمودی بود. کسانی که همگی از پیشگامان روشنفکری تاریخ جدید و مبارزان مشروطه خواه در افغانستان بشمار می آیند.

در نتیجه همین همفکری ها بود که براتعلی تاج همراه با روشنفکران نو اندیشی چون غبار، فرهنگ، جویا، فرقه مشر فتح محمد، عبدالحی عزیز، نورالحق هلمندی "حزب وطن" را که قدیمی ترین حزب سیاسی افغانستان بود، تأسیس کردند.

این حزب، با رهبری روشنفکران مشروطه خواه، مهمترین اصول خود را بر اساس مقابله با تجزیه کشور، تعمیم اصول دمکراسی در همه شئون زندگی اجتماعی، گسترش آموزش برای پسران و دختران، حفظ وحدت ملی، رفع مفاسد اجتماعی و دفاع از حقوق شهروندی افراد و شهروندان جامعه در مقابل هرگونه تعرض، تعریف کرده بود.

کتاب "ستاره ای در قلمرو تاریکی". شامل دو پیشگفتار از ناشر و مولف، یک شرح حال از مولف، فهرست منابع و پنج فصل در۱۵۷ صفحه از سوی انجمن علمی فرهنگی کوشان، چاپ شده است.

تکوین شخصیت

در فصل نخست، به تاریخ و محل تولد تاج، شرایط خانوادگی و محیط زندگی، تحصیل و دوره جوانی، فعالیت ها و گرایش‌های سیاسی او، شکل گیری جنبش مشروطیت و نیز شرح تاریخچه مختصری از زندگی سیاسی ـ اجتماعی هزاره ها و ظلم و کشتار و بردگی ای که این مردم از سوی امیر عبدالرحمن خان متقبل شدند، می پردازد.

فصل دوم، فعالیت های علمی و فرهنگی تاج را تشریح می کند. تدریس و تحقیق او دردانشگاه کابل که موجب تحول تازه ای در ساختار نوپای نهادهای علمی این کشور شد.

همچنین در این کتاب نشان داده شده که ارتباطات اجتماعی و همکاری و همفکری تاج با سایر روشنفکران، زمینه های فکری و سیاسی جنبش روشنفکری را قوی تر ساخت و نیز ایجاد شرکت" سهامی هزاره جات" که به منظور رشد اقتصادی وتوسعه تجارت در هزاره جات و معرفی و فروش محصولات این منطقه محروم در شهرها صورت می گرفت، ایجاد شد.

مبارزات سیاسی

درفصل سوم، به فعالیت ها و مبارزات سیاسی تاج پرداخته شده است. نقش کلیدی او در بنیانگذاری حزب وطن و مشارکت در فعالیت های انتخاباتی، دو موضوع مهم زندگی سیاسی تاج را تشکیل می دهد که درنهایت، این فعالیت ها منجر به زندانی شدن وی و قلع و قمع بسیاری از روشنفکران هم عصر او از سوی از سوی نظام سیاسی آن زمان شد.

تاسیس حزب وطن، فضای سیاسی را آبستن تحولات، تجربیات، شتاب و امیدواری های جدیدی کرد و خوش بینی ها را تا آنجا بر انگیخت که این حزب به عنوان یک الترناتیو درساختار قدرت سیاسی و کسب مناصب کلیدی درنظام مطرح شده بود.

براتعلی تاج، درنخستین آزمایش جایگاه و توان سیاسی خود، در انتخابات شهرداری شرکت کرد و انتخاب شد. سپس با یاران سیاسی و حزبی اش در انتخابات دور هشتم شورای ملی شرکت کرد ولی آنگونه که در این کتاب آمده است، با فشار سیاسی حاکمیت او و شماری دیگر از روشنفکران آن دوره از راه یابی به مجلس محروم شدند و پس از آن، فصل تازه ای در مبارزات سیاسی روشنفکران افغانستان رقم خورد.

سالهای زندان

آنگونه که در فصل چهارم این کتاب روایت شده، حاکمیت وقت، که می خواست با نمایش دمکراسی هدایت شده، انتخابات دور هشتم مجلس را شاهد بیاورد، احساس کرد که با پیروزی روشنفکران و ورود گسترده آنها در مرکز اصلی قانونگذاری کشور، سرنوشت سیاسی نظام شاهی مطلقه، با چالش جدی و بزرگی مواجه خواهد شد، دست به تقلب زده و مانع ورود آنها به مجلس شدند.

این اقدام دولت تظاهرات معروف نوزدهم اپریل را به دنبال داشت و پس از این تظاهرات، دولت سران حزب وطن از جمله غلام محمد غبار، صدیق فرهنگ، فرقه مشر فتح محمد، فاروق اعتمادی، سرور جویا و براتعلی تاج را زندانی کرد.

براتعلی تاج بدون آن که محاکمه و در دادگاهی محکوم شود، ۱۰ سال در زندان ماند.

سفر بی بازگشت

فصل پنجم، آخرین پرده داستان زندگی تاج را روایت می کند. وی در ۳۱ اسد/مرداد ۱۳۴۰ پس از ۱۰ سال حبس بدون محاکمه از زندان رها شد. ابتدا داود خان( صدراعظم وقت، از او دعوت به همکاری کرد اما تاج این همکاری را رد و منوط به اعاده حیثیت و روشن شدن دلیل ده‌سال زندانی شدنش کرد.

با سقوط دولت داود خان، فصل جدیدی از فضای سیاسی پدید آمد که به دهه دمکراسی و مشروطیت سوم معروف شد.

پس از آن ظاهر شاه، شخصا از تاج دلجویی کرد و تقصیر زندانی شدنش را به گردن عمو و عمو زادگان خود انداخت و از او خواست، برای تحکیم روند دمکراسی با حکومت همکاری کند.

در بهار ۱۳۴۲ به دعوت دکتر یوسف، صدر اعظم دمکراسی خواه، براتعلی تاج، ریاست محاکم ابتدایی تجاری در وازرت عدلیه را به عهده گرفت و همزمان، با همرزمانش شبکه های ارتباطی درجهت غنی سازی اندیشه دمکراسی طلبی و مشروطیت خواهی را ایجاد کردند.

در تابستان ۱۳۴۲ عبدالحی عزیز وزیر پلان، که از دوستان تاج بود به همراه ناصر کشاورز وزیر زراعت و متخصصان سازمان ملل متحد، برای بررسی و طراحی نقشه توسعه اقتصادی و احداث راه و احیای زراعت، عازم هزاره جات شدند.

عبدالحی عزیز از تاج دعوت کرد که در این سفر هیات را همراهی کند اما این سفر، آخرین روزهای زندگی تاج را رقم زد.

تاج، در آخرین روزهای سفر، در دایکندی به طرز مرموزی مسموم می گردد سفر ابدی را آغاز می کند.

کمبود منابع

نویسنده "ستاره ای در قلمرو تاریکی" کوشیده زندگینامه یکی از کوشا ترین و مقاوم ترین روشنفکران و مشروطه خواهان افغانستان را با نگاه تحلیلی ـ روایتی به شرح آورد اما به نظر می رسد کمبود منابع، تعجیل در به فرجام رساندن اثر و مقدمه های طولانی و زاید در ابتدای هر فصل و بحث، این اثر را بعنوان یک پژوهش جامع، با کاستی های مشهودی مواجه ساخته است.

علاوه براین، آنگونه که از گفته ها و نوشته های سایر پژوهشگران پیداست، براتعلی تاج، بعنوان یک اقتصاد دان و حقوقدان، دارای آثار تحقیقی و ترجمه های فراوانی بوده است اما اسحاق فیاض در این شرح زندگی، از تفصیل و بسط این بعد از شخصیت علمی ـ فرهنگی او غافل مانده و تنها به اشاره های گنگی بسنده کرده است.

با همه این کاستی ها، ستاره ای در قلمرو تاریکی را شاید جزء یکی از معدود آثار مستقل و مدون در بیان زندگی روشنفکر مبارز قرن بیستم، براتعلی تاج شمرد که می تواند زوایایی از کارنامه سیاسی ـ مبارزاتی مهمترین جنبش روشنفکری این دوره را بگشاید.

شناسنامه:

ستاره ای در قلمرو تاریکی (یادنامه یکصدمین سال تولد براتعلی تاج)

مولف: اسحاق فیاض

طرح جلد: علی امید

صفحه آرا: عبدالله رفیعی

ناشر: انجمن علمی فرهنگی کوشان

سال و محل نشر: ۲۰۱۳ کویته

پولیس: "تانکر سازانِ حادثه سبزی مارکیت هزاره تاون دستگیر شده اند"

     به گزارش روزنامه مشرق پاکستان امروز چهار شنبه 20/3/2013م، تحقیقات جدی زیر نظر آی جی پولیس کویته و سی سی پی اوِ کویته در رابطه به انفجار های هولناک اخیر کویته و دستگیری عاملان حادثه های اسفناک علمدار رود و هزاره تاون جریان دارد. در سلسله ی تحقیقات شام روز شنبه 16/3/2013م، پولیس طی عملیاتی بر یک دوکان گیراج واقع دبل رود، دو تن از کسانی را که متهم به ساختن تانکر انفجاری هزاره تاون اند، دستگیر کرده است. قابل یادآوریست که متهمان در زمان دستگیری شان، در حال ساختن یک تانکر دیگر به شکل تانکر انفجار داده شده ای هزاره تاون بودند. پولیس برای فعلا نام های متهمان را افشا نکرده اند تا در تحقیقات شان خلل وارد نشود، البته گفته شده است که یکی از آنها از افغانستان است.

به پیشواز نوروز

از هجدهمین سالگشت شهادت رهبر شهید در کویته تجلیل به عمل آمد

     امروز جمعه ۱۵/۳/۲۰۱۳م، طی یک مراسم با شکوه از هجدهمین سالروز شهادت رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری (رح) در کویته توسط بنیاد رهبر شهید بابه مزاری (رح) گرامیداشت به عمل آمد. مراسم حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر با تلاوت کلام الله مجید با حضور عده ای کثیری از فرهنگیان، سیاسیون، بزرگان، هنرمندان، استادان مکاتب، شاگردان و رهروانان رهبر شهید شروع شد.

     سالن مراسم ماشا الله هال، واقع علی آباد - هزاره تاون، توسط پوستر ها و بینر هایی زیبایی از سخنان رهبر شهید تزیین شده بود. در مراسم دو تن از دانش آموزان مقاله خواندند و همچنان شاگردان لیسه های عالی المهدی و رابعه بلخی سرودهای زیبای شانرا در وصف بابه مزاری برای حضار به خوانش گرفتند. در ادامه در مراسم به ترتیب پیام های هیات رهبری بنیاد رهبر شهید، زینب مزاری، استاد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و استاد خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان توسط اعضای بنیاد رهبر شهید به خوانش گرفته شدند. بر علاوه آن در مراسم یک فیلم زیبایی که حاوی زندگینامه ای رهبر شهید بود و توسط همایون بهزاد آماده شده بود، برای حضار به نمایش گذاشته شد. فیلم یادِ دوران مقاومت غرب کابل و دوران جهاد را برای حضار زنده کرد و مورد تحسین همه گان قرار گرفت.

     سخنران اصلی مراسم محترم زمان دهقانزاد یکی از شخصیت های فرهنگی - سیاسی هزاره های کویته بود. ایشان در سلسله سخنانش در ضمن تسلیت گفتن هجدهمین سالروز شهادت رهبر شهید، در رابطه به کارنامه های رهبر شهید سخنان ارزشمندی ایراد کردند. وی در سلسله سخنانشان در رابطه به علل ضربه خوردن هزاره ها در طول تاریخ یاد آور شدند، که متاسفانه همیشه مردم ما در زمان های حساس از درون و توسط خاینین داخلی ضربه های محکم خورده اند و بر ماست که هوشیار شویم و آگاهانه با مسایل برخورد کنیم و نگذاریم منبعد خاینین مردم ما را مورد معامله های سودمند فردی شان قرار بدهند. آقای دهقانزاده در رابطه به حوادث اخیر کویته نیز یادآور شدند، که ما باید از تجارب گذشته تجربه بگیریم و نگذاریم رهبریت مردم ما در کویته بدست دیگران باشد. ما درد مردم خویش را بهتر درک می کنیم و باید رهبریت بدست مردم خود ما باشد. ایشان از عمده ترین فعالیت های رهبر شهید را در راستای احیای هویت هزاره ها یاد کردند و گفتند، مردم ما در نتیجه از خود گذری و خون سرخ شهیدان است، که امروز تا اندازه ای بیدار شده اند و در مورد مسایل خصوصا در افغانستان و دیگر نقاط جهان عاقلانه برخورد می کنند. هزاره های کویته نیز باید، با پیروی از خطِ که بابه برای مردم ما ترسیم کرده است، به پیش بروند و آگاهانه با مسایل برخورد کنند. آقای دهقانزاده، در قسمت آخر سخنانش مردم را مورد خطاب قرار داده و گفتند، که نباید دلهره و ترس را بدل های خود جا دهید. نباید با ترسیدن و نفرستادن اولادهای خویش به مکاتب و کارهای شان در راستای رسیدن دشمن به اهداف شان، آنها را کمک کنید. ایشان در آخر سخنانش یادآور شدند، که ما اگر مسلمان هستیم و بر کتاب الهی خود ایمان داریم، باید بدانیم که مرگ و زندگی بدست کس و یا کسانی نیست، بلکه بدست خداوند است و خداوند هر وقتی که خواسته باشید آنرا از ما می گیرد. پس ما باید بدون ترس به زندگی خویش ادامه دهیم...

    آخرین سخنران محفل محترم مرتضی خرمی رییس مهاجرین شهر کویته و رییس بنیاد رهبر شهید بودند، ایشان با آنکه وضعیت جسمی شان مناسب نمی باشد، بخاطری که بعد از حادثه هزاره تاون یک سمت از صورت ایشان اندکی فلج شده است، در جایگاه آمده و در ضمن تسلیت گفتن هجدهمین سالروز شهادت رهبر شهید به حضار و رهروانان بابه مزاری، از کسانی که در راستای برگزاری سالگشت همکاری کرده بودند، تشکری کردند. همچنان ایشان از مردم نیز تشکری کردند، که در این وضعیت حساس با حضور پرشور شان در مراسم، تجدید میثاق شانرا به رهبر شهید بابه مزاری و عشق و علاقه شان را به شهدا و خصوصا بابه مزاری به شکل احسن نشان دادند. آقای خرمی، در سخنانش بر کارنامه های رهبر شهید روشنی انداختند و همچنان ایشان یکی از خاطره های شانرا از دوران مقاومت غرب کابل به مردم بازگو کردند. آقای خرمی به تایید سخنان آقای دهقانزاده، در رابطه به آگاهی مردم و شناختن دوست و دشمن سخنان ارزشمندی را تقدیم حضار کردند و همچنان ایشان از مردم به جدیت خواهش کردند، که مردانه مقاومت کنند و به هیچ صورت نگذارند، تا دشمن به اهداف شان برسند.

     در آخر مراسم، توسط بنیاد رهبر شهید بابه مزاری، از کسانی که در راستا برگزاری مراسم و همچنان کارهای ارزشمند فرهنگی و ادبی دست آورد های ارزشمند داشته اند، با دادن لوح تقدیر، سپاسگزاری به عمل آمد و مراسم حوالی ساعت ۷ شب با تقدیم شدن یکدانه پوستری زیبایی از رهبر شهید به حضار به اختتام رسید.

عکس ها از: هادی ایاس

نیروهای انتظامی باید، لانه های تروریستان را از بین ببرند

     هزاره دموکراتیک پارتی طی بیانیه ای (۱۲/۳/۲۰۱۳م) بر عملکرد نیروهای انتظامی انتقاد شدید کرده است. این حزب یاد آور شده است، بعد از حادثه های علمدار رود و نیو هزاره تاون (مارکیت سبزی) نیروهای انتظامی محض بخاطر فریب مردم عملیات دروغین را بر لانه های تروریستان شروع کردند، ولی بعد از چند روز آنرا متوقف ساختند. این عملکرد مردم فریبانه نیروهای انتظامی سبب شده است، که تروریستان دوباره منظم شوند و بتوانند در آینده به اعمال زشت شان ادامه دهند. در آخر بیانیه یادآوری شده است، که در این اواخر نیروهای انتظامی بخاطر اینکه فکر مردم از اصل مساله به طرف دیگر متوجه شود، پروپگنده های نگران کننده دروغین را در بین مردم پخش می کنند.

     قابل یادآوریست که منظور ایچ دی پی از این پروپگنده های دروغین، شایعه شدن روازنه، مبنی بر آمدن انتحاری ها در مناطق هزاره نشین، وارد شدن زن های انتحارگر، آمدن موترهای انفجاری و غیره می باشد... این در حالیست که بعد از حوادث اخیر، تا هم اینک هزاره های سراسر جهان تظاهرات های شان را بخاطر تامین امنیت هزاره های کویته و به پنچه قانون سپردن قاتلان هزاره ها ادامه دارد.

حضرت قابیل شرمید

دیروز، اینجا حضرت قابیل شرمید

زیرا حیا و پرده ی فرزند لمبید

اندی فضا از استخوان و دود پر شد

لختی هزاران تکه های گوشت بارید

اجساد دهها کودک و زن های مظلوم

در آن هجوم آتش و باروت خشکید

لمبید دیوار کرانی روی اجساد

پوشید خاک غم ز سر تا پای، خورشید

قلب هزاران مریم از تصلیب خون شد

نیل قساوت جان موسی نیز بلعید

دست برادر طرح زر و زور بیاراست

زین دست محراب مساجد نیز ترکید

فرعون ها و خسرو و بوجهلیان هم

بر خویش زین جهل و استبداد لرزید

دیشب ولی مهتاب هم پنهان شد از شرم

استاره، نه در آسمان ما درخشید        

ابر طبیعت نیز در همدردی ما

از آسمان شهر اشک درد پاشید

با این همه فریاد های دور و نزدیک

تزویر کور و کر خیالش هم نجنبید

                              صفر محمد محمودی

                              ۱۸/۲/۲۰۱۳میلادی

آتش و خون

نوشته: ضرار کهرو

ترجمه: داود مونس

منبع: tribune.com.pk

بازداشت ملک اسحاق تحت، ام پی او (حفظ نظم عامه) و نافذ ساختن "عملیات هدفمند" - به هر مفهومی که باشد - راهی برای مهار کردن لشکر جهنگوی نیست. عمل کردن علیه لشکر جنگوی تنها در کویته و یا بلوچستان محدود نمی‌شود. بخاطری‌که این گروه،  گروهی‌ست که سنگری در هر گوشه‌ی از پاکستان داشته، گروهی که موقعیت خود را از منبر و صفحاتی همانند فسبوک گسترش می‌دهد و گروهی‌که توسط شاخه‌های فعال سیاسی، فعالانه تمویل می‌شود. برعکس موافقین تحریک طالبان پاکستانی شان، آن‌ها از نگاه منطقوی یا سیاسی مجزا/تفکیک نمی‌شوند. دستگیر کردن چند تن آنان به شکل پراکنده‌، هیچ خسارتی به آن‌ها وارد نمی‌تواند.

آن‌ها همچنان قابل مذاکره‌ نیستند که بر فرضیه‌ی اشتباهی استوار بوده که شاید آن‌ها را در راه راست برگرداند و ملایم سازد. آن فرضیه‌ی احمقانه‌ی است. آن‌ها‌ از زمانی‌که علیه پاکستان اعلان جنگ کرده اند، کارایی زیادی داشته و هیچ کوتاهی‌ی با جنگ کامل و دامنه‌داری نداشته، موجب همه‌ی درد و خونی شده که بر ما به جا می‌گذارند.

این کار مستلزم کار کردهای هماهنگ نهادهای پاکستان است که تا هنوز هرگز چنین نکرده اند. شهروندان نیاز به توقف سیاست‌بازی‌ها و بحث‌های معنایی (نه عملی) دارند. نیروی نظامی و استخبارات باید خود را از دیدهای اشتباه‌آمیزی که به این گروه به عنوان یک سرمایه دارند، تبریه کنند و این کار نیازِ کارکردِ قوه قضاییه با حکومت، استخبارات و پولیس را دارد تا موجب مسدودیت سوراخ‌هایی شوند که کسانی همانند ملک اسحاق و یارانش بارها آزادانه از آن عبور می‌کنند.

زمانی که این جنگ با پولیس استخباراتی و عملیات شبه‌نظامیان شروع شود، ختم ناشدنی‌ست. ما نباید به حکومت اجازه دهیم تا ما را با عملیات محدود، گرفتاری‌های ظاهری و کشتن نظامیان پیاده، در حالی‌که فرماندهان‌شان آزادانه گشت‌و‌گذار می‌کنند و زیربنای تروریستان دست ناخورده باقی می‌ماند، فریب دهند.

عملیات جزیی در حقیقت خطرناک‌تر از هیچ عملیات نکردن است. در گذشته لشکر جنهگوی به شکل سیستماتیک دست به قتل و تهدید شاهدان، پولیس و قاضی‌ها زده اند و طوری می‌نمایانند که توقف کوچکترین گوشه‌ی از خراب‌کاری آن‌ها به معنای انجام دوباره‌ی آن عمل بوده که در نتیجه‌ی آن هیچ کسی از میان محافظان امنیتی و قضات نتوانند که بخواهند دوباره سر تکان دهند.

اگر نیاز به دادگاه مخصوصی است که مشخصات شاهدان، افسران توقیف شده و قاضی‌ها آشکار شود، پس چنین شود. اگر چشم دیدهای پنهانی با حق ضمانت و تقاضای تعلیق‌ها مجاز است، پس چنین شود. اگر کنترول از مرز عبور کرده درون تهاجم حریم خصوصی می‌گردد، پس چنین شود. اگر خطرناک‌ترین تروریستی هیچ‌گاهی حتا به دادگاه نرسیده و در عوض ناپدید یا رویارویی کرده، پس چنین شود.

کسی با چنین طبیعتی هیچ‌گاهی با دشمن روبرو شده نمی‌تواند که به قوانین بچسپد و حتا ابتدایی‌ترین آزادی و حقی را از دست ندهد-خود را با چنین تفکری که بگویید این کار ممکن است، فریب ندهید. حدث بزن که چه؟ به ‌هر‌ صورت این کار می‌شود. سیاست‌مداران هیچ‌گاهی از دلالت‌های دروغین و قربانی کردن رقیبان شان خود داری نکرده اند. استخبارات هیچ‌گاهی شرمی از مجازات، کشتن و بکارگیری فشار بالای متهمان را نکرده و پولیس هیچ‌گاهی بیمی از حذف آسان مجرمین معینی که در کفش شان خیلی کلان شده اند، را ندارند. در جامعه‌ی متمدن چنان اندازه‌گیری‌هایی سرزنش کردنی بوده، اما این جامعه نه جامعه‌ی متمدن است و نه جامعه‌ی که در آینده علاقه‌ی به یک‌پارچگی داشته باشد. این از کارایی اغتشاشی‌ست که دور جنگ داخلی و تجزیه می‌چرخد، طوری‌که حکومت از مسولیت‌هایش شانه خالی می‌‌کند. بنابر‌آن، نامعقول نیست تا خواسته شود که این تاکتیک‌ها در برابر کسانی استفاده شود که خیلی سزاوار آن اند.

این‌ها به هر صورت، تاکتیک‌های تک‌کاره و کوتاه مدتی بوده که بدون شک اگر برای دراز مدتی ادامه یابد سبب رسوایی بزرگی خواهد شد. در مدت متوسط، قوانین دراکویی (مقنن سختگير آتن) ضد تروریستی و ریفورم دست‌گاه قضایی ضروری‌ست تا اطمنان دهد که اف آی آر (اداره راپور دهی معلومات اولی) ضعیف سبب رهایی قاتلین، قتل عام‌ها نشود. اداره تطبیق بر قانون که بر ضد تروریزم عمل می‌کنند، باید در برابر انتقام‌گیری‌ها حفاظت شود و زندان‌هایی با امنیت بالا ضرورت است تا جلو تمام فرارهای تکراری را گرفته و به مهار قابلیت‌های این قاتلان بپردازد که زندان‌ها را مرکز عملیات و محل سربازگیری قرار می‌دهند.

از همه مهم‌تر، هیچ تمیزی میان لشکر جهنگوی و شاخه سیاسی‌اش اهل سنت والجماعت شده نمی‌تواند. تحریمی بیشتر از تنها غیر قانونی کردن نام ضروری‌ست، که این تحریم باید شامل تحریم تمام ایدولوژی آن‌ها و آن‌هایی که آن‌را تبلیغ می‌کنند گردد-چه از طریق منبر، پلاتفارم سیاسی و یا تویتر باشد. هم‌چنین، قوانین سختگیری باید نافذ شود تا سبب توقیف نقطه نظرات این گروه و سخن‌رانان این گروه در رسانه‌ها شود. می‌شود که مصاحبه‌ی تلویزیونی احسان الله احسان یا لودیاوی پخش نشود. آزادی بیان زمانی به پایان می‌رسد که انگیزش خشونت شروع شود. آن‌هایی که با تروریستان، وگروه اهل سنت والجماعت که تروریستی بیش نیست، اعتلاف انتخاباتی می‌کنند، کم‌تر از شاخه‌ی سیاسی سازمان تروریستی نیست که باید با آن‌ها برخورد همانند تروریستان شود.

اشتباه نکنید، انتقام و تاوان عقب نشینی‌ای در راه است که حتا پاکستان خون‌آلود گواه آن نباشد، بهتر است بهای آن‌را حالا بپردازیم تا اینکه به جایی رسد که سبب قتل هزاران شود. زود یا دیر، آن‌هایی که این روزها کشته می‌دهند، مسلح می‌شوند و آن وقت ما به کابوسی مواجه می‌شویم که وضعیت سوریه را به پارکی می‌مانیم که در آن قدم می‌زنیم. این نسخه‌ی است برای رویارویی با سرطانی که لشکر جنگوی است. این درد‌آور خواهد شد و زمانی‌ خواهد رسید که علاجش بدتر از خود مرض شود، اما این  باید علاج شود. این کار ناشدنی‌ست. این به بخاطری ناشدنی‌ست که سیاست‌مداران ما بی‌جرات اند، ادارات ما یا بی‌کفایت اند یا درین جرم شریک اند، و محکمه‌ی اعلی ما مایل به راه دادن عریضه‌ی ناسزاگویی علیه شیری رحمان است. زمانی‌که سطر اول بالا بیاید، همه‌ی متن بالا می‌آیند. قاتلان گرفتار شده و دوستان سیاسی‌شان آزاد می‌گردد، تهدیدها بالا می‌گیرد و کشتارها ادامه می‌یابد. آن است که لشکر جنگوی و متفقین‌اش یک قدم جلوتر به پیروزی می‌رسند که نه از باختن ماست بلکه از رد کردن ما خواهد بود.

«هزاره تاون» صفحه ی مدرن از یک شهر

نبشته از: رمضانعلی محمودی - کابل

«هزاره تاون» نمی دانم تو را در ذیل کدام مفهوم به توصیف بگیرم؟!
«هزاره تاون» از پشت کوه های دور به تو سلام می دهم، نفس تو با نفس من گره خورده است، چون سالهای زیادی، در تو و برای تو نفس کشیدم. سرک ها و کوچه هایت را خوب می شناسم. جغرافیای تو هر چند کوچک است، اما انسانهای بزرگی را در خویش جای داده است. تو زمانی جزیره متروک و وحشتی بودی، امروز اما کوچه هایت به ترنم موسیقی هنرمندان «هزاره» می رقصند، و انسان هایی به نوازش تو دل گرم اند، که همواره دانش و دوستی، فرهنگ و هنر، صفا و صمیمیت را به دیگران هدیه می کنند. تو هر چند جغرافیایی از یاد رفته ای در چشم دیگران، اما به مکانی تبدیل شده ای که بد خواهان به حسادت با تو بر خاسته اند. سرک ها و کوچه هایت برانگیزاننده حس شور و زندگی است. تو صفحه ی مدرن از یک شهر بی نظم و نشانی به نام «بلوچستان»، آنجا که افعی بی شماری برای بلعیدن تو و مردم ساکن در تو دهن باز کرده اند. مردمان ساکن در تو، شایسته تقدیر اند، نه شایسته انتحار و انفجار و به خون نشاندن.
تحولات عظیم فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، هنری و ادبی که در تو شکل گرفته اند، جریان چند بعدی توسعه را به نمایش می گذارد. از دور دست ها به دشمنت نفرین می فرستم، امیدوارم که دیگر شاهد جوشش خون در تو نباشم، و تو همچنان مکانی بمانی برای تجلی هنر و هنرمند، دانش و دانشمند.

تظاهرات محصلین هزاره و فعالین جامعه مدنی مقیم اسلام آباد بر علیه نسل کشی هزاره ها

گزارش از: سعادت

بتاریخ 17 فبروری سال  2013م، که برابر است با 29 دلو  سال 1391ه.ش، جمعی از محصلین هزاره  و فعالین مدنی مقیم اسلام آّباد  به تظاهرات مسالمت آمیز بر علیه قتل عام هزاره ها در کویته پاکستان  پرداختند. آنها در حالی که لباسهای سفید برتن داشتند و روی لباسهایشان شعار های "منع کشتار هزاره ها، غفلت نهادهای حقوق بشر و سازمان ملل متحد" برنگ سرخ نوشته بودند، پیش روی ساختمان پارلمان پاکستان تجمع نموده و خواهان اقدام فوری حکومت پاکستان و توجه جامعه ای جهانی شدند.

محصلین و فعالین مدنی سومین تظاهرات شان را به تاریخ 19 فبروری پیش روی پارلمان اسلام آباد ادامه دادند ، ایشان در حالی که پلاکارتهای ضد خشونت، قطع کشتارسیستماتیک و هدفمندانه ای هزاره های کویته وخواهان عدالت هستیم ، را بدست داشنتد به بشریت هشدار دادند که اگر جلوی جنایات این افراطیون گرفته نشود،  این آتش دامن همگان را خواهد گرفت.

و همچنان بتاریخ 21 فبروری  محصلین و فعالین مدنی مقیم اسلام آباد کنفرانسی مطبوعاتی با کمیسون حقوق بشر پاکستان (HRCP) و اتحادیه حقوق بشر(IHI) بر گزار نمودند. در کنفرانس  روی دلایل قتل عام هزاره ها و چگونگی متوقف نمودن نسل کشی هزاره ها بحث و گفتگو صورت گرفت.

سجاد حسین چنگیزی یکی از فعالین مدنی هزاره ها، دولت و حکومت پاکستان را مقصر این وحشیگری ها دانست و چند رویی حکومت پاکستان را دلیل بر بی اعتمادی بر وعده های حکومت به هزاره های کویته بیان کرد  و سپس محترمه رخشنده پروین یکی از اعضای (IHI) بیانیه ای حقوق بشر پاکستان را بزبان انگلیسی قراءت نمود و عملکرد حکومت پاکستان را مغایر با لایحه ای حقوق بشر اعلام کرد. سپس محترمه نسرین اظهر به نمایندگی از نهاد حقوق بشر پاکستان، کشتار سیستماتیک و هدفمندانه ای هزاره های کویته را بشدت محکوم نمود و از حکومت پاکستان خواست که بطور جدی و قاطعانه جلو کشتار هزاره ها را بگیرد. در اخیر سجاد حسین چنگیزی فعال مدنی  در پاسخ به سوال خبرنگاران گفت، که لشکر جنگوی بارها در رسانه های پاکستان اعلام نموده است که گورنر راج هیچ اقدامی علیه این گروه نکرده است و اگر فرشته های آسمان هم بیاید لشکر جنگوی به کشتار هزاره های کویته ادامه میدهد.  این فعال مدنی افزود که یگانه راه حل سپردن فقط کویته بدست ارتش پاکستان و عملیات توسط ارتش بر ضد افراطیون است. وی اعلام نمود که هزاره های اسلام اباد جهت عزاداری و همدردی با خانواده های شهدای شهر کویته بمدت شش ماه لباس های که روی آن شعار های منع خشونت و کشتار هزاره ها را متوقف کنید، نوشته شده است را بتن خواهند کرد و به دفترکار ، دانشگاه ها و اماکن رسمی و عمومی ظاهر خواهند شد.

 

در این روزها شرایط حساس است

     حادثه اسفناک شانزدهم فبروری 2013 م، که باعث شهادت تعداد کثیری از هزاره های کویته شد، سبب گردید تا یکبار دیگر اعتراضات شدید بر دولت پاکستان صورت بگیرد. نتیجه این اعتراضات شدید داخلی و خارجی سبب شد، که در ضمن دادگاه عالی پاکستان، دیگر نهاد های مسوول نیز اندکی به حرکت آیند. عملیات ایف سی بر لانه های لشکر جهنگوی و دیگر نهادی های افراط گرا کماکان جاریست و در نتیجه آن تعدادی از اعضای لشکر جهنگوی کشته شده اند و عده ای از اعضای لشکر جهنگوی و نهاد های همفکر آن دستگیر شده اند. البته ملک اسحاق از بانیان عمده جهنگوی نیز اینک در زندان شهر زادگاهش است، ولی اکثرا دستگیری وی را جدی نمی پندارند، بجای آن، آنرا یک درام از طرف حکومت پنجاب فکر می کنند.

    البته اینک در سراسر پاکستان یک نظر ضد افراط گرایی و خصوصا لشکر جهنگوی شکل گرفته است و اکثر صاحب نظران با در نظرداشت منافع ملی پاکستان به دولت مشوره می دهند، تا از این فرصت پیش آمده استفاده شایان نموده و عملیات نهایی را بر ضد افراط گرایان راه اندازد، که امیدوار کننده است، اما در رابطه به اینکه آیا دولت پاکستان به این نتیجه رسیده است، که افراط گرایی بر ضد منافع ملی کشورش است، یا نه، شک و تردید هایی وجود دارد، که فقط زمان می تواند پاسخ آنرا بدهد.

     به هر حال تغییر و تبدیل های زیادی در نهاد های اطلاعاتی و انتظامی صورت گرفته است و نخست وزیر اراده کرده است، که تا ختم نمودن کامل لانه های تروریستان آنها را تعقیب خواهند کرد. در جدل های که بین نهاد های مریی و نامریی وجود دارد، شواهد نشان می دهد، که در پاکستان نهاد های مریی اینبار غالب تر معلوم می شوند و شرایط به نفع نظام مردم سالار پیش می رود. نظام مردم سالاری که تمام نهاد ها در مقابل آن جوابگو باشند و هیچ نهادی فراقانونی در آن وجود نداشته باشد، سبب سیاستگذاری های شفاف و انسانی همسو با آرای مردم میشود. سیاستگذاری های مثبت، که نتایح آن فرا مرزی است.

    من در آخر این نبشه کوتاه، می خواهم یاد آور شوم، که عملیات دولت اگر بر ضد تروریستان جدی باشد، بدون شک نهادهای تروریستی و افراط گرا نیز قبل از مرگ شان، تلاش نهایی شانرا خواهند کرد تا آخرین ضربات شانرا بر مردم ما وارد کنند. چنانچه لشکر جهنگوی اخطار داده بود، که بیست موتری را صاحب است که پر از مواد منفجره اند، پس دولت باید تلاش کند، تا قبل از انفجار دادن آن موتر ها توسط لشکر جهنگوی، آنرا تحت تصرف خود بگیرد. دوستان عزیز با در نظر داشت شرایط  می توان گفت که این روزها زیاد حساس است، لهذا احتیاط را باید به صورت بسیار جدی در نظر داشت و از نهاد سیاسی خویش ایچ دی پی و قومی خویش یک جهتی کونسل و دیگر نهاد های فعال با جدیت درخواست کرد، تا بر گورنر مگسی فشار نهایی را وارد کنند، که در ضمن عملیات جدی بر لانه های تروریستان در تامین امنیت مهرآباد و هزاره تاون نیز به صورت فوری کوشا باشند.

ستاره ای در قلمروتاریکی از چاپ خارج شد

     این کتاب یادنامه صدمین سالروز تولد براتعلی تاج روشنفکر و مبارزه هزاره است که درعصر سیاه استبداد، آزادی و مشروطیت را فریاد کشید. تاج اولین دانشجوی هزاره است که بعد از قتل عام عبدالرحمانی در زمان امان الله خان فرصت تحصیل در خارج از افغانستان را پیدا کرد و پس از بازگشت به کشور می خواست با تاسیس شرکت سهامی هزاره جات این مردم را از فقر و سیاه روزی و چپاول کوچی ها نجات بدهد، اما دستآورد این تلاش ها سالها زندان بود و بعد هم شهادت.

      این یادنامه در کنار معرفی تاج روایتی از جریان روشنفکری دهه های چهل و پنجاه نیز دارد. روایتی تلخ از قلمرو استبداد و ستاره هایی که سالها در زندان خفتند و بهترین دوره زندگی شان در سیاهچالهای استبداد هدر رفت و بعد از آزادی نیز تروریسم استبداد آنان را به مرگ شان محکوم کردند.

      این کتاب در سرزمین خون و شهادت یعنی کویته پاکستان توسط انجمن فرهنگی- کوشان در ماه فبروری 2013 به چاپ رسیده است. جویندگان این کتاب در کویته پاکستان می توانند آن را از کتاب فروشی های مهرآباد و هزاره تاون تهیه کنند و در خارج از کویته می توانند، کتاب" ستاره ای در قلمرو تاریکی" را و نیز " یاد گل سرخ" را با ارسال هزینه پستی و قیمت کتاب ها، بدست آورند. و برای در خواست کتاب های یادشده به این ایمیل در ارتباط شوند: rafiee.khan@yahoo.com

مشخصات کتاب:

نام کتاب: ستاره ای در قلمـرو تاریکی

تهیه و تنظیم: محمد اسحاق فیاض

صفحه آرایی: عبدالله رفیعی

طرح روی جلد: علی امید

ناشر: انجمن علمی- فرهنگی کوشان

نوبت چاپ: اول

سال انتشار: 2013 میلادی، کویته

     کویته بلاگفا این گزارش را در زمانی نشر می کند، که شهر کویته در سوک و غم زده است و دشمنان می خواهند هزاره های کویته را منجمد نموده و بر زندگی شان علامت راکد شدن را بزنند، اما هزاره های کویته متعهد اند تا دست از مبارزه و مقاومت به هر قیمتی بر ندارند و فعالیت های عادی زندگی شانرا به زودترین فرصت از سر بگیرند، تا مشت محکمی باشد بر دهن بد خواهان مردم ما. مردم روحیه شان زنده است و با انگیزه بلند زندگی شانرا به پیش خواهند برد. کویته بلاگفا به زیور چاپ آراسته شدن این کتاب را به نویسنده گرامی مرد ما محمد اسحاق فیاض، ناشر آن انجمن علمی– فرهنگی کوشان و عموم مردم خویش تبریک می گوید.

پیام استاد محقق به هزاره در کویته پاکستان

بسم الله الرحمن الرحيم

من قتل نفساً بغير نفسٍ اوفسادٍ فى الأرض فكأنما قتل الناس جميعاً ( قرأن كريم )

كسى كه نفس انسانى را بكشد، بدون اينكه حق قصاصى بالاى ان داشته باشد، يا اينكه آن كس مرتكب فساد شده باشد مثل اينست كه تمام انسان ها را كشته باشد:

مردم مسلمان، صلح جو، عدالتخواه و داغدار شهر كويته بلوچستان، خانواده هاى معظم شهداء و مجروحين فاجعه اى بشرى هزاره تاون، بزرگان، علمأ، سران احزاب سياسى و مجتمعهاى ديني و قومى. السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

بار ديگر فاجعه دردناك انفجار هزاره تاون را كه بدون ترديد از مصاديق آشكار جنايت عليه بشريت است. به تمامى جامعه انسانى و مردم شرافتمند كويته تسليت ميگويم از خداوند سبحان براى شهداى عزيز رضوان الهى و براى مجروحين شفاى عاجل و براى خانواده هايشان اجر جزيل و صبر جميل مسألت دارم.

در ملاقات اينجانب و هيأت همراهم باجناب جلالتماب راجا پرويز اشرف صدراعظم پاكستان علاوه بر مسايل ذات البينى دوكشور مسلمان و همسايه در مورد حوادث اسفبار كويته مفصلاً تبادل نظر شد و جناب صدر اعظم ضمن إظهار تأثر عميق در ارتباط فاجعه انسانى انفجار كويته از اقدامات حكومت پاكستان مبنى بر تهاجم وسيع عليه مراكز دهشت افگنان و دستگيرى ده ها تن از تروريستان و كشته شدن تعدادى از آنان صحبت نموده و از تعقيب و محاكمه عادلانه عاملين ان اطمئنان دادند.

هيأت ما نيز بر مجازات عاملين حادثه و تأمين امنيت دوامدار مردم هزاره كويته تأكيد نمودند تا ديگر حوادث گذشته تكرار نشود .

و نيز قرار شد كه براى تبادل نظر با بزرگان آنجا و اشتراك در مراسم تدفين و ترحيم شهداء به كويته سفر نموده و در غم و اندوه عزيزان از نزديك با شما تشريك مساعي نماييم أما متأسفانه روز چهارشنبه و پنجشنبه 20 و21 فبرورى بدليل خرابى هوا و بارندگى شديد پروازهاى اسلام آباد كويته لغو گرديده و پرواز ما انجام نشد و وقت مسافرت ما نيز تمام شد. بناءً ضمن معذرت خواهى از شماعزيزان از همين جا با شماخدا حافظى نموده، دستهاى پدران و مادران و پيشانى فرزندان شهداى گرانقدر را مي بوسم و با يك دنيا تأثر و اندوه عازم افغانستان مي شوم و از بارگاه ايزد منان براى شما عزت، امنيت و مؤفقيت آرزو مينمايم. و تذكر چند نكته را بشرح زير لازم ميدانم .

- پديده ضد انسانى و ضد اسلامى تروريسم و افراطيت و كشتن مردم بى گناه از ديدگاه دين مبين اسلام خلاف اصول شريعت اسلامى بوده و قرأن كريم قتل يك انسان بيگناه را با قتل تمام جامعه بشر مساوى دانسته و از سوى ديگر افراطيت خطر مشترك جهانى بوده و تمامى كشور هاى جهان از آن متضرر شده و خصوصاً دو كشور افغانستان و پاكستان از آن آسيب هاى فراوان ديده. بناءً از سازمان ملل متحد و حكومتهاى پاكستان و افغانستان باجديت ميخواهم كه اين خطر جدى تلقى نموده و با آن بازى نكنند.

- لازم ميدانم از مردم پاكستان اعم از شيعه و سنى تشكر نمايم كه در سراسر كشور و در شهر هاى مختلف با جامعه شيعه و هزاره كويته همدردى و همنوايى نموده و با سازمان دادن تظاهرات و اعتراضات وسيع سراسرى، از تروريسم و خشونت طلبان جنايتكار أعلام برائت و حكومت را به تعقيب و مجازات عاملين جنايت ملزم كردند. خصوصاً از علماء شيعه پاكستان تشكر مينمايم كه در كويته آمدند و در تحقق مطالبات مردم كويته از حكومت با آنان همراهى كردند. و نيز از رسانه هاى جمعى چاپى و برقى پاكستان اظهار سپاس مي نمايم كه ابعاد اين جنايت هولناك را به تصوير كشيده و پوشش دادند.

- از همه دست اندر كاران ديني و سياسى توقع دارم با حفظ وحدت ملى يكجا باهم كار نموده خواسته هاى مردم را كه در راس آن مجازات عاملين حادثه و تأمين امنيت دوامدار منطقه است بر آورده سازيد و از خداوند منان مسألت دارم كه همه تان را در اين امر مهم يارى رساند.

- در پايان تدابير مقدماتى حكومت پاكستان مبنى بر دستگيرى و تعقيب جنايتكاران حادثه را يك گام مثبت تلقى نموده ولى آنرا كافى نميدانيم. توقع و خواست ما و جامعه هزاره و شيعه دنيا از حكومت پاكستان اينست كه عاملين جنايات دو انفجار هولناك علمدار رود و هزاره تاون را كه طى آن دو حادثه حدود دو صد تن افراد ملكى زن و مرد، پير و جوان و اطفال شهيد و چهار صد نفر زخمى شدند، دستگير، أعلام هويت و در انظار جهانيان و در محضر خانواده هاى شهداء و آسيب ديدگان به سزاى عمل ننگين شان برساند، و در اينده نيز تدابيرى اتخاذ كند كه جلو فاجعه براى هميشه گرفته شود.

والسلام على جميع عبادالله الصالحين
حاجى محمد محقق رييس كميسيون عدلى وقضائي ولسى جرگه
و رئيس هيأت سياسى پارلمانى افغانستان
22/2/2013. اسلام آباد ، پاكستان

خواهی اگر که زنده بمانی، پلنگ باش‌

خود، خانه را بساز و در فكر سنگ باش‌

در پاي نقش خويش پر از آبرنگ باش‌

در هر قدم دو صفحة شطرنج پيش روست‌

يك بار هم اگر كه نبازي‌، زرنگ باش‌

كي گفته است «جنگ به پايان رسيده است‌»

جنگت هميشه هست‌، به فكر تفنگ باش‌

تو در ميان جنگل انبوه مانده‌اي‌

خواهي اگر كه زنده بماني‌، پلنگ باش‌

آري‌، هنوز فرصت انديشه هست‌، باز

خواهي درست گام بزن‌، خواه لنگ باش‌

                                        محمدحسین فیاض

شهدای حادثه 16/2/2013م، در هزاره تاون، امروز 20/2/2013م، بخاک سپرده شدند

گفتگو در بین سران هزاره ها و نمایندگان دولت کامیاب شد

     در عکس العمل به انفجاری که به تاریخ ۱۶/۲/۲۰۱۳م، در هزاره تاون صورت گرفت و در نتیجه آن بیشتر از ۱۱۰ تن شهید شدند و زیادتر از ۲۰۰ تن زخمی اند، تا هم اینک یعنی ساعت شش و نیم شب ۱۹/۲/۲۰۱۳م، تحصن در کنار جنازه ها در کویته و همچنان در سراسر پاکستان و نیز در افغانستان، اروپا، آمریکا و استرالیا جریان داشت... تحصن کنندگان تقاضا هایی داشتند و می گفتند که تا تقاضاهای آنها برآورده نشود، آنها جنازه ها را دفن نخواهند کرد و تحصن آنها بر علاوه کویته در سراسر جهان جریان خواهد داشت. بعد از وارد شدن فشار های بسیار زیاد بر دولت، نخست وزیر یک کمیته ای را به کویته فرستاده بود، تا در مورد دفن جنازه ها و ختم تحصنی که سراسر پاکستان را فلج کرده بود، با وارثان شهدا و بزرگان هزاره های کویته صحبت کنند.

      بعد از گفتگو در بین سران هزاره های کویته با گورنر و نمایندگان دولت که از مرکز نظر به هدایت نخست وزیر آمده بودند، هم اینک وزیر اطلاعات مرکزی آقای کایره با رسانه ها صحبت می کند. ایشان گفتند که نظر به درخواست تحصن کنندگان هم اینک عملیات بر ضد تروریستان جریان دارد و طی آن تا هنوز ۱۷۰ تن دستگیر شده اند، چهار تن کشته شده اند و به اندازه خیلی زیاد مواد منفجره به دست آمده است. همچنان وی گفتند که بر ضد تروریستان و لانه های آنها جوانان ارتش عملیات می کنند و این عملیات در سراسر بلوچستان صورت خواهد گرفت. کایره علاوه کرد، که دولت تمام تقاضا های تحصن کنندگان را پذیرفته است، لهذا من از شمایان خواهش می کنم، که جنازه ها را دفن کنید...

     بعد از آقای کایره، آقای علامه شهیدی صحبت کردند. ایشان طی سخنانی گفتند که قرار بر آن شده است که از طرف یک جهتی کونسل یک کمیته سه نفری ترتیب شود و آن کمیته به صورت مرتب همراه با روسای سازمانهای انتظامی عملیات دقیق را بررسی کنند. آقای شهیدی گفتند بعد از آنکه تحصن در کویته ختم شد، در سراسر پاکستان تحصن ختم خواهد شد و ما بر گورنر اطمینان داریم که نظر وعده ای که ایشان داده است، به صورت حتمی عملیات دقیق را انجام خواهد داد و امیدوارم بار دیگر اینگونه حادثه ای صورت نگیرد.

     در آخر آقای سردار سعادت علی هزاره با آنکه ایشان شدیداً مریض اند، صحبت نموده و گفتند که تقاضاهای آنها تماما پذیرفته شده است و آنها تحصن شانرا ختم خواهند کرد... البته در مورد تدفین که حالا شود و یا فردا با علما و بزرگان مشوره نموده و در آن رابطه تصمیم می گیرند.

    قابل یادآوریست که دقایق قبل محترم احمد علی کهزاد جنرل سکرتری ایچ دی پی، که در خارج بودند، بعد از شنیدن حادثه هزاره تاون سفر شانرا ختم نموده و دوباره به سوی کویته حرکت کردند. ایشان از سفر خارج به کویته رسیده اند و بعد از رسیدن ایشان به صورت مسقیم به امام بارگاه موسی ابن جعفر رفتند و هم اینک در مراسم تحصن اند و سخنرانی می کنند...

     قابل یاد آوری می دانم که ایف سی طی عملیاتی، ساعتی قبل یکی از وزرای حکومت سابق بلوچستان به نام علی مدد جتک را با پانزده تن از محافظان اش دستگیر کرد. یکی از تقاضاهای تحصن کنندگان گرفتاری علی مدد جتک بود. همچنان به نوشته روزنامه قدرت، هم اینک یکی از رهبران جماعت و اهلسنت (سپاه صحابه قبلی) بلوچستان، کسی که هر روز دو بیانیه تهدید آمیز بر ضد شعیان و هزاره ها در روزنامه ها صادر می کرد، دستگیر شده است. این دستگیری وی طی علمیات بر مدرسه اش صورت گرفت است...

رییس ارتش، با وزیر اعظم و رییس جمهوری ملاقات کرد

     برای بررسی وضعیت بلوچستان و خصوصا هزاره های کویته، و راه های تامین امنیت آنها، دقایق قبل رییس ارتش پاکستان آقای کیانی در دفتر ریاست جمهوری با رییس جمهور آقای زرداری و نخست وزیر آقای راجا پرویز اشرف صحبت کرد. آنها به تفصیل موضوع را بررسی کردند و طی یک تصمیم یکجا آنها رییس بخش بلوچستان یکی از سازمان های استخباراتی بنام "آی بی" را بخاطر سهل انگاری اش تبدیل کرد. همچنان آنها یکی از آفیسران آی بی را نیز تبدل کردند. همچنان هم اینک وزیر قانون پاکستان آقای فاروق ناییک در دفتر ریاست جمهموری بخاطر مشوره های قانونی طلب شده است...

     بر علاوه آن، کمیته پارلمانی که از طرف نخست وزیر تعیین شده بود، اینک در هزاره تاون رسیده است و در حال مذاکره با سران هزاره می باشد. تحصن ادامه دارد و نیز در کراچی تحصن کنندگان به خشم آمده اند و طی یک اقدامی می خواستند تا یکی از مارکیت های بزرگ را مسدود کنند و در نتیجه دوکانهای مارکیت بسته شده است و پولیس نیز در صحنه آمده است و شلیک های هوایی جریان دارد...

      بر علاوه سایر نقاط جهان و بامیان، در کابل نیز عده ای از روشنفکران، قلم بدستان، اصحاب مدنی و محصلان دست به اعتصاب غذا زده اند و بر تعداد آنها با گذشتن زمان افزوده می شود و نیز نمایندگان نهاد های مختلف و اعضای پارلمان در بین آنها آمده با آنها اظهار همدردی می کنند. دقایق قبل ودیم نزوف رییس دفتر سیاسی سازمان ملل متحد در کابل، آقایان احمد بهزاد، داکتر مهدی، اسدالله سعادتی، سید اکرام و محترمه شاگل رضایی نمایندگان پارلمان و صدیق افغان رییس مرکز تخقیقاتی ریاضی فلسفی جهان در آنجا حضور یافتند.

 

تا پذیرفته نشدن تقاضا ها تحصن ادامه خواهد داشت

     بعد از دستور وزیر اعظم که باید عملیات هدفمند بر ضد تروریستان صورت بگیرد، آی جی بلوچستان تبدیل شده است. اینک آقای مشتاق سکهیرا آی جی جدید بلوچستان است. از طرف دیگر وزیر اعظم دستور داده است، که بدون در نظر داشت کدام ملاحظه عملیات باید به صورت فوری بگیرد. قابل یادآوریست که در نتیجه علمیات ایف سی در ساحه قمبرانی چهار تروریست کشته و هفت تن دیگر شان به شمول یک خودش احتمالی دستگیر شده اند. سخنگوی ایف سی گفته است که این تروریستان عضو یک نهاد تندرو مذهبی می باشد. هم اینک نیز عملیات ایف سی در نقاط مختلف کماکان جریان دارد..

     دقایق قبل طاهر القادری رهبر جریان منهاج القرآن طی یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که پاکستان و تروریسم یک جا پیش رفته نمی تواند، ما باید یکی از آنها را انتخاب کنیم. یا پاکستان برای همه و یا هم تروریسم. وی همچنان انتقاد شدید بر نهادهای پاکستانی کرد و گفت که ما پاکستان را به بهشت برای تروریستان تبدیل کرده ایم و تا ما همه یک صدا بر ضد تروریستم مبارزه نکنیم و از سود گیری های مشخص خو توسط تروریستان دست برنداریم و از آنها سلب حمایت نکنیم، تروریسم از بین نخواهد رفت و در آخر ما را ازبین خواهد برد. وی در ادامه گفت که باید کویته به دست ارتش سپرده شود...

    از طرف دیگر علامه شهیدی طی گفتگویی با رسانه ها گفته تحصن تا براورده نشدن مطالبه های وارثان شهدا ادامه خواهد شد. وی گفت دفعه قبل ما را فریب دادند. نخست وزیر گفت که ارتش تحت حاکمیت گورنر است. اگر ارتش زیر حاکمیت گورنر است، پس چرا گورنر ارتش را به صحنه نمی طلبد. وی تبدیلی ای جی را ناکافی شمرده و گفت این بار تا تمام خواست ها مردم در اثر گفتگویی دو طرفه و نبشتن بر روی سند و امضا و شروع عمل بر آن نباشد، تحصن خاتمه نخواهد یافت. تحصن ادامه دارد و نوبت به نوبت سخنرانان مختلف سخنرانی می کنند...

----------------------------

دوستان جریان تحصن را به صورت زنده از طرف لینک زیر مشاهده کنید

تماشای زنده تحصن

نخست وزیر دستور به عملیات هدفمند بر ضد تروریستان داد...

     نخست وزیر پاکستان امر به عملیات بر ضد لانه های تروریستان داد. در ضمن هیات پارلمانی که دیروز تعیین شده بودند در کویته رسیده و در حال گفتگو با گورنر می باشند. قاضی القضات در حال بررسی وضعیت کویته است. وی در سخنانی تا اینک گفته است، زمانی که لشکر جهنگوی مسوولیت حادثه ها را گرفته است، چرا بر ضد آن عملیات نشده و ازبین نرفته است؟ وزیر داخله گفته است، که ما می خواهیم ساحه هزاره نشین را به ساحه سرخ (Read Zone) تبدیل نمایم. وی اینک در ایرپورت کویته رسیده است و با رسانه ها صحبت می کند. همچنان وی ادامه داد که باید دیده شود که کی ها با لشکر جهنگوی همکاری می کند...

     تحصن با شدت و حضور بیشتر مردم در علمدار رود و هزاره تاون ادامه دارد. در سراسر پاکستان تحصن است، در کراچی تحصن کنندگان شاهراه ها را مسدود کرده و اندکی خشونت نیز دیده شده است و چندین موتر سوزانده شده است. شاهرا های لاهور مسدود اند و ترافیک شدید دیده می شود. در اکثر از کشورهای دیگر همچون افغانستان، انگلیس، استرالیا و غیره نیز تظاهرات جریان دارد. رسانه ها تحصن را گزارش می دهند. فریاد های وارثان شهدا و مظلومان دل هر بیننده ای را مجبور به اشک ریختن و حرکت می کند. در میز گرد های دیشب سازمانهای اطلاعاتی شدیدا مورد انتقاد قرار گرفت. تا حتی در میزهای گرد گفته شد که سازمانهای استخبارانی شریک است. همچنان اهلیان رسانه با حمایت شدید از هزاره ها خواهان بازخواست از سران نهاد ها اطلاعاتی و انتظامی شدند و گفتند آنها باید پاسخگو باشند. در رسانه ها در ضمن انتقاد شدید بر سازمانهای اطلاعاتی، از مردم و سران احزاب خواسته شد، تا این فرصت را غنیمت شرده و به میدان بیایند. زمان عمل است. اگر امروز جلو سازمانهای تروریستی و حامیان شان گرفته نشود، چند روز بعد آنها تمام پاکستان را گرفته و در هر شهر و کوچه دریاهای خون را جاری خواهند کرد... در میز گردها انتقاد شدید از گورنر نیز صورت گرفت. همه می گفتند، اگر گورنر نمیتواند امنیت را بیاورد، پس باید استعفی بدهد، تا ما خودما به سرنوشت خود بفهمیم.

     حاجی قیوم چنگیزی، یکی از راهنمایان کویته یک جهتی کونسل گفت، ما خواهان سپرده شدن بلوچستان به صورت کلی به ارتش نیستم، ولی ما خواهان عملیان هدفمند توسط ارتش بر ضد لانه های تروریستان می باشیم. اگر گورنر وعده کند و ما را صد فیصد متقین بسازد، ما تحصن را پایان می بخشیم، این در حالیست که تحصن کنندگان یکپارچه می خواهند تا تحصن شان ادامه داشته باشد و آنها می خواهند عملا شاهد دستگیری و به دست قانون سپرده شدن قاتلان شان باشند.

------------------------

بیانیه وزارت خارجه استرالیا در رابطه به حادثه کویته

بیانیه مطبوعاتی/ رسانه ی

۱۸ فروری ۲۰۱۳

وزیر امور خارجه، باب کار از حکومت پاکستان تقاضا میکند که علیه کسانیکه مسوول بمبگذاری در بازاری در کویته که قرار گزارشها منجر به قتل بیش از ۸۰ تن و زخمی شدن بیش از ۲۰۰ نفر شده است میباشند، به زودی اقدام کند. سناتور کار گفت که او این مساله را با وزیر خارجه ی پاکستان خانم حنا ربانی در هفته ی جاری مطرح خواهد ساخت.

بمبگذاری اخیر به دنبال حملات مشابه قبلی به تاریخ ۱۰ جنوری سال جاری، که منجر به کشته شدن ۹۲ نفر و زخمی شدن ۱۲۱ نفر شد صورت میگیرد. هر دو حمله در مناطق عمدتاً هزاره نشین شهر بودند.

وزیر امور خارجه، باب کار گفت که بمبگذاریها اعمال تروریستی علیه مردمان شهری / عادی بود.

سناتور کار گفت، تمام استرالیاییها از این بمگذاریهای بیرحمانه بر شهروندان بیگناه که مشغول زندگی شان بودند احساس انزجار دارند.

من از محکومیت این حملات توسط حکومت پاکستان استقبال میکنم و بر اقدامات سریع برای به عدالت کشیدن عاملین این حملات تاکید میکنم.

ما در غم دوستان و فامیل های کسانیکه کشته و زخمی شده اند شریک میباشیم.

سناتور کار گفت که مسوول کمیساریای عالی استرالیا در اسلام آباد با رهبران سیاسی، مقامات عالی رتبه و نهادهای غیرحکومتی بصورت مداوم دیدار میکند تا از تقویت و حفاظت از حقوق بشر در پاکستان بشمول اقلیت جامعه ی هزاره حمایت و پشتیبانی کند.

دولت حاضر به قبول کردن تقاضا ها نشده است، تحصن ادامه دارد

     جنازه های شهدای حادثه ۱۶/۲/۲۰۱۳م، در امام بارگاه موسی ابن جعفر گذاشته شده اند. تا هم اینک مشخصا ۸۰ جنازه شناسایی شده اند، در شش تابوت اجزای توته و پارچه شده جابجا شده اند که دقیقا تا هنوز شناسایی نشده است. به علاوه آن ۲۶ تن گم اند. در بین شهدا ۱۸ تن شان از طبقه اناث است و تقریبا پانزده تن شان از اطفال خوردسال می باشد. مردم غمدیده و سوگوار در کنار جنازه های نشسته اند و از طرف دیگر خانواده های آنانی که عزیزان شان گم اند، سرگردان اند و بیقرار لجظه ای در محل حادثه می روند و لحظه ای در کنار شهدا می آیند، تا نشانی از عزیزان شان بیابند...

     اگرچه چندین بار از دیروز تا به حالا گفتگو ها در مورد ختم نمودن تحصن، در بین بزرگان زده شد است و ساعت قبل سردار سعادت علی هزاره نیز طی گفتگویی با یکی از شبکه ها اعلان کرد که فردا تحصن را خاتمه خواهد بخشید، ولی تا هم اینک تعداد بسیار زیاد از مردم از دیروز در حال تحصن در میدان بیرون از امام بارگاه موسی ابن جعفر نشسته اند و سخنرانان مختلف اعم از احزاب سیاسی، مذهبی و شخصیت های قومی نوبت به نوبت برای آنها سخنرانی می کنند. همچنان نماینده گان احزاب مختلف غیر هزاره زمانی که در آنجا می رسند در ضمن اظهار همدردی و فاتحه خوانی، برای مردم نیز سخنرانی می کنند و همدردی و حمایت شانرا از مردم و خواست های هزاره ها بیان می کنند. بر علاوه هزاره تاون در علمدار رود نیز تعداد کثیری از مردم در چوک شهیدان به حمایت از تحصن کنندگان هزاره تاون نشسته اند. هوا اینک بسیار سرد و کماکان بارانی است، ولی مردم مصمم اند تا بر آورده شدن تقاضاهای شان در صحنه باشند. بر علاوه کویته، در شهر های مختلف پاکستان و بعضی از کشورهای دیگر نیز تحصن و تظاهرات ادامه دارد. تحصن کنندگان کویته عمده ترین تقاضا های شای، سپردن کویته به دست ارتش، عملیات هدفمند توسط ارتش بر ضد تروریستان، دستگیری سران سازمانهای که مسوولیت حادثه را می گیرند و تامین امنیت دقیق و یا هم اجازه دادن، برای گرفتن اسلحه به شکل قانونی برای هزاره ها می باشد.

     بان کی مون سر منشی سازمان ملل متحد در ضمن محکوم نمودن حادثه از دولت پاکستان خواست تا بر ضد کسانی که مسوولیت حادثه را به عهده می گیرد، وارد عمل شود و در این راستا سازمان ملل حاضر است تا با کشور پاکستان کمک کند. از جمله رهبران احزاب مطرح پاکستان، عمران خان طی سخنان تندی با نامبردن مشخص از لشکر جهنگوی عمل آنها را وحشیانه و غیر انسانی شمرد. وی گفت این عمل غیر انسانی لشکر جهنگوی دشمنی با اسلام است و همچنان وی یاد آور شد که در حمایت از هزاره ها آنها نیز تظاهرات خواهند کرد. روسای احزاب مختلف با فرستادن نمایندگان و همچنان طی کنفرانسهای مطبوعاتی حمایت شانرا از هزاره ها بیان داشتند. یکی از نمایندگان ای این پی، در گفتگویش با یکی از شبکه گفت، اگر گورنر نمیتواند امنیت بیاورد، پس بهتر است تا استعفی بدهد، تا مردم سرنوشت شانرا بدانند... همچنان قاضی القضات پاکستان آقای افتخار چوهدری برای اولین بار است که کشتار هزاره های کویته را خودش شخصا نوتس (suo moto) گرفته است. آقای محقق نیز همراه با یک هیات امروز به اسلام آباد رسیده است.

     نخست وزیر کشور طی سخنانی در پارلمان گفت: "امروز همه غم زده است و کسی نیست که بخاطر ظلم و ستم بی حدی که بر برادران هزاره شده است اشک خون نریزد. دفعه قبل هم حادثه بر برادران هزاره صورت گرفته بود. دفعه قبل من خودم به کویته رفتم و هر خواست را که آنها داشتند بر آورده کردم. هزاره ها فکر می کردند، که اگر گورنر راج نافذ شود وضع شاید بهتر شود، من بدون در نظر داشت اینکه حکومت خودما در بلوچستان است، در بلوچستان گورنر راج را نافذ کردم و هر امکاناتی را که نیروهای امنیتی و انتظامی در بلوچستان ضرورت داشتند برای آنها دادم، اما متاسفانه بازهم وضع خوب نشد و حادثه دیگر به وقوع پیوست. اما چه باید کرد؟ من بحیث حکومت، اعضای پارلمان را، مردم پاکستان را و خصوصا خواهران و برادران هزاره ام را اطمینان می دهم که ما از تمام توان خویش استفاده خواهیم کرد و تا هر حدی را کا نیاز باشد پیش خواهیم رفت، تا مسوولین حادثه را به سزای اعمال شان رسانده و به جهنم واصل کنیم. من به گورنر گفته ام، که وی تحقیق کند، کسانی که به وظیفه شان به درستی رسیدگی نکرده اند و غفلت نموده اند، آنها را به من معرفی کند، ما آنها را نیز به دست قانون خواهیم سپرد تا شکنجه شوند. اگرچه حادثه بسیار بزرگ بود، ولی من می دانم هزاره ها دلیر اند و مردم حوصله مند. ما با هزاره ها در هر درد و غم شان شریک هستیم و تمام خواست های آنها را برآورده می کنیم."

     تمام موارد بالا در حالیست که به گفته سکرتری داخل بلوچستان آقای درانی، آنها حاضر نیستند، نظر با درخواست تحصن کنندگان مسوولیت امنیت شهر کویته را به عهده ارتش بسپارند. حاکمان بلوچستان می گویند که نیروهای انتظامی که وجود دارند مسوولیت شانرا به خوبی انجام می دهند، لهذا ضرورت به ارتش نیست. همچنان گورنر بلوچستان دیروز اعلان کرده بود، که وی یک طیاره خصوصی برای انتقال شهدا به کراچی اختصاص می دهد، ولی تا هم این وعده اش را تطبیق نکرده است. تا حتی امروز قرار بود وی در تحصن بیاید، ولی باز هم وی نیامد. وضعیت صحی بعضی از زخمی ها به شدت وخیم است و اگر آنها به صورت فوری به کراچی انتقال داده نشوند، ضایع خواهند شد.

سوال های بی پاسخ، در رابطه به حادثه هزاره تاون (مارکیت میوه و سبزی)

     تا هنوز در پاکستان و کشور های همسایه آن، انفجاری که در آن هزار کیلو گرام مواد منفجره استفاده شده باشد، صورت نگرفته است. یک هزار کیلوگرام در داخل یک تانکر آب (تراکتوری که تانکر آب داشت) عامل انفجار هزاره تاون به تاریخ ۱۶/۲/۲۰۱۳م شد. سوال اینجاست که این تانکر در کجا آماده شد؟ چگونه قطعات آهن و مواد منفجره در داخل تانکر آن جابجا شد؟ این تانکر چطور در این وضعیت حساس توانست داخل هزاره تاون شود؟ این تانکر در جریان عبورش چند ناحیه بازرسی ایف سی را گذراند؟ چرا به این تانکری که یک غیر هزاره آنرا رانندگی می کند، اجازه داده شد که داخل هزاره تاون شود؟ چرا عامل حادثه، یعنی لشکر جهنگوی در حالی که مسوولیت حادثه را می گیرد، دستگیر نمیشود؟ چگونه لشکر جهنگوی با رسانه ها تماس می گیرد؟ بیانیه های لشکر جهنگوی توسط کی در رسانه ها به نشر می رسد؟ کسی  که بیانیه ها را به رسانه های تحویل می دهد، چرا دستگیر نمیشود؟ رهبران لشکر جهنگوی بعد از پذیرش مسوولیت چطور آزادانه در سراسر پاکستان سفر و گردش می کنند؟ چرا بر ضد لشکر جهنگوی و دیگر تنظیم های افراط گرا و مسوول کشتار هزاره ها اقدامی صورت نمی گیرد؟ فایده نافذ شدن گورنر راح برای هزاره ها چه شد؟ بیست موتر انفجاری که لشکر جهنگوی توسط آن هزاره ها را تهدید می کند، در کجا قرار دارد؟ همچون این سوال، هزاران سوال بی پاسخ وجود دارد.

     سوال های بی پاسخ بالا پا برجاست، اما سوال جدی تر اینکه چرا نهادی های که به هر شکلی نمایندگی از ساکنان هزاره تاون، مهرآباد و شیعیان می کنند، یک پارچه در پاسخ یابی آن یخن نهاد های مسوول را نمی گیرند. در حالیکه نمیتوان بر نیروهای انتظامی و اطلاعاتی به اندازه ای یک نخود اعتماد کرد، چرا نهاد های که ادعای در راس بودن را دارند، در راستای پیش گیری از همچون حوادث اقدام هماهنگ و مناسب نمی کنند؟ چرا تا حتی دوستان خارج چه حقیقی و چه حقوقی بر نهادهای خود مردم هزاره  تاکید نمی کنند و تا حتی فشار نمی آورند، تا با در نظر داشت توانایی ها و تقسیم کار در کنار هم باشند و منافع علیای هزاره های کویته را بسنجند؟؟؟

     امروز کیست، که پاسخگوی خانواده های شهدا باشد؟ خلای مدیریت جامع به شدت محسوس است. تا هنوز نمی دانند، که چه باید بکنند؟ آیا کسی است که پاسخ دهد، جرم طفلی که در بطن مادرش بود، مادرش و طفلی خوردسالش که از دست مادرش گرفته بود، چه بود، که مادر با طفلٍ در بطنش در اثر انفجار با سوختن جسم شان جان داده اند و از طفل خوردسالش اثری باقی نمانده است؟ کیست، که جوابگوی جوانان خشمگین باشند، که با دیدن اجساد عزیزانشان خونشان جوشان می شود و فقط خواهان انتقام اند؟ کیست که با جوابگوی اجساد سوخته طفلان خوردسال باشد؟ کیست که جوابگوی مادران داغدیده که فقط شوهران و جوانان شانرا می خواهند باشد، کیست که...؟

     امروز باز تظاهرات شد، شعارهای تند داده شد، در بازار هرتال بود، پرچم بلوچستان در سوگ سر نگون بود. مردم سرگردان و پریشان این کوچه و آن کوچه را زیر پا کردند؟ روسای سازمانهای انتظامی آمدند و از صحنه و شفاخانه ها دیدن کردند. گورنر و روسای انتظامی از سازمانهای اطلاعاتی انتقاد کردند و آنها را متهم به ناکامی کردند. روسای اکثر از احزاب تسلیت گفتند، نهاد های اهل تشیع در سراسر پاکستان تظاهرات کردند. در بامیان جوانان دست به اعتصاب غذا زدند، در بعضی کشور ها تظاهرات صورت گرفت، بیانیه ها و تسلیت نامه ها رسید. فردا باز هم قرار است که در کراچی و کویته هرتال باشد. تا حتی در آزاد کشمیر نیز تظاهرات خواهند کرد. تحصن در سراسر پاکستان صورت خواهد گرفت. باز هم مردم جنازه های شهدای شانرا دفن نمی کنند. باز هم تقاضاهای دستگیری و به پنجه قانون سپردن عاملان حادثه وجود دارد. باز هم وارثان گفته اند که تا بر آورده نشدن تقاضاهای شان که همانا عملیات هدفمند بر ضد تروریستان است، جنازه ها را دفن نخواهند کرد.

     اما باز هم سوال باقیست، که بعد از این همه تلاش ها، آیا نسل کشی هزاره های کویته متوقف خواهد شد؟ آیا بر شدت حملات افزوده نخواهد شد؟ آیا این اقدام های پراکنده می تواند جلو وحشیان را در آینده بگیرد؟ آیا تا زمانی که نهاد های در راس بخاطر جلوگیری از نسل کشی مردم شان با هم صادقانه ننشسته و در کنار هم با پذیرش یکدیگر دست به دست هم نداده و با تقسیم کار نظر به صلاحیت های شان، عوامل را به صورت اساسی ریشه یابی ننموده و یک پلان جامع و همه جانبه را جهت بیرون رفت از این بحران نسنجند، این نسل کشی اختتام خواهد یافت؟ 

بعد از حادثه مارکیت میوه و سبزی فروشی هزاره تاون، مردم همه سرگردان اند

     در نتیجه حادثه دیروز ۱۶/۲/۲۰۳۱م، چهار مارکیت به صورت کلی ازبین رفته اند و دوکانهای نزدیک آن به شمول خانه ها شدید تخریب شده اند. یک مکتب تکنیکل ایجوکیشنل انستتیوت که به تازه گی در آنجا شروع به فعالیت کرده بود، اصلا از آن نشانی نیست. سه مکتب دیگر که در نزدیک حادثه واقع اند، عده ای کثیری از شاگردان شان متاثر شده اند. تا هنوز هم مردم از پشت بامها و خانه های اطراف توته های اجساد را جمع آوری می کنند... در حادثه دیروز یک قالین فروشی بزرگ حریق شد و در ضمن یک موتر تاکسی که در نزدیکی حادثه اسیر حادثه شد، بعد از انفجار تانک تیل آن، آتش اش دوکانهای اطراف آنرا که از بوت و رخت بودند سوزاند...

     عده ای از افراد گم اند. خانواده های شان هیچ اطلاعی از آنها ندارند، ولی به احتمال زیاد کسانی که در نزدیک حادثه بوده اند، با تاسف اسیر انفجار بزرگ شده اند. تعداد شهدا اینک از صد نفر نیز گذشته است و در حدود ۱۱۰ تن شده است. مردم همه سرگردان اند و نمیدانند چه بکنند، باید اعتراف و انتقاد کرد، که برای هدایت دقیق مردم کسی نیست. مدیریتی که در حالت اضطرار به داد مردم برسد وجود ندارد.

     امروز جلسه چهلم شهدای علمدار روز نیز بود، در جلسه شهدای علمدار رود عده ای کثیری از مردم شرکت کرده بودند. در ضمن بزرگان سیاسی، عده ای کثیری از علمای اهل تشییع از سراسر پاکستان در صحنه رسیده بودند. از جمله آقای علامه ساجد علی نقوی و علامه شهیدی نیز بودند. آقای ساجد علی نقوی در سخرانی اش یاد آور شد، که شیعیان سراسر پاکستان در کنار شیعیان کویته است و منتظر فرمان کویته یکجهتی کونسل می باشد، تا تظاهرات سرتاسری اش را در سراسر پاکستان با شدت شروع کند. همچنان علامه شهیدی جنرل سکرتری مجلس وحدت المسلمین طی سخنانی گفت که باید به صورت فوری کویته به دست ارتش سپرده شود و ارتش بر ضد لانه های تروریستان عملیات نموده و گردن آنها را بزند. آقای شهیدی علاوه کرد، که اگر دفعه قبل بر ضد وزرای فاسد مثل علی مدد جتگ و عاصم کردکیلو از طرف حکومت بازخواست صورت می گرفت، حادثه هزاره تاون به وقوع نمی پیوست. همچنان ایشان گفتند، که اگر دولت امنیت مردم را گرفته نمیتواند، باید مطابق به قانون اجازه بدهد تا مردم اسلحه قانونی بگیرند و خودشان از خود دفاع کنند..

     ایچ دی پی نیز پریس کانفرانسی داشت، که طی آن برای دولت ۴۸ ساعت وقت داد، تا عاملان حادثه هزاره تاون را دستگیر کند، در غیر آنصورت از این روز به بعد ایچ دی پی هر روز در مقابل ساختمان هایکورت تظاهرات خواهند کرد. و از طرف دیگر گفت که هزاره ها در سراسر جهان در مقابل نمایندگی های سازمان ملل دست به تظاهرات خواهند زد. همچنان درخواست کرد، تا زخمی ها مجموعا به کراچی و یا هم خارج از کشور برای معالجه بهتر به صورت فوری انتقال داده شود.

    امروز کویته و کراچی در سوگ است و نیز در نقاط مهم پاکستان اعضای نهاد های اهل تشیع دست به تظاهرات زده اند. از طرف دیگر دو دانه بیلدوزر در قبرستان برده شده بود، تا قبر دسته جمعی را برای شهدا حفر کند. دیدن قبر دسته جمعی که توسط دو بلدوزر کنده می شود و بیشتر از صد تن را در خود جا می دهد، مو را بر بدن هر بیننده راست می کند. زمان دقیق تدفین شهدا هنوز مشخص نیست.

     صدر شعیه کنفرانس سید داود آغا هم اینک درحال پریس کنفرانس است، وی در ضمن تشریح وضعیت، یاد آوری می کند که پاکستان سرزمین شخصی کسی نیست، اگر بعد از حادثه علمدار رود بر ضد تروریستان علمیات می شد، حادثه هزاره تاون صورت نمی گرفت. وی علاوه کرد که ما می خواهیم سالمیت پاکستان باقی بماند، ولی مردم ما را می خواهند از صحنه حذف کنند. نیروهای اطلاعاتی باید وظیفه شانرا به درستی انجام دهند و....

تعداد شهدای حادثه مارکیت میوه و سبزی فروشی هزاره تاون در حدود صد تن شده است

     طبق آخرین اطلاعاتی که بعد از بازدید از صحنه حادثه دقایق قبل بدست آوردم، درحادثه انفجار امروز شنبه ۱۶/۲/۲۰۱۳م، در مارکیت میوه و سبزی فروشی که حوالی ساعت پنج و نیم شب صورت گرفت، در حدود هزار کیلوگرام مواد منفجره استفاده شده است. قابل یادآوریست که به احتمال  زیاد مواد منفجره توسط تانک آب به ساحه مارکیت توسط یک انتحاری آورده شده و سپس انفجار داده شده بود. از تانک آب منفجر شده فقط پارچه های ماشین اش باقی مانده بود و دیگر چیزی وجود نداشت. شاید در تاریخ پاکستان انفجاری که در آن یک هزاره کیلوگرام مواد منفجره استفاده شده باشد، تا به امروز صورت نگرفته باشد.

     انفجار در ساعتی به وقوع پیوست که عابران، خصوصا دانش آموزان و کسانی که برای خریداری در مارکیت آمده بودند به تعداد خیلی زیاد در آنجا وجود داشتند. در نتیجه انفجار به اندازی دو متر عمیق و شش متر عریض چقوری به وجود آمده است. در نتیجه انفجار عده ای کثیری اعم از مردان، زنان و به تعداد خیلی زیاد اطفال جانهای شانرا از دست دادند... شبکه های تلویزیونی نظر به آماری که از شفاخانه ها حاصل می کنند، تعداد شهدا را ۷۵ تن ذکر می کنند، ولی به آنها چون اجازه داده نشده که در صحنه بیایند، آنها از آنعده کسانی که از آنها اثری باقی نمانده است و کسانی که تا هنوز در زیر آواری از خاک باقی اند خبر ندارند. مردم هنوز جنازه ها را از زیر سقف های کانکریتی که فروریخته اند می کشند. به احتمال زیاد تعداد شهدا مجموعا در حدود صد تن است و تعداد زخمی ها در حدود دو صد تن می باشد.

    گورنر بلوچستان آقای ذوالفقار علی مگسی با حضور در شفاخانه سی ایم ایچ، طی گفتگویی با رسانه ها در ضمن اظهار تاسف و هدردی با قربانیان حادثه، حادثه را ناکامی نیروهای اطلاعاتی ذکر نموده و از نیروهای اطلاعاتی شدیدا انتقاد کرد. وی گفت، در حالیکه سازمانهای اطلاعاتی از هر گونه ابزار برخوردار اند، چرا جلو این گونه حوادث را نمی گیرند. گورنر یاد آور شد که برای پولیس آزادی کامل داده شده است که به صورت فوری دست به دستگیری تروریستان سفاک بزنند. همچنان وی گفتند که به هر آنکسی که اطلاعات دقیق در مورد مسوولان حادثه بدهند، یک کرور کلدار انعام می دهد. گورنر بلوچستان، جهت معالجه بهتر زخمی ها امر کرد که توسط یک طیاره به صورت خصوصی فورا زخمی ها به کراچی انتقال داده شوند.

     حزب دموکراتیک هزاره و اکثر از احزاب دیگر فردا را در کویته هرتال عمومی اعلان کرده است. همچنان قرار است فردا به صورت رسمی به سوگ حادثه امشب بلوچستان رخصتی و بیرق اش نیم افراشته باشد. تقریبا تمام سران احزاب پاکستان حادثه را به شدت محکوم کرده اند. از طرف دیگر نهاد های اهل تشیع در شهر های مختلف دست به تظاهرات و تحصن زده اند و بعضی شاهراه ها را مسدود کرده اند.

     مسوولیت حادثه اسفناک امروز را سخنگوی لشکر جهنگوی با تلفون نمودن به بی بی سی و دیگر نهاد های رسانه ای مثل تمام حوادث قبلی به عهده گرفته است. سخنگوی لشکر جهنگوی ابوبکر صدیق گفته است که این دومین حمله ما بر شیعیان در سال ۲۰۱۳م، می باشد. در ضمن تهدید کرده است،که اگر گورنر راج نافذ شود و یا هم ارتش بیاید ما دست از عملیات خود نمی کشیم و حالا بیست موتر دیگر که پر از مواد منفجره است و انتحاری داخل آن نشسته اند، آماده امر اند که بر هزاره تاون و یا علمدار رود حمله کنند. امشب در زمانی که هزاره ها در حال جمع نمودن جنازه های عزیزان شان بودند و هزاره تاون خون می بارید، مردم شاهد شادیانه زدن های تروریستان نیز بودند که به شکل مرمی های روش انداز از اطراف، مرمی هایشان بر آسمان هزاره تاون قرار می گرفتند.

     جنازه ها هم اینک در شفاخانه عمومی شهر است. فردا قرار بود که مراسم چهلم شهدای دو حادثه پی در پی علمدار رود نیز برگزار گردد، ولی حادثه امروز تمام محاسبات را بهم زده است. قرار است فردا مردم تصمیم شان را در مورد جنازه ها و لایحه های عمل بعدی شان بگیرند.

در این تصویر جایی را که می بیند، قبلاً مارکیت بود، اما حالا با خاک برابر شده است.

انفجار شدید، عامل شهادت و زخمی شدن صد ها تن در کرانی رود شد

     ساعتی قبل امروز شنبه ۱۶/۲/۲۰۱۳م، انفجار شدیدی در کرانی رود مارکیت میوه و سبزی فروشی صورت گرفت. انفجار به اندازه ای شدید بود که صدای آن در سراسر کویته شنیده شد. در اثر این انفجار دوکانهای اطراف حادثه به کلی ازبین رفته اند و لیری های و موتر های که از آنجا عبور می کردند، اکثر شان سوخته اند. دروازه ها و کلکین های خانه ها تا ساحه های علی آباد اکثراً تخریب شده و شیشه ها ازبین رفته اند.

     در اثر انفجار که تا هنوز مسوولین نتوانتسه اند بفهمند اند که توسط چه صورت گرفته است و فقط احتمال ها وجود دارد، که مواد انفجار کننده توسط لیری، رکشته، موتر، موترسایکل و یا هم تراکتور در ساحه آورده شده و انفجار داده شده است، تعدادی کثیری شهید شده اند. تعداد شهدا را تا هم اینک قرار اطلاعات اولیه نظر به گزارش تلویزیون دنیا ۶۰ تن و تعداد زخمی ها بیشتر از ۱۵۰ تن است. احتمال خیلی زیاد وجود دارد که تعداد شهدا بیشتر از این گردد. در بین شهدا مرد، زن و اطفال وجود دارند.

     امروز دقیقا ۳۲ روز است، که از نافذ شدن گورنر راج گذشته است. در حالیکه در جریان گورنر راج در بین بازار شهر اندکی امنیت تامین شده بود، ولی این انفجار باز هم ثابت ساخت که امنیت کلی برای هزاره ها اصلا وجود ندارد.

     بعد از انفجار برق ساحه قطع شده است و اینک نیز در تاریکی مطلق جوانان در تلاش اند تا جنازه های احتمالی را از زیر آوارهای خاک بیرون آورند. جوانان هزاره تاون به هیچ کسی اجازه نداده اند که در ساحه بیایند، اعم از پولیس، ایف سی، رسانه و غیره،  بخاطری که از احتمال انفجار بعدی می ترسند و اعتماد شانرا بر دیگران از دست داده اند.

     وضع نامناسب است، جوانان سرک های کرانی و بای پاس را مسدود کرده اند و کماکان شلیک های هوایی نیز به گوش می رسد. در شفاخانه ها حالت اضطرار اعلان شده است. بینندگان محترم کویته شما خودتان شدت انفجار، تخریت و خسارات را با دین عکس ها حدس بزنید، ما که قلم و زبان مان از تشریح دقیق عاجز است.

انتقاد تند عبدالخالق هزاره از احزاب مطرح پاکستان در "کنفرانس عمومی احزاب پاکستان"

     در حالیکه قبل از این، هزاره های کویته را نهادهای مطرح پاکستان اصلا ذره ای به حساب نمی آوردند، تا حتی حزب پشتونخوا تحت رهبریت محمود خان اچگزی هویت هزاره ها را همیشه منکر میشود و هزاره ها را به نام جز افغان ملت (یکی از اقوام افغان) به شمار می آورد، ولی در کنفرانس سران احزاب پاکستان از حزب هزاره دموکراتیک پارتی، یگانه حزب سیاسی هزاره های کویته دعوت به عمل آمده بود، تا در تامین امنیت و زدودن تروریسم از پاکستان شریک شده و سهم ادا کند.

    کنفرانس احزاب پاکستان به تاریخ 14/2/2013میلادی، در اسلام آباد به درخواست حزب حاکم در ایالت "خیبرپختونخوا" بنام عوامی نیشل پارتی در اسلام آباد برگزار شد. در این کنفرانس تقریبا بیست و شش حزب مطرح پاکستان اعم از احزاب حاکم و اپوزیسیون شرکت کرده بودند. در جریان کنفراس سران احزاب مختلف هر کدام به نوبت خود در مورد اجندای کنفرانس صحبت کردند. در مجموع همه سخنرانان تاکید بر گفتگو کردن فوری با طالبان می کردند، تا تروریسم برچیده شود و مردم پاکستان امنیت را ببینند.

     وقتی که نوبت به آقای عبدالخالق هزاره رسید، ایشان در ضمن تقدیر از زحمات حزب عوامی نشل پارتی در رابطه به راه اندازی کنفرانس، در اول به تایید سخنان دیگر سخنرانان گفتند که بلی باید گفتگو در مورد همه نوع  مشکلات جوامع در صدر باشد. آقای عبدالخاق هزاره سپس سخنانش را در حالیکه سکوت در کنفرانس حکم فرما شده بود و همگان به سخنانش به دقت گوش می دادند، اینطور ادامه داد: "کنفرانس امروز در رابطه به تروریسم است، اما آن تروریسم که بیشتر دامنگیر خیبر پختونخوا و مناطق قبایل آزاد است. بلی، اینک که طالبان نیز خواهش مذاکره را کرده اند، باید از این فرصت استفاده شود و مذاکره صورت بگیرد. اما در کنفرانس امروز من می خواهم یک نکته دیگر را نیز مورد توجه تان قرار بدهم، آن نکته افراط گرایی است که در کویته با شدت بیش از حد جریان دارد. متاسفانه افراط گرایی در کویته با جریان تروریسم در مناطق دیگر تفاوت دارد. در کویته بنام افراط گرایی  فقط هزاره ها هدف قرار می گیرد. عده ای تحت پوشش افراط گرایی و جنگ فرقه گرایانه هزاره ها را به شدت و به شکل بی رحمانه نسل کشی می کنند. تا به امروز بیشتر از هزار تن به شهادت رسیده اند و با نفوس اندکی که هزاره ها در کویته دارند و از آنها بیشتر از هزار تن شهید شدن در مدت تقریبا ده سال، خودش قیامت تمام عیار است. هزار های کویته جهت جلوگیری از کشتار شان هرگونه تلاش را کردند، ما تظاهرات کردیم، تحصن کردیم، زنان و دختران هزاره پارلمان ایالتی را چوری بستند، با تمام مسوولین از وزیر اعلی گرفته تا رییس جمهور را محکم گرفتیم ولی متاسفانه بجای جلوگیری از کشتار مردم ما، به شدت کشتار اضافه شد، تا اینکه در نهایت ما ناخواسته مجبور شدیم که درخواست تظاهرات بین المللی را بکنیم و در بیشتر از چهل کشور جهان در حمایت از هزاره ها تظاهرات صورت گرفت، گزارش دیده بان حقوق بشر که حاوی انتقاد شدید از کشتار هزاره ها بود نشر شد و برای سومین بار در پارلمان انگلیس در رابطه به کشتار هزاره ها گفتگوهایی اختصاصی صورت گرفت... می خواهم یاد آوری کنم که در انگلستان و پارلمان آن اینک جریان دوستان هزاره (هزاره فریندز) شکل گرفته است، ولی سوال من اینجاست که چرا حد اقل یک جریان در پاکستان به وجود نیامد که از مردم ما دفاع کند. در انگلستان جریان دوستان هزاره ها به وجود می آید تا از مردم ما دادخواهی کند، ولی چرا در کشور خود ما کسی از مردم ما دادخواهی نمی کند. متاسفانه در پاکستان تا به امروز هیچ شخص و یا نهادی به صورت جدی از مردم ما دفاع نکرد. هزاره های کویته تا به امروز شخصیت های عالی و قابل افتخار به این کشور در عرصه های مختلف تقدیم کرده است. مردم ما در تحریک آزادی پاکستان سهیم بودند، در عرصه نظامی رییس ارتش و رییس نیرو هوایی، در عرصه ورزش و در هر عرصه مردم ما خیر اش به پاکستان رسیده است، ولی امروز جای انتقاد و گلایه جدی است، که چرا مردم ما مورد بی مهری واقع می شود. مردم ما را می خواهند مجبور کنند که دست به اسلحه ببرد و خشونت کنند. مردم ما هرگز دست به اسلحه نخواهند برد و تا امروز کسی نمیتواند یک مورد را ذکر کند که مردم ما دست به خشونت زده باشد. هزاره ها مردمی اند که افتخارات شان در عرصه های تعلیمی و فرهنگی است. من یکبار دیگر می خواهم اعلان کنم، که مردم ما ایمان به عدم خشونت، دوستی، امنیت و برادری دارد." آقای عبدالخالق هزاره در قسمت های اخیر سخنانش که تقریبا نیم ساعت طول کشید، در ضمن تاکید بر گفتگو با طالبان، همچنان یاد آوری کردند، که من بخاطر حل مشکلات کویته یک خواهش جدی از تمام احزاب  و خصوصا آن جریانهای که مشکلات فرقه گرایانه را شکل داده و دامن زده اند دارم و آن اینکه؛ همانطوری که در سال 1991م، مشکلات تصادم فرقه گرایانه در پنجاب حل شد، لطفا آنانی که این مشکل را خلق کرده اند در رابطه به کویته نیز یک جلسه جدی برگزار نمایند و مشکلات کویته را نیز حل کنند و نگذارند هزاره های بی گناه بدون کدام دلیل نسل کشی شوند.

     قابل یادآوریست که در آخر کنفرانس، یک اعلامیه ای دسته جمعی از طرف تمام احزاب صادر شد، که در آن تروریسم داخلی و دهشت گردی بزرگترین مشکلات پاکستان شمرده شده و در ضمن بر همکاری جدی احزاب برای حل مشکلات تروریسم و برآورده شدن امنیت تاکید شد. همچنان تمام احزاب بر حکومت پاکستان تاکید کردند که هرچه زودتر گفتگو را با طالبان شروع کند و زمینه صلح و امنیت دایمی را در پاکستان مساعد کند.

مصاحبه ای با داکتر سلیم جاوید در رابطه به گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر

سازمان دیده بان حقوق بشر، در بیست و سومین گزارش سالیانه، سال 2013م،اش به وضعیت هزاره های کویته نیز به صورت جدی پرداخته است. این گزارش در ضمن آنکه انعکاس مظلومیت هزاره های کویته است، یکی از سندهای معتبری می باشد که زمینه فشار آوردن بر عاملان نسل کشی هزاره ها در کویته را مساعد می سازد. در رابطه به این گزارش و اهمیت آن مصاحبه ای را با داکتر سلیم جاوید یکی از فعالان حقوق بشر و نویسنده مطالب انگلیسی در پر تیراژ ترین روزنامه های پاکستان همچون دان نیوز، فرایدی تایمز و دیلی تایمز انجام داده ام، که اینک خدمت تان تقدیم است.

داکتر صاحب سلیم جاوید در ضمن تشکر از شما که وقت خویش را در اختیار بینندگان کویته بلاگفا قرار دادید، قبل از همه لطفا معلومات مختصری در مورد سازمان دیده بان حقوق بشر و ساحه فعالیت هایش ارایه کنید؟

با عرض سلام و درود خدمت شما و خوانندگان محترم کویته بلاگفا. اولین بار در سال 1978م، سازمانی  بنام "دیده بان هیلسینکی" ایجاد شد. این سازمان غیر انتفاعی  بعد از قرار داد هیلسینکی در هالند؛ که هدفش بهتر سازی ارتباط غرب با بلوک کمونیستی بود؛ بوجود آمد که هدف اش در ضمن مورد بالا بهبود و ارتقای وضعیت حقوق بشر در بلوک اتحاد جماهیر شوروی نیز بود. این سازمان بیشتر از میتودولوژی "افشاء گری" در مورد  تخطی ها حقوق بشر استفاده میکرد.

در ادامه اش سازمان "دیدبان آمریکا"  در سال 1981م، بوجود آمد. این زمانی بود که جنگهای داخلی خانمان سوز در  آمریکای مرکزی جریان داشت و به تعقیبش"دیدبان آسیا" درسال  1985م ؛ "دیدبان آفریقا" درسال  1988م؛ و"دیدبان خاور میانه" بوجود آمدند که بالآخره  در سال1989م، همه با هم تلفیق شدند و "سازمان دیدهبان حقوق بشر" تشکیل شد.  

دیده بان حقوق بشر دفتر مرکزی اش در نیویارک می باشد و  مجموعا 280 کارمند در سر تا سر جهان دارد و هر ساله بیشتر از 100 گزارش از وضعیت حقوق بشر، خصوصا اقلیت ها قومی- مذهبی، گروه های آسیب پذیر، اطفال، زنان  و غیره  در تقریبا 90 کشور جهان به نشر میرساند.

این سازمان از طریق لابیگری، ارایه اسناد و شواهد کوشش می کند تا در شکل گیری پالیسیها به نفع دموکراسی، آزادی بیان، محافظت از حقوق اقلیتها  و زنان تاثیر گذار باشد.

داکتر صاحب سازمان دیده بان حقوق بشر برای چندمین بار است، که در گزارش اش از کشتار هزاره های یاد آوری می شود. در گزارشهای قبلی اش این سازمان چه نکاتی را برجسته ساخته بود.

در گزارشهای قبلی این سازمان اکثرا تعداد حملات بالای مردم هزاره ، آمار  کشته شده گان و پیامد هایش ذکر می شد و یا هم از عاملین این جنایتها مثلا  گروهک تروریستی لشکر جهنگوی نام برده میشد.

دیدبان حقوق بشر هم بصورت رسمی در راپور های سالانه اش و هم بصورت غیر رسمی از دولت پاکستان می خواست که از این کشتار ها جلوگیری نماید.  مثلا در سال گذشته در نامه ای سر گشاده به کاترین اشتون؛ نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی؛ این سازمان یاد آور شد که دولت پاکستان نتواسته است که  عاملین کشتار هزاره ها را به پنجه قانون بسپارد.

علی دایان حسن، دایریکتر دیدبان حقوق بشر در بخش آسیا و پاکستان بصورت مدام در بیانیه ها و مصاحبه هایش از کشتار هزاره ها بعنوان یک فاجعه انسانی یاد آوری کرده و خواستار توقف کامل این کشتار ها شده است. وی در کانفرانس گوتنبرگ وعده کرد که تا توقف کامل این کشتار در هر سطح از این مظالم یاد خواهد کرد و برای جلوگیری تبعیض علیه این اقلیت قومی- مذهبی فعالیت خواهد کرد.  

در گزارش جدید دیده بان حقوق بشر، چه نکاتی در مورد هزاره های کویته برجسته شده است.

در گزارش جدید سازمان دیده بان حقوق بشر، چند نکته مهم زیر وجود دارد:

اول، در این گزارش حکومت (حکومت منتخب مردمی) و نهادهای امنیتی (ارتش و ادارات استخباراتی) پاکستان جداگانه مخاطب قرار داده شده است. به این معنی که این دو نهاد دولتی در حقیقت تابع همدیگر نیستند.

دوم، از "ناکامی"  و "عدم تمایل" حکومت پاکستان در جلوگیری این نوع کشتار ها بصورت صریح و مستقیم  یاد شده است.

سوم،  نهادهای امنیتی و استخباراتی پاکستان متهم به پشتیبانی از گروه های افراطی- تروریستی مثل لشکر جهنگوی شده است.

چهارم، خواستار تحقیقات در مورد روابط و همکاری نهاد های امنیتی پاکستان با گروه های افراطی  شده و از دولت خواسته است مجرمین را به پنجه قانون بسپارد.

پنجم،  دیدبان حقوق بیشر تلویحن دولت پاکستان را تهدید کرده که یا از هزاره ها و دیگر گروه های آسیب پذیر محافظت کند و یا خطر متهم شدن به کشتار شهروندانش را متقبل شود و  همچنان درخواست کرده است که پرسنل امنیتی در مناطق شیعه نشین و هزاره نشین بیشتر شود.

داکتر صاحب، دیده بان حقوق بشر در رابطه به علت کشتار هزاره های کویته به چه نکته نظری رسیده است.

دیدبان حقوق بشر ظاهرا به این باور رسیده است که نهاد های امنیتی پاکستان اعم از ارتش؛ ملیشه و ادارات جاسوسی نه تنها از این مردم محافظت نمی کنند بلکه در خفا از عاملین این نوع کشتار ها پشتیبانی می کنند. و در ضمن اینکه دولت مردمی به ریاست آصف علی زرداری توان این را ندارد که همدستی دیرینه ای استبلیشمنت (ارتش و ادارات استخبارات) با طالبان و تروریستان مذهبی مانند لشکر جهنگوی را بر هم زند.

سخنگوی ارتش پاکستان گزارش دیده بان حقوق بشر را به شدت رد کرد.

بلی. سخنگوی ارتش پاکستان، گزارش سالانه دیدبان حقوق بشر را "دروغ محض" و  "کار دشمنان و توطیه علیه پاکستان" خواند.  وی دیدبان حقوق بشر را یک سازمان "فاقد اعتبار"  نامید و ادعا کرد که این سازمان میخواهد آتش جدل های فرقه ای را در پاکستان شعله ور تر سازد.  این؛ اما اولین بار نیست که ارتش پاکستان گزارش های سازمانهای معتبر بین المللی را رد کرده باشد. سخنگوی ارتش قبلا گزارش سازمان "عفو بین الملل" در مورد تخطیهای حقوق بشر در مناطق قبایلی پاکستان را نیز "دروغ محض" و "توطیه دشمن" خوانده بود. و از آن پیشتر گزارش های حضور اسامه بن لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده در خاک پاکستان را هم "دروغ محض" خوانده بود.

رسانه های وابسته به ارتش پروپگنده و شخصیت کشی وسیعی را علیه علی دایان حسن براه انداخته است.  قبلا روزنامه "دی نیوز" حتا شماره های تلفون علی دایان را نشر کرده بود تا اینکه وی را از طریق گروهای تروریستی مورد تهدید قرار دهد. چندین مقالات و مباحثات تلویزیونی بر علیه علی دایان به نشر رسیده و حتا وی را متهم به "خیانت" به پاکستان کرده اند، که در قانون این کشور جزای خیانت به کشور اعدام است.

مدیر اجرایی دیدبان حقوق بشر آقای کنت روت، در عکس العمل تندی به بیانیه ارتش پاکستان گفت که ارتش پاکستان بجای حفاظت از حقوق اقلیتها و پایان دادن به همدستی با شبه نظامیان، بر دیده بان حقوق بشر حمله کرده است. 

نکته ای که در رابطه باید به یاد داشت، اینست که اگرچه سخنگوی ارتش پاکستان، گزارش دیده بان حقوق بشر را به تندی رد کرده است، ولی این گزارش بعد از نشرش در سرتاسر جهان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. اگرچه قبلا با موجودیت اسامه در پاکستان اعتبار بین المللی پاکستان صدمه خورده بود، ولی گزارش دیده بان حقوق بشر، بدون شک اعتبار پاکستان را صدمه شدیدتر خواهد زد.

کشتار هزاره ها از ده سال سال بدینسو با شدت بیشتر جریان دارد، قبل از این، سازمان دیده بان حقوق بشر چرا در گزارش هایش از وضعیت هزاره های کویته یاد آوری نمی کرد.

دقیقا. این مساله دو علت عمده دارد:

اول اینکه قبل از سال 2009م، کشتار مردم هزاره خیلی چشم گیر نبود. دوم اینکه؛ کشتار های که صورت می گرفت بیشتر زیر عنوان درگیری های فرقه ای کمرنگ میشد و بازتاب رسانه ای نداشت. چناچه میدانید که پاکستان تاریخ طولانی جنگ های فرقه ای-مذهبی دارد؛  لذا سازمانهای حقوق بشر اکثرا  به این مساله توجه نمیکردند و عموما به این باور بودند که این کشتار ها مانند دیگر مناطق پاکستان دو طرفه می باشد، ولی خوشبختانه، ما موفق شدیم که این دیدگاه را غلط ثابت کنیم.

گزارش دیده بان حقوق بشر در راستای توقف نسل کشی هزاره های کویته چه تاثیری می تواند داشته باشد.

این نوع گزارش ها نه تنها  بازتاب وسیع  رسانه در سرتاسر جهان دارد، بلکه نشاندهنده ای این هم می باشد که دیدبان حقوق بشر این مساله را جدا پیگیری می کند و بعنوان یک نهاد معتبر میتواند فشار هایی را بالای کشور های کمک کننده به پاکستان وارد نماید تا جلوگیری از این نوع جنایت ها را منحیث پیش شرط کمک های شان به دولت پاکستان قرار دهد.

فعالیت های دیدبان حقوق بشر در گذشته تغییرات مهمی را سبب شده است.  بطور مثال فعالیت گسترده ی این سازمان  سبب به محاکمه کشاندن جنرال پینوشه رهبر دیکتاتور شیلی و ایجاد دادگاه کیفری بین المللی شده است.

هزاره ها از این گزارش در مورد شان بحیث یک سند موثق برای احقاق حقوق ملی شان در آینده چه استفاده ای کرده می توانند؟

 هزاره ها میتوانند در فعالیتهای شان و در محافل بین المللی از این سند برای اثبات استبدادی که بر آنها صورت می گیرند استفاده کنند. البته تا زمانیکه خود شان دست به اعمال جنایتکارانه نزنند. این نوع اسناد میتوانند همزمان کمک خوبی باشد، برای آنعده مهاجرینکه هنوز بی سرنوشت هستند.

شاعران مطرح از 88 کشور جهان، خواستار توقف نسل کشی هزاره ها شدند

دو صد و هفتاد (270) شاعر مطرح از 88 کشور جهان، در نامه ای به رهبران جهان، همبستگی خود را با مردم هزاره اعلام کردند و خواستار توقف نسل کشی آنان شدند.

نامه شاعران جهان خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون، خوزه مانوئل باروسو دبیر کمیسیون اروپا و باراک اوباما رییس جمهور آمریکا می باشد و از آنان خواسته شده اقداماتی را روی دست بگیرند که امنیت و سلامت مردم هزاره تضمین شود.

کامران میرهزار شاعر هزاره که متن این نامه را تهیه کرده است می گوید: "ماده ی دوم کنوانسیون جلوگیری و مجازات نسل کشی با وضعیت مردم هزاره همخوانی کامل دارد و جهان نباید بیش از این پاک سازی قومی و نسل کشی مردم هزاره را نادیده بگیرد."

مردم هزاره در افغانستان با وجود هزاران سرباز بین المللی، بصورت مرتب از سوی افغان های کوچی که از طرف طالبان و حکومت حمایت می شوند مورد حمله قرار می گیرند. راه های مردم هزاره توسط طالبان مسلح مسدود شده، وسایط نقلیه آنان غارت و مسافرانشان کشته می شوند. در مرکز افغانستان جایی که جمعیت قابل توجهی از مردم هزاره به حاشیه رانده شده اند، آنان به حقوق مشروع و اولیه خود دسترسی ندارند.

 در پاکستان بتازگی و در تاریخ 10 جنوری سال روان میلادی بیش از یکصد تن از مردم هزاره در شهر کویته، در حمله سازمان یافته تروریستی کشته شدند. در نتیجه این جنایات، میلیون ها تن از مردم هزاره افغانستان را ترک کرده و در وضعیت اسفناک در کشورهای دیگر همچون ایران، ترکیه، یونان، اندونزی و استرالیا به عنوان پناهجو بسر می برند.

شاعران جهان از رهبران جهان می خواهند که در مورد مردم هزاره وضعیت اضطراری اعلام شود؛ بر حکومت های افغانستان و پاکستان فشار دیپلماتیک وارد شود تا به تبعیض و حمایت از گروه های تروریستی پایان دهند؛ کشورهای عضو کنوانسیون پناهندگان به پناهجویان هزاره پناهندگی اعطا کنند؛ یک کمیسیون بین المللی حقیقت یاب برای جنایاتی که علیه مردم هزاره صورت گرفته تشکیل شود؛ دوسیه های جامع نسل کشی و نقض حقوق بشر در مورد، در دادگاه هایی همچون دادگاه بین المللی جزایی باز شود؛ نیروهای بین المللی در افغانستان از مردم هزاره حمایت کنند و رسانه های بین المللی درباره فعالیت ها علیه مردم هزاره در افغانستان و پاکستان تحقیق کرده و گزارش دهند.

نامه سرگشاده شاعران جهان همراه با نام امضا کنندگان به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، هزاره گی/ دری و آذری روی سایت www.HazaraRights.com در دسترس می باشد.

--------------------------------------

متن نامه سرگشاده شاعران جهان به دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون، رییس کمیسیون اروپا خوزه مانوئل باروسو و رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا باراک اوباما

آقایان،

با گذشت بیش از یک قرن جنایات سیستماتیک همچون نسل کشی، به بردگی گرفتن، تجاوز جنسی، جنایات جنگی و تبعیض علیه مردم هزاره، هزاره بودن همچنان در پاکستان و افغانستان جرمی آشکار محسوب می شود.

آخرین کشتار وحشیانه هزاره ها بدست گروه های تروریستی به تاریخ 10 جنوری سال روان میلادی در کویته پاکستان طی یک حمله تروریستی برنامه ریزی شده رخ داد که درآن بیش از یکصد تن کشته شدند. در طی چند سال گذشته، فقط در پاکستان بیش از هزار تن از مردم بیگناه هزاره در جریان حملات مشابه تروریستی به قتل رسیده اند.
 مردم هزاره امروز حتی در خاک آبایی شان افغانستان نیز از امنیت برخوردار نیستند. برای نمونه، هزاره ها همه ساله توسط کوچی های افغان که از طرف طالبان و حکومت افغانستان حمایت می شوند، به صورت فجیعی به قتل می رسند. جاده های مناطق هزاره نشین توسط طالبان مسلح مسدود شده و وسایط نقلیه آنها غارت گردیده و خودشان به قتل می رسند.

درمناطق مرکزی افغانستان که جمعیت قابل توجهی از مردم هزاره ساکن اند، آنان به حاشیه رانده شده اند و از ابتدایی ترین حقوق مشروع خویش محروم می باشند. آنان هنوزهم از یکسو زیر حملات طالبان قرار دارند و از سوی دیگر از تبعیض سازمان یافته که توسط حکومت افغانستان اعمال می شود رنج می برند. در نتیجه میلیون ها تن از مردم هزاره با هزاران دشواری مجبور به ترک وطن شان شده در کشورهای مختلف تقاضای پناهندگی می کنند. این پناهجویان در برخی موارد در این کشورها نیز با شرایط ناگواری مواجه می شوند.

مردم هزاره، به عنوان بومیان افغانستان تا پیش از قرن نوزده میلادی، حدود 67 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دادند. در قرن نوزدهم میلادی، مردم هزاره دوبار با قتل عام و بردگی مواجه شده اند. آنان با کوچ اجباری روبرو شده و سرزمین های شان که قسمت های جنوبی افغانستان امروزی را تشکیل می دهد، به زور از آنان گرفته شده است. در این دوره بیش از 60 درصد جمعیت هزاره ها به قتل رسیده و هزاران تن آنان به عنوان برده فروخته شد.
 تاریخ افغانستان در قرن بیستم میلادی، سراسر با خون هزاره ها و تبعیض سیستماتیک علیه آنان رنگین شده است. به تاریخ 10 و 11 فبروری/فوریه سال 1993 میلادی درمنطقه افشار کابل، حکومت مجاهدین و متحدین آنان هزاران تن از زنان، مردان و کودکان بیگناه هزاره را کشته و زخمی کردند. در ماه آگوست سال 1998 میلادی، طالبان بیش از ده هزارتن از مردم هزاره را در شهر مزارشریف واقع درشمال افغانستان قتل عام نمودند. در سایر نقاط افغانستان نیز مشابه آن حمام های خون برپا شد. علاوه بر این جنایات خونین، نابود سازی فرهنگ و پیشینه تاریخی این مردم و تبلیغ تاریخ نادرست و معلومات نادقیق در مورد هزاره ها، استراتژی بعدی دشمنان این مردم بوده است.

برای نمونه، درماه مارچ/مارس سال 2001 میلادی، طالبان، پیکره های بودای بامیان را که سمبول تاریخ و فرهنگ هزاره ها و از جمله شاهکارهای پنهان میراث انسانی نیز می باشند، با رسوایی تمام منهدم ساختند. هزاره ها حداقل به مدت دو قرن از وقوع چنین جنایاتی رنج برده و تاکنون نیز با آن مواجه اند.

از این روی، ما شاعران، از کشورهای مختلف جهان، همبستگی خویش را با مردم هزاره اعلام داشته، از شما رهبران جهان می خواهیم در موارد زیر اقدامات لازم را روی دست گرفته تا امنیت و سلامت مردم هزاره و فرهنگ آنان بصورت مناسب تضمین گردد:

1- اعلام وضعیت اضطراری در مورد شرایط هزاره ها مطابق با کنوانسیون جلوگیری و مجازات نسل کشی

2- اعمال فشار دیپلوماتیک بر حکومت های افغانستان و پاکستان جهت متوقف ساختن فوری تبعیض علیه مردم هزاره و متوقف ساختن حمایت از تروریست هایی که علیه این مردم دست به خشونت می زنند

3- درخواست از کشورهای عضو کنوانسیون پناهندگان برای حمایت از پناهجویان هزاره و اعطای پناهندگی به آنان

4- تشکیل یک کمیسیون بین المللی حقیقت یاب جهت تحقیق در مورد جنایات علیه هزاره ها

5- تشکیل پرونده های جامع نسل کشی و جنایت شدید در دادگاه های بین المللی همچون دادگاه بین المللی جزایی (آی .سی. سی)

6- بیش از یک صد و پنجاه هزار سرباز بین المللی در افغانستان مستقر هستند که باید قبل از ترک افغانستان، امنیت هزاره ها را تضمین نمایند.

7- درخواست از رسانه های جهانی برای تحقیق و اطلاع رسانی در مورد فعالیت هایی که علیه مردم هزاره بويژه در افغانستان و پاکستان در جریان است.

شاعران از کشورهای مختلف جهان

امضا همراه با نام، وظیفه و کشور

• Fernando Rendón, Poet, editor and director of International Poetry Festival of Medellin - Colombia
 • Kamran Mir Hazar, Poet, journalist and webmaster - Afghanistan/Norway
 • Lello Voce, Poet - Italy
 • Gabriel Rosenstock, Poet - Éire/ Ireland
 • Irena Matijašević, Poet - Zagreb/ Croatia
 • Pitika Ntuli, Poet, writer and sculptor - South Africa
 • Dean Hapeta aka Te Kupu, Poet and musician - Aotearoa, NZ
 • Dairena Ní Chinnéide, Poet - Ireland
 • Jack Hirschman, Poet - San Francisco in the United States
 • Agneta Falk, Poet - San Francisco in the United States
 • Janak Sapkota, Poet - Nepal
 • Boel Schenlaer, Poet - Sweden
 • Ershad Mazumder, Poet - Bangladesh
 • Alexander Gorsky, Poet, writer, journalist - Ukraine
 • William Masore, Poet - Kenya
 • K. Satchidanandan, Poet - India
 • Thór Stefánsson, Poet - Iceland
 • Hemant Divate, Poet, Editor, Publisher and Translator - Mumbai, India
 • Attila F. Balázs, Poet, editor, Publisher and Translator - Slovakia
 • AB-ART Publishing house - Bratislava, Slovakia
 • Enikoe Thiele, Poet, translator - Austria
 • Alireza Behnam, Poet and journalist - Iran
 • Mohammad Sharif Saiidi, Poet and journalist - Afghanistan/Sweden
 • Jüri Talvet, Poet - Estonia
 • Maggie Cleveland, Poet - Massachusetts, US
 • Julio Pavanetti, Poet, President of Liceo Poético de Benidorm - Uruguay/Spain
 • Angelina Llongueras, Poet, Barcelona - nowadays a member of the Revolutionary Poets Brigade in San Francisco, US
 • Amir Or, Poet and editor - Israel
 • Fahredin Shehu, Poet and Writer - Prishtina, Kosovo
 • Andrea Garbin, Poet - Mantova, Italy
 • Jean-Claude Awono, Teacher, editor and President of La Ronde des Poètes, Cameroon and Festival international de Poésie des Sept Collines de Yaoundé, Festi7 - Cameroun
 • George Grigore, Poet - Bucharest, Romania
 • Neeli Cherkovski, Poet - USA
 • J. K. Ihalainen, Poet and publisher - Finland
 • Hooman Azizi, Poet - Iran
 • Maryam Hooleh, Poet - Iran
 • Philip Hammial, Poet and sculptor - Australia
 • Rati Saxena- Poet, kritya international poetry festival - India
 • Bina Sarkar Ellias, Poet, editor, designer and publisher - Bombay/India
 • Mahmoud Abuhashhash , Poet - Palestine
 • Julia Kissina , Writer - Germany/Russia
 • Zelma White, Poet - Montserrat, B.W.I
 • Merlie Alunan, Poet, Essayist, Teacher of Literature - Philippines
 • Stanka Hrastelj, Poet and writer - Slovenia
 • Zingonia Zingone Poet - Italy
 • Erling Kittelsen, Poet - Norway
 • Tânia Tomé, Singer, Composer, Poet and Economist - Mozambique
 • Rashid Boudjedra, Poet, novelist, playwright and critic - Algeria
 • Ersi Sotiropoulos, Poet and novelist - Greece
 • Mohammad Azizi, Poet and journalist - Afghanistan
 • Emad Fouad, Poet and journalist - Egypt/ Belgium
 • Dr.Arif Ali Albayrak, Poet, Cartoonist, Painter and Music Composer - Cyprus/Turkey
 • Arturo Vázquez Sánchez, Poet - México
 • José Manuel Solá Gómez, Poet, Writer - Puerto Rico
 • Annabel Villar, Poet - Uruguay/Spain
 • Stephanos Stephanides, Poet, professor of literature - Cyprus
 • Peter Völker,Poet - Germany
 • José Francisco Mejía Ramírez, Poet and Writer - Honduras
 • Reza Heyrani, Poet - Iran
 • Hadi Hazara, Poet - Afghanistan
 • Nelly Elías de Benavente, Poet, Delegada de IALAYA – Instituto del libro Argentino y Americano - Argentina
 • Rahela Yar, Poet - Afghanistan
 • Werewere-Liking Gnepo, Poet and playwright and performer - Ivory Coast
 • Marjorie Evasco, Poet and Teacher of Literature - Philippines
 • Robert Max Steenkist, Poet, photographer and entrepeneur - Netherland/ Colombia
 • Joseph Mwantuali, Poet - Clinton, New York, USA
 • François Szabo, Poet - France
 • Gaston Bellemare D.h.c., C.M., O.Q. Président Festival International de la Poésie/ Fédération des festivals internationaux de poésie - Québec, Canada
 • Santiago B. Villafania, Poet - Philippines
 • Jacobo Rauskin, Poet - Asunción, Paraguay
 • Gertrude Fester, Poet and writer - South Africa
 • Howard Fergus, Poet - Montserrat West Indies
 • Prof.Dr.Sc. Ivan Djeparoski, Poet and philosopher - Skopje, R. Macedonia
 • Nancy Huston, Novelist and essayist - Canada
 • Elfriede Jelinek, Writer - Austria
 • Tozan Alkan, Poet and translator - Istanbul/Turkey
 • Euphrase Kezilahabi, Poet and novelist - Tanzania
 • Fernando Sabido Sánchez, Poet - Spain
 • Elyas Alavi, Poet - Afghanistan
 • Parwiz Kawa, Poet - Afghanistan
 • Dr.Homaira Nakhat Dastgirzada, Poet - Afghanistan
 • Dawood Hakimi, Poet - Afghanistan
 • Julieta Valero, Poet - Spain
 • Hatto Fischer, Philosopher, Poet und Co-ordinator of Poiein kai Prattein - Germany
 • Winston Morales Chavarro, Poet - Colombia
 • Al Hunter, Poet - Anishinaabe Nation, Canada
 • Siki Dlanga, Writer and poet - South Africa
 • Carey Lenehan, Poet and Writer for Peace - London, UK
 • Ernesto Carrión Poeta - Ecuador
 • Rira Abbasi, Poet, writer and director of International peace poetry festival - Iran
 • Mindy Zhang, Poet and translator - China-USA
 • Haroon Rahoon, Poet - Afghanistan
 • Samay Hamed, Poet - Afghanistan
 • S.Asrar Hamed Muqtader "Vesta",Poet and Reporter - Afghanestan, presently Refugee in Turkey
 • Raihan Yousef ,Poet and Reporter - Afghanestan, presently Refugee in Turkey
 • Akwasi Aidoo, Poet - USA
 • Robin Ngangom, Poet, translator, teacher - India
 • Rafael Patiño Góez, Poet and translator - Colombia
 • Sonja Harter, Poet - Vienna, Austria
 • Parvaneh Torkamani, Poet and Social Worker - United States of America
 • Fathieh Saudi, Poet - Jordan/UK
 • Bengt Bertg, Poet and publisher - Sweden
 • Sigurdur Pálsson, poet, - Iceland
 • Tamer Öncül, Poet - Nicosia/Cyprus
 • Partaw Naderi, Poet - Afghanistan
 • Zeki Ali, Poet - Cyprus
 • Leopoldo Castilla, Poeta - Argentina
 • Rachel Tzvia Back, Poet - Israel
 • Michael Augustin, Poet & Festival Director - Germany
 • Mildred K Barya, Poet - Uganda
 • Nicole Cage, Poet - Martinique
 • Hafizullah Shariati, Poet - Afghanistan
 • Abotalib Mozaffari, Poet - Afghanistan
 • Saburullah Siasang, Poet - Afghanistan
 • Nawzar Ilyas, Poet - Afghanistan
 • Sam Hamill, Poet - USA
 • Galvarino Orellana, Poet, writer and Secretary General of "Frente Cultural Bolivariano Internacional" - Chile
 • Regina Dyck, Festival Director - Bremen, Germany
 • David Huerta, Poet - Mexico
 • Veronica Murguia, novelist - Mexico
 • Gahston Saint-Fleur,Poet, Writter and Executive Director of Foundation PROCULTURA/PROKILTI - Haiti
 • Miguel Aníbal Perdomo, Poet - Dominican Republic
 • Amiri Baraka, Poet - USA
 • Amina Baraka, Poet - USA
 • Charl-Pierre Naude, Poet - South Africa
 • Dunya Mikhail, Poet - Iraq
 • Bei Dao, Poet - China
 • Agus R. Sarjono, Poet & Editor in Chief Journal of Criticism - Indonesia
 • Nuno Júdice, Poet - Portugal
 • Birgitta Jonsdottir, Poetician, Member of the Icelandic Parliament for the Movement & chairperson of the International Modern Media Institution - Iceland
 • Reza Baraheni, Novelist, poet, critic, and political activist - Iran
 • Peter Curman, Poet - Sweden
 • Lyerka Bonanno, Poeta - Venezuela
 • Grace R. Monte de Ramos, Poet - Philippines
 • Geoffrey Philp, Poet, novelist, and playwright - Jamaica, West Indies
 • BINYOU-BI-HOMB Marius Yannick, Poet - Cameroon
 • Noria Adel, Poet, writer and visual artist - Algiers, Algeria
 • Shakor Nazari, Poet, Editor, Head of Afghanistan Literature House In Kabul and Member of Afghanistan Independent Human Rights Commission - AIHRC - Afghanistan
 • Tsead Bruinja, Poet - Amsterdam, The Netherlands
 • Bernard Noël, Poet - France
 • Lic. Gerardo Paz Delgado, Poet, Secretario Nacional por Uruguay del Movimiento Internacional Poetas del Mundo. - Uruguay
 • Christian Salmon, essayist and ex director of the International Parliament of Writers, - France
 • Mark Lipman, Poet - USA
 • Chirag Bangdel, Poet, artist and writer - Nepal
 • Zolani Mkiva, Poet - South Africa
 • Elena Armenescu, Poet - Romania
 • D.M. Reyes, Poet and Literature Teacher - Philippines
 • Tom Egeland, Author and critic - Norway
 • Hildebrando Pérez Grande, Poet, Premio de Poesía Casa de las Américas - Peru
 • Rodolfo Dada, Poet - Costa Rica
 • Jean Portante, Poet, novelist - Luxembourg/France
 • Gonzalo Márquez Cristo, Poeta - Colombia
 • Antonio Correa Losada, Poeta - Colombia
 • Amparo Osorio, Poeta - Colombia
 • Héctor Rosales, Poet - Uruguay/España
 • Anthony L. Tan, Poet, fictionist, essayist, and teacher of literature - Philippines
 • Myriam Montoya, Poet - Colombia/ France
 • Jim Byron, musician - USA
 • Carlos Piera, Writer - Spain
 • Camila Charry Noriega, Poet - Colombia
 • Harold Trujillo Torres, Caricaturista de opinión periódico El Espectador - Colombia
 • Lucia Ortiz Corredor, Poet - Colombia
 • Julio César Goyes Narváez, Poet - Colombia
 • Julio César Goyes Narváez, Poet/ IECO-Instituto de Estudios en Comunicación y Cultura/ Universidad Nacional de Colombia - Colombia
 • Alonso Sáenz M., Promotor de Lectura - Colombia
 • Carmen Calatayud, Poet and nonfiction writer - USA
 • Eduardo Emilio Esparza, Artista Plastico - Colombia
 • Canéla A. Jaramillo, Poet, Author, Editor - United States
 • Claribel Alegría, Poet, essayist, novelist, and journalist - Nicaragua
 • Jill Schoolman, Publisher - USA
 • Marco Antonio Campos, Poet - Mexico
 • Marion Bethel, Poet - Bahamas
 • Eleonora Parachini, Artista, - Colombia
 • Juan Carlos Mestre, Poet and writer - Spain
 • Ostap Nožak, writer and translator - Ukraine
 • Stephane Chaumet, Poet - France
 • Lic. Gerardo Paz Delgado, Poet, Secretario Nacional por Uruguay del Movimiento Internacional Poetas del Mundo. - Uruguay
 • Julian Hector Gutierrez, Poet and writer - Colombia
 • Francisco Sánchez Jiménez, Writer - Colombia
 • Fredy Yezzed, Writer - Colombia/ Argentina
 • Eusebio Sánchez Clavijo, Writer - Colombia
 • Jose Yezid Morales, Poet and Painter - Colombia
 • Helena Iriarte, Novelista y profesora universitaria de literatura - Colombia
 • Paul Disnrad, Poet - Colombia/ Serbia
 • Paul Dutton, Poet, Fiction Writer, Essayist and Musician - Canada
 • Coral Bracho, Poeta - México
 • Fanny Moreno Ospina, poeta - colombiana
 • Martha Ennix, Artista plástica - colombiana
 • Víctor López Rache Poeta y ensayista - Colombia
 • María LeMarie, Writer and painter - Colombia
 • Bassem Al Meraiby, Poet - Iraq- Sweden
 • Manuel Pachón, Poeta y Maestro - Colombiano
 • Maruja Vieira, Poet and journalist - Colombia
 • Juan Carlos Acevedo Ramos, Poet - Colombia
 • Roberta J. Hill, poet and writer, - Oneida - Madison, Wisconsin in the U. S.
 • Dieudonné Ewomsan, Poet - Togo
 • Carlos Fajardo Fajardo, Poet - Colombia
 • Qassim Haddad, Poet - Bahrain
 • Neeli Cherkovski, Poet - USA
 • Fabio Martinez, Escritor - Colombia
 • Morela Maneiro, Poet - Venezuela
 • Sayed Hegab, Poet - Egypt
 • Zoran Anchevski, poet, translator, professor of literature - Macedonia
 • Liv Lundberg, Poet, Writer, Professor - Norway
 • Pia Tafdrup, Poet and Writer - Denmark
 • Micere Githae Mugo , Poet, Playwright, Scholar and Activist - Kenya
 • Angye Gaona, Poeta - Colombia
 • Allison Hedge Coke, Poet and writer - US
 • Matthew Shenoda, Poet - USA/Egypt
 • Chiqui Vicioso, Poet - Dominican Republic
 • Aref Pejman, Poet, Author, and Associate Professor - Afghanistan
 • Fredy Chikangana, Poeta y Escritor Quechua Yanakuna Mitmak - Colombia
 • Ramiz Rovshan, Poet and writer - Azerbaijan
 • Liam Ó Muirthile, Poet - Ireland
 • Nguyen Quang Thieu, Poet - Vietnam
 • Andrei Khadanovich, poet - Belarus
 • Alberto Nessi, poeta e scrittore - Switzerland
 • Hermes Vargas. Poeta - Spain
 • Chris Abani, Poet and writer - Nigeria/USA
 • Abdourahman WABERI, Poet - Djibouti
 • Beppe Costa, poet, novelist and publisher - Italy
 • Stefania Battistella, Poet - Italy
 • Senem Gökel, Poet, researcher, instructor - Cyprus
 • Ingrid Wickström, Poet and translater - Sweden
 • Priya Sarukkai Chabria, Poet, writer and translator - India
 • Homero Aridjis, Poet and novelist, President Emeritus of PEN International - Mexico
 • Gemino H. Abad, Poet, professor emeritus of literature and creative writing - Philippines
 • Vasyl Makhno, Poet - Ukraine/USA
 • Vincent O’Sullivan, Poet - New Zealand
 • Joy Harjo, Poet and musician - Mvskoke Nation, USA
 • Gioconda Belli, Poet and novelist - Nicaragua
 • Francisco de Asís Fernández, Poet and President of the International Poetry Festival, Nicaragua - Nicaragua
 • Gloria Gabuardi, Poet - Nicaragua
 • Alexandra Büchler, Director of Literature Across Frontiers - Czech Republic/UK
 • Nora Atalla, poète, romancière et nouvelliste - Québec, Canada
 • Moya Cannon, Poet - Irland
 • Michèle Blanchet, poète de Québec - Canada
 • Nyein Way, Poet, Performance artist and educator - Myanmar
 • Max.N.RIPPON poet - Marie-Galante, Guadeloupe
 • Omar Pérez, Poet, writer and translator - Cuba
 • Jared Angira, Poet - Kenya
 • Rashidah Ismaili, Poet - Benin
 • Raquel Chalfi, Poet and writer - Israel
 • Blanca Andreu, Poet - Spain
 • Michaël Glück, Poet - France
 • Stefaan van den Bremt, Poet and Honorary chairman of PEN FLANDERS - Flanders, Belgium
 • Jan Owen, Writer - Australia
 • Vyacheslav Kupriyanov, Poet - Russia
 • Geneviève Morin, Poet - Québec, Canada
 • Yiorgos Chouliaras, Poet - Greece
 • Quito Nicolaas, Writer/Poet - The Netherlands
 • Simón Zavala Guzmán, Poeta y ensayista - Ecuador
 • Timo Berger, Poet and publisher - Germany
 • Ceaití Ní Bheildiúin, Poet - Ireland
 • Jean Clarence Lambert, Poet, translator, essayist and art critic - France
 • Antonio Preciado, Poeta - ecuatoriano
 • Manal Al-Sheikh, Poet and writer - Iraq/ Norway
 • Yasin Khamosh, Poet and journalist - Afghanistan
 • Valeriu Stancu, Poet, novelist and translator - Romania
 • Aju Mukhopadhyay, Poet, essayist, feature and fiction writer - India
 • Unpublished poets:
 • Mir Hussain Mahdavi, Exiled freelance writer and poet - Afghanistan
 • Leila Malekmohammadi, Poet and journalist - Iran/ Norway
 • Sultan Haidari, Journalist and poet - Afghanistan
 • Ali Hazara, Poet and movie maker - Afghanistan
 • Hossein Pooya, Poet - Afghanistan
 • Sakhi dad Hatef, Poet - Afghanistan
 • Maryam Turkmani, Poet - Afghanistan
 • Razi Mohebi, Poet and movie maker - Afghanistan
 • Fereshta Ziai, Poet, pedagog and youth mentor - Afghanistan/Sweden
 • Laila Haidari, Poet and director of Life is Beautiful Organization - Afghanistan

 PS:
 1: Copy to International Media
 2: For more information contact Kamran Mir Hazar at email:
kamran@kamranmirhazar.com
 Skype: kamran.mmir.hazar
 Facebook:
www.facebook.com/KamranPoetry

Countries: Colombia, Norway, Ireland, Ireland, Croatia, South Africa, NZ, United States, Nepal, Sweden, Bangladesh, Ukraine, Kenya, India, Slovakia, Austria, Iran, Sweden, Estonia, Spain, Uruguay, Israel, Kosovo, Cameroun, Romania, Finland, Australia, Palestine, Russia, Germany, B.W.I, Philippines, Mozambique, Algeria, Greece, Afghanistan, Belgium, Egypt, Turkey, Cyprus, México, Puerto Rico, Honduras, Argentina, Ivory Coast, France, Canada, Paraguay, West Indies, Macedonia, Tanzania, UK, Ecuador, China, Uganda, Martinique, Chile, Mexico, Haiti, Dominican Republic, Iraq, Indonesia, Portugal, Iceland, The Netherlands, Peru, Costa Rica, Nicaragua, Bahamas, Ukraine, Argentina, Serbia, Togo, Bahrain, Venezuela, Macedonia, Denmark, Kenya, Dominican Republic, Azerbaijan, Belarus, Switzerland, Nigeria, Djibouti, Czech Republic, Myanmar and Cuba.

کنسرت هنری رضا رضایی، عباس نشاط و سید انور آزاد در بامیان

     هنرمندان پر افتخار و هر دل عزیز مردم ما هر یک رضا رضایی، عباس نشاط و سید انور آزاد که به درخواست عده ای از دوستان بامیان برای اجرای کنسرت هنری به مهد تمدن های شرق رفته بودند، با اجرای آهنگ های زیبای شان دل بامیانیان گرامی را مسرور ساختند. آنان اولین کنسرت هنری شانرا در هوتل نوربند قلا به تاریخ 28/1/2013 میلادی با حضور عده ای کثیری از هنردوستان اجرا کردند، ولی متاسفانه بخاطر کمبود جا عده ای کثیری از مردم نتوانست در کنسرت شامل شوند، لهذا به درخواست مردم هنردوست بامیان، هنرمندان فردای آن به احترام مردم و جهت سپاسگذاری از آنها جهت حمایت شان در  پروسه ستاره افغان، کنسرت مجانی را در استدیوم بامیان به اجرا گذاشتند. در روز دوم عده ای کثیری از بامیانیان و خصوصا جوانان در هوای سرد زمستانی شرکت نموده بودند و با تشویق های شان حسن نیت و هنردوستی شانرا به نمایش گذاشتند.

 

بزرگداشت از چهارمین سالروز شهادت حسین علی یوسفی در هزاره تاون

نبشته: جمیل آزاد

      بتاریخ یک فبروری 2013میلادی، طی سومین مراسم بزرگداشت از سالروز شهادت شهید حسین علی یوسفی رهبر اسبق حزب دمکراتیک هزارها (Hazara Democratic Party) که توسط همین حزب در هزاره تاون برگزار گردیده بود، تعدادی زیادی از شخصیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با وجود باران و هوای سرد زمستانی شرکت کرده بودند.  شخصیت های زیادی سخنرانی نموده و هر یک به نوبه خود در ضمن یاد آوری از آرمانهای شهید یوسفی، مسایل و مشکلات هزاره ها را در این منطقه به بحث و بررسی گرفتند. در این میان از سخنرانان برجسته ی این حزب جناب احمد علی کهزاد و عبدالخالق هزاره رهبر فعلی این حزب نیز سخن گفتند. هر کدام بصورت جدی مسایل را برای مردم توضیح داده و مردم را به نوع دوستی، برادری، برابری، همبستگی، صلح دوستی و امنیت دعوت نمودند. سخنرانی عبدالخالق هزاره رهبر این حزب مختصر و عمیق بود که من اینجا تعدادی از نکات برجسته ی سخنرانی وی را بصورت ماده وار برای شما خوانندگان گرامی تقدیم می کنم:

1-      ما نیاز به کمپاین برای انتخابات نداریم، برای ما سرنوشت مردم ما مهم ماست.  چندین سال است که گرسنه و تشنه جوانان (HDP) شب و روز برای این مردم تلاش کرده اند و من به وجود شان افتخار می کنم.

2-      صدای قوم از روزنه ای حزب به دنیا انعکاس پیدا میکند نه از روزنه  ی قوم، طایفه و .....  پس در دنیای مدرن (HDP) همین روزنه است و تلاش کرده است، تا با روابط مستحکم صدای مردم را به همه جا برساند.

3-      بزرگترین کانالهای تلویزیونی در جهان مانند الجزیره، صدای آمریکا، بی بی سی.... صدای هزاره ها را در جهان انعکاس میدهند، اگر از روزنه ی حزب نباشد، تمام سال در سرک ها شعار های تند بدهیم کسی نخواهد شنید.

4-      با زحمات تمام توانستیم شناخت (امن پسندانه، انسان گرایانه و صلح دوستی) از مردم هزاره در سطح جهان از روزنه ی حزب ارایه کنیم که در داخل پاکستان از تسنن گرفته تا مسیحی، بودایی و تمام مکاتب دینی حاضر در پاکستان، از هزاره ها پشتبانی نمودند.

5-      ما در عکس العمل به کشتار علمدار رود جهت وارد کردن فشار بیشتر بر حکومت در ساح (Red Zone) دست به اعتضاب غذا زدیم. عده ای دوستان می گویند، نباید به بازار می رفتیم، اما هدف ما از اعتصاب غذا در بازار برای متاثر ساختن زندگی شهری مردم بود، از همین جهت در ساحه ی سرخ به تحصن پرداختیم تا از چهار طرف کار و بار را مختل کنیم تا فشار بر حکومت هرچه بیشتر وارد شده و صدای مردم ما رسا تر گردد و بهتر شنیده شود.

6-      شعار های ( HDP ):

-          امن، محبت و برادری است.

-          تروریست ها باید از بین برده شوند.

بعضی ها میگویند شعار های شما مذهبی نیست بلکه خلاف مذهب است. کجای این شعار ها غیر مذهبی است؟؟

7-      حاضرین گرامی مادران ما بر قبر فرزندان شان جان می دهند، مردم ما در حال از هم پاشیدن است، ما نباید فقط به شهید شدن و سعادت مند شدن از راه کشته شدن فکر کنیم. خداوند بما بزرگترین نعمت که زندگی است، بخشیده است. ما باید نعمت الهی را پاس بداریم و برای آینده فرزندان خود پلان ریزی کنیم. ما باید به این فکر باشیم که چگونه فرزندان ما در آینده داکتر، انجنیر و... شود و برای همنوعان خود خدمات بیشتر و خوبتر انسانی انجام دهد.

8-      عده ای جوانان ما را به خشونت دعوت میکنند، چرا ما الگوی انسان دوستی و برادری نباشیم که خار در چشم دیگران باشیم؟؟

9-      اگر در سال 1991 در پنجاب معاهده عدم توهین به مذاهب میان میان شیعه ها و سنی ها به امضا رسیده می تواند؟ چرا حالا اینجا این معاهده برای اختتام این معضله صورت نمیگیرد؟؟ این مساله کار (HDP) نیست. کسانی که این معضله را خلق کرده اند، چرا برای اختتام اش تلاش ننموده و معاهده امضا نمیکنید؟؟ تا برای همیشه این مساله از بین برود. ما از جریانهای ذیربط خواهش می کنم، تا در راه دوستی و برادری در بین تمام مذاهب و اقوام بکوشند.

زنگ های خطر برای هزاره های کویته

     بعد از نفاذ "گورنر راج/ وضعیت اضطراری" در کویته به تاریخ 14/1/2013 میلادی، اوضاع امنیتی اندکی بهتر شده بود، ولی از چند روز به این سو احزاب شامل ایتلاف حکومت ایالتی سابق به شدت در مخالفت به نفاذ گورنر راج بر آمده اند و در تلاش اند، تا گورنر راج دوباره از ایالت بلوچستان برداشته شده و حکومت ایالتی قبلی اعاده شود. قابل یادآوریست که انتخابات سراسری در پاکستان نزدیک است و یکی از استدلال های احزاب شامل ایتلاف حاکم سابق اینست که اگر حکومت منتخب ایالتی وجود نداشته باشد، لهذا از نگاه قانونی کسی نمیتواند اعضای حکومت موقت را انتخاب کند. نظر به قانون اساسی پاکستان، وزیر اعلی بر حال یک ایالت با رهبر اپوزیسیون پارلمان ایالتی می توانند بعد از مشوره و توافق رییس و اعضای کابینه حکومت دوره موقت را تا انتخابات بعدی تعیین کنند. امروز 31/1/2013 میلادی، نیز اعضای احزاب شامل ایتلاف حکومت اسبق در سلسله ی تظاهرات های شان، تظاهراتی داشتند، البته این تظاهرات آنها از طرف نهاد های اجتماعی چندان حمایت نشد. احزاب شامل ایتلاف که در  راس شان جمیعت علمای اسلام (فضل الرحمان) قرار دارد، نافذ شدن گورنر راج را به درخواست هزاره ها غیر ضروری دانسته و آنرا شب خون بر حکومت منتخب شان می دانند، ولی حامیان گورنر راج آنرا بهترین اقدام در قبال حکومت نا اهل ایالتی می دانند. حامیان گورنر راج می گویند، که از طرف دادگاه عالی کشور نیز چند ماه قبل حکومت ایالتی نا اهل شمرده شده بود و باید همان زمان ساقط می شد. حکومتی که غرق در فساد باشد و به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم با افراطیون، غضب کنندگان زمین و خلاف کاران ارتباط داشته باشد، به هیچ صورت مستحق حکومت کردن نیست. اکثر از احزاب، نهاد های اجتماعی مختلف و خصوصا ایچ دی پی و نهاد های اهل تشیع سراسر پاکستان اخطار داده اند، که اگر گورنر راج برداشته شد و حکومت نا اهل و فاسد اسلم ریسانی دوباره برحال شد، آنها به شدت در مقابل آن مقاومت خواهند کرد. این نهاد ها می گویند، که آصف علی زرداری می خواهد یکبار دیگر بخاطر منافع حزبی اش بعد از زدوبند نمودن با احزاب هم ایتلاف اش، که همانا جابجا کردن دست نشانده اش به حیث مسوول حکومت موقت است، ایالت بلوچستان را دوباره به کام افراطیون، غضب کنندگان زمین، اختطاف کنندگان و خلاف کاران بسپارد.

     اگرچه بعد از نفاذ گورنر راج، کدام پیشرفت خاصی در رابطه به دستگیری افراطیون مسوول به کشتار هزاره ها صورت نگرفته است، ولی با آنهم چند روزیست که وضعیت داخل شهر کویته اندکی بهتر است. قابل یادآوریست که گورنر راج به درخواست هزاره ها بعد از تحصن و اعتصاب غذای چهار روزه نافذ شد، تا قاتلان مردم هزاره به پنجه قانون سپرده شوند،  ولی متاسفانه در این مورد اقدامی صورت نگرفت. البته نیروهای ایف سی چندین عملیات را بر ضد بلوچ های آزای خواه در این دوران انجام دادند، که این عملیات ها مطابق به خواست هزاره نبود. هزاره ها و نهاد های اهل تشیع خواست شان عملیات دقیق بر ضد لانه های افراطیون مذهبی همچون لشکر جهنگوی و جیش الاسلام  بود، که متاسفانه تا هنوز در این مورد اقدامی صورت نگرفته است. بدون شک تا زمانی که عملیات مشخص بر ضد لانه های امن تروریستان صورت نگیرد، با تبدیل نمودن روپوش نظام فاسد کدام تغییری در رابطه به امنیت صورت نخواهد گرفت. هزاره ها خواست شان اینست، که بجای درست نمودن خطوط حفاظتی در اطراف آنها، باید بر ضد تروریستان عملیات تصفیوی صورت بگیرد.  

    نفاذ گورنر راج که برای چند روز امنیت نسبی را به وجود آورده بود، اینک در مورد آن گفتگو های جدی در اسلام آباد صورت می گیرد، تا لغو گردد. در صورت لغو شدن آن بدون شک بلوچستان یکبار دیگر دستخوش خشونت هایی جدی خواهد شد. خشونتی های که دود حاصل از آن بیشتر از همه به چشم هزاره ها خواهد رفت.

     از طرف دیگر وزیر داخله حکومت مرکزی رحمان ملک طی گفتگویی با رسانه ها سه روز قبل یاد آور شد که با شروع شدن فبروری جنگ های شدیدی در کراچی راه خواهد افتاد. جنگ هایی که طی آن نیروهای نامریی از افراطیون طالب، سپاه صحابه و لشکر جهنگوی استفاده نموده و کراچی را به خاک و خون خواهد کشاند. دیشب نیز در کراچی حمله ای تروریستانه ای در سهراب کوت صورت گرفت و نیز یک موتری که مملو از 300 کیلوگرام مواد منفجره بود کشف شد. بعد از حادثه دیشب رحمان ملک دوباره با ظاهر شدن در مقابل رسانه های یاد آور شد که حادثه های که اتفاق افتاد سر آغاز یک جنگ جدی است، جنگی که کراچی و بلوچستان را در بر گرفته و در نهایت با ساقط شدن حکومت مرکزی پاکستان پیپلر پارتی ختم خواهد شد. امروز تا اینک در کراچی هجده تن به شمول سه تن از علمای اهل تسنن کشته شده اند. وضعیت کراچی خراب است و انگار تروریستان حاکم اند. جالب ترین نکته خشونت کراچی، عملیات آزادانه تروریستان بر نیروهای انتظامی و مراکز پولیس است. در شهری که نیروهای انتظامی خودشان موفق به حفظ امنیت خودشان نشوند، براستی که وضعیت آن بیش از حد وخیم است.

     همچنان معین وزرات داخله بلوچستان آقای اکبر حسین درانی دیروز طی بیانیه ای یاد آور شد که چهار نفر انتحاری داخل شهر کویته شده اند، لهذا وی به تمام نیروهای انتظامی دستور داده است، تا همه در حالت آماده باش باشند و جلو انتحاری ها را بگیرند. همچنان قرار اطلاعات به هزاره های نیز طی تماس هایی یادآوری شده است که خودشان نیز از وضعیت شان آگاه و در  رابطه به امنیت شان آماده باشند.

     در این نبشته یک نکته را به نقل از حافظ حمدالله یاد آور می شوم. حافظ حمدالله مسوول ایالتی جمعیت علمای اسلام (ف) در کنفرانس مطبوعاتی که دیروز داشت یک نکته جالب را در رابطه به نسل کشی هزاره ها یاد آور شد که قابل تامل است. وی گفت، در زمانی که قرار بود گورنر راج نافذ شود، رییس پولیس شهر به وزیر اعظم و گورنر گفت: "برای پولیس شهر اطلاعات از طرف سازمانهای اطلاعاتی مرکزی داده نمی شود و همچنان زمانی که ما می خواهیم ابزار جدید برای پولیس تهیه کنیم با آن مخالفت می شود." حافظ حمد الله در ادامه گفت، وقتی برای پولیس از طرف سازمانهای اطلاعاتی مرکزی معلومات داده نمیشود و نیز از تجهیز شدن آنها به آلات جدید جلوگیری میشود، پس همه باید بدانند که مسوول کشتار هزاره های کی ها هستند؟

     حزب دموکراتیک هزاره نیز طی بیانیه اش به تاریخ 28/1/2013 میلادی، یاد آور شد که انتقال هشت تن از افراطیون بدنام به زندان داخل شهر، اشاره به سوی یک خشونت سازمان داده شده و جدی در کویته است. حزب هزاره در ادامه یاد آور شده است، که انتقال بدنام ترین افراطیون به زندان داخل شهر کویته، این نکته را ظاهر می کند، که بعضی نیروهای نامریی در عقب آنها قرار دارند و آنها نمی خواهند که در کویته جنگ های فرقه گرایانه خاتمه یابد.

     زنگ های خطری، که (از رویارویی احزاب شامل ایتلاف حکومت سابق با مخالفان شان و خصوصا نهاد های اهل تشیع و حزب دموکراتیک هزاره در رابطه به گورنر راج به وجود آمده است از یک طرف، آغاز شدن خشونت های شدید در کراچی و بلوچستان از طرف دیگر، همچنان ورود انتحاریون به داخل شهر کویته و انتقال زندانی های افراطی به داخل زندان شهر و نیز فعال شدن دوباره سازمان افراطی جماعت و اهل سنت (سپاه صحابه) به شکل جدی تر) زده شده اند، همه از مواردی اند که باعث نگرانی شدید اقوام ساکن بلوچستان و خصوصا هزاره ها شده است. در رابطه به موارد بالا از همه بیشتر هزاره نگران اند و مستحق نیز می باشند تا نگران باشند، زیرا همانطوری که اشاره رفت هزاره های کویته اکثریت نخبگان شان بدون شک می دانند که چرا نسل کشی میشوند، با کی ها طرف اند و قربانی چه میشوند. البته اگر مستقیما نمی توانند اظهار کنند و یا وارد عمل شوند، شاید مصلحت هایی را در نظر بگیرند و یا هم بخواهند به شکل مدنی با ضیاع کمتر مشکل شانرا حل کنند. به هر حال زنگ های خطری که از آنها تذکر رفت خصوصا برای هزاره های کویته نگرانی های شدیدی را به وجود آورده است، که فقط با احتیاط، تدبیر، هماهنگی بین نیروهای خودی و با احزاب و نمایندگان اقوام دیگر و نیروهای موثر انتظامی میتوان از آن عبور کرد.

                                                         به امید صلح و امنیت دایمی برای ساکنان شهر کویته

منابع و مآخذ:

۱. روزنامه های قدرت و مشرق پاکستان

۲. بیانیه ایچ دی پی و نهادی های اهل تشیع

۳. شبکه تلویزیون جیو

مراسم هایی بمناسب چهارمین سالروز شهادت حسین علی یوسفی در کویته برگزار شد

 

     به مناسبت بزرگداشت از چهارمین سالروز شهادت حسین علی یوسفی رهبر اسبق حزب دموکراتیک هزاره، دیروز یک شنبه ۲۷/۱/۲۰۱۳ میلادی، نهاد دانشجویی هزاره استودنس فیدریشن سمیناری با شکوهی را در هزاره تاون ترتیب داده بود. این سمینار حوالی ساعت پنج بعد از ظهر با حضور تعداد کثیری از سیاسیون، فرهنگیان، ادیبان و کافه مردم در ماشا الله هال آغاز شد.

     طی این مراسم در ضمن آنکه سخنوران هر کدام آقای احمد علی کهزاد، زمان دهقان زاده، عصمت الله یاری و استاد عنایت سخنان ارزشمندی را در رابطه به شهید یوسفی، کارکرد های وی و تاثیرات فعالیت های وی بر جامعه ما در عرضه های سیاسی، فرهنگی، هنری، ادبی و اجتماعی بیان داشتند، شاعران گرامی نیز صداهای درونی شانرا در قالب شعر به سمع حاضرین در مجلس رساندند. در ضمن در مراسم کلیپ ویدیویی که قطعات از سخنان شهید یوسفی در رابطه به مسایل مختلف بود و توسط آقای تلاش، عصمت الله یاری و خانم صوفیا وفا ترتیب شده بود، به نمایش گذاشته شد.

     قابل یادآوریست که روز شنبه توسط حزب دموکراتیک پارتی در مهرآباد نیز مراسم باشکوه مردمی در موسی کالج ترتیب شده بود. که در آن مراسم رهبران حزب سخنان شانرا در رابطه به شهید یوسفی و چالش ها فعلی فرا روی هزاره های کویته بیان داشتند. در ضمن قرار است یک مراسم مردمی دیگر نیز در هزاره تاون به تاریخ اول فبروری برگزار گردد.

 عکسهای از مراسم مهرآباد

 

ذکی مقدم نمایشگاه نقاشی اش را در هزاره تاون برگزار کرد

گزارش از : علی تلاش

 کویته بعد از حادثات اسفناک و دلخراش پی در پی در این روز ها وضعیت نسبتاً آرامی را سپری می کند. با وجود سراسر غم و پلان های طراحی شده که می خواهند از پیشرفت های مردم هزاره در زمنیه های مختلف ممانعت ورزند، ولی این مردم از هر وقتی دیگر مصمم تر و سرشار از خلاقیت به نظر میرسند. دیروز مورخ 25/01/2013شاهد برگزاری نمایشگاهی به عنوان (Solo Exhibition) در کتابخانه شهید منتظری در هزاره تاون بودیم که توسط هنرمند جوان و با استعداد این جامعه ذکی مقدم برگزار گردیده بود. حضور استادان نقاشی، شخصیات فرهنگی، اساتید و شاگردان مکاتب و شرکت اقشار مختلف مردم برجسته گی این نمایشگاه را چندین برابر کرده بود.

 این هنر مند جوان محمد ذکی مقدم  از اهلیان شهر تاریخی و فرهنگی غزنی می باشد که 17 سال سن دارد. و از سال 2008 به این سو در فراگیری هنر نفاشی مصروفیت دارد. او علت روی آوردن نقاشی را عشق و علاقه خاص اش به این هنر بیان کرد. او می گوید: من عاشق طبیعت هستم و می خواستم زیبای طبیعت را به تصویر بکشم. ولی رفته رفته دیدگاهم در این زمینه باز تر گردید ولی حالا افزوده بر این که می خواهم زیبایی طبیعت را به تصویر بکشم، می خواهم توسط آثارم حقایق را بیان کنم و فریاد گر پیام مردم غریب باشم. او می گوید: آرزویم این است که روزی توسط این هنر بتوانم حقایق را بیان کنم و پیام مردم غریب را به کنج کنج این دنیا برسانم و آن وقت به هدفم خواهم رسید. ذکی تا حال دو بار در سال 2012 در نمایشگاه های نقاشی شرکت کرده است. ولی برای سومین بار با 33 آثار  کاملاً متفاوت به تنهایی نمایشگاهی را برگزار کرده است. او در پاسخ به سوالی که موضوعات این 33 آثارش چیست؟ چنین پاسخ گفت: در مجموعه این 33 آثار به صورت کل مقصد، فقیری و تفکر انسان بیان شده است. او گفت: برای اولین بار در هزاره تاون نمایشگاهی متفاوتی از دفعه های قبلی برگزار کرده ام که سبک آثار های موجود در این نمایشگاه ( مدرن ) است و می دانم که درکش برای اولین بار برای بازدید کنندگان سخت است اما باید یک کسی این کار را می کرد که خوشبختانه با تلاش های فراوان توانستم این افتخار را کسب کنم و راه  و سبک جدید از نقاشی را به علاقه مندان هنر به نمایش بگذارم. وقتی اشتراک کنندگان با کمی دقت مفهومی از این آثار ها می گیرند به تشویق می پردازند که بدون شک مرا در کارهایم مصمم تر و امیدوار تر می کند.

 نظرات استادن بازدید کننده:  ذکی مقدم یک تن از شاگردان استاد حسن علی هاتف است کسی که سالها در این زمینه فعالیت دارد و شاگردان بسیار نخبه را تربیه نموده است. او در رابطه با برگزاری نمایشگاهی توسط ذکی مقدم چنین گفت: ذکی یک فرد پر تلاش است و با زحمات و مشکلات فراوان توانست یک نمایشگاهی را به تنهای و با آثار های کاملاً جدید که یک نو آوری در هزاره تاون محسوب می شود برگزار نماید. خوشحالم که کارهایش مورد استقبال مردم قرار گرفته است و بدون شک که این قسم کارها به شکل مدرن یک الگو برای علاقه مندان هنر نقاشی خواهد شد و این نمایشگاه در حقیقت به دیگران می آموزاند که یک نقاش می تواند به مفکوره آزاد کار کند و می تواند آثار هایش هماهنگ فرهنگ معاصر باشد و کارهای ذکی واقعاً قابل تشویق است. استاد مصور یک تن از استادان هنر نقاشی در هزاره توان نظرش را در مورد نمایشگاه چنین بیان داشت:  ذکی با چنین ابتکارات اش راه جدیدی را برای دیگر هنرمندان باز کرده است. بجز زیبایی طبیعت را به تصویر کشیدن می توان احساسات و حقایق را نیز توسط هنر نقاشی به تصویر کشید، کاری که ذکی هم اکنون کرده است. سبک ، کمپوزیش و موضوعات بسیار جالب در آثار های ذکی گنچانده شده است. بناً چنین نو آوری ها ار هر لحاظ قابل تمجید و تشویق است.

 نظرات بازید کنندگان: استاد سخی جهانگیر نظرش را درباره این نمایشگاه چنین بیان داشت: ابتکارات جدید که در این آثار ها به کار رفته یک گام پیشرفت به سوی ترقی در رشته هنر نقاشی بین جوانان هزاره تاون است از این جهت قابل ستایش و تکریم است. او حضور پر شکوه هنرمندان را حضور ارزشمند بخاطر ارتقا سطح فرهنگی جامعه دانست. جمیل آزاد بازدید کنند دیگر بود که در مورد آثار های ذکی چنین اظهار نظر کرد: در جامعه که مردم در وضعیت کلاسیک بسر می برند انجام یک کار پست مدرنیستی، کاریست بسا دشوار  اما پسندیده و با اهمیت. ذکریا طاهریان که می گفت از همکاران و دوستان ذکی مقدم می باشد در باره نمایشگاه چنین نظر داد: آثار های ذکی در سطح بالا کار شده و درکش برای مردم کمی مشکل است. ذکی تمام بخش های هنر را در آثار هایش بکار برده است و بدون شک این قسم نمایشگاه ها یک نو آوری و کاملاً جدید است. عابده کنول که می گفت از همصنفان ذکی مقدم است، چنین نظر داشت: کار ذکی بسیار ساده است اما مدرن. توسط این آثار که به شکل متفاوت کار شده است می توان ذهن مردم را باز تر کرد. آثار های ذکی چنان دقیق کار شده است که هر خط در میان تصویر یک معنی را میرساند.

 این نمایشگاه با گرفتن عکس یادگاری با بازدیدکنندگان حاضر در صالون ادامه یافت. البته بخاطر نبود مکان و وقت کافی این نمایشگاه به مدت یک روز ادامه داشت .

 

چهارمین سالروز شهادت حسین علی یوسفی تسلیت باد!

     امروز شنبه ۲۶/۱/۲۰۱۳میلادی، مصادف است به چهارمین سالروز شهادت حسین علی یوسفی رهبر اسبق حزب دموکراتیک هزاره. شهید یوسفی شخصیت فعال سیاسی، فرهنگی و هنری مردم ما در چنین روزی طی یک حمله هدفمندانه حینکه برای تعقیب دوسیه ای در رابطه به کشتار هزاره ها به طرف دادگاه ایالتی می رفت، توسط تروریستان کور دل به شهادت رسید.

    دیروز به مناسبت گرامیداشت از شخصیت والا و خدمات ارزشمند وی در کابل مراسمی برگزار شده بود، که در آن سخنرانان در ضمن تقدیر از وی در رابطه به کارکرد ها و خواست هایش روشنی انداختند. همچنان قرار است در کویته قرار تقسیم اوقات زیر و سایر کشور ها نیز طی روزهای آینده مراسم هایی در بزرگداشت از وی برگزار گردد.

     برای شناخت همه جانبه از کارکرد ها، آرمانها و تاثیرات فعالیت های ارزشمند شهید یوسفی نیاز به کار بیشتر و بنیادی است، که متاسفانه بخاطر شرایط و بحرانهای جاری در کویته تا اینک نشده است. امید اوضاع امنیتی کویته بهتر شود، تا دوستان دست هایشان باز تر گردد و در رابطه به معرفی همه جانبه وی و آرمانهایش فعالیت های بیشتر بتوانند.

     دست اندرکاران کویته بلاگفا چهارمین سالروز شهادت وی را به فامیل، اعضای حزب دموکراتیک هزاره، جمیع آزاده گان جهان و خصوصا فعالان حقوق ملی هزاره ها و رهروانان وی تسلیت گفته و از بارگاه منان برایش بهشت برین را آرزو می کند. روحش شاد و یادش گرامی باد!

یک خطر برای فعلا برطرف شده است

     بعد از تحصن و اعتصاب غذای تاریخی هزاره ها در مهرآباد و ساقط شدن حکومت فاسد ایالتی، حد اقل چند روز است که هزاره های در کویته جناره ای را بر دوش شان حمل نکرده اند. تحصن و اعتصاب غذای علمدار رود که در عکس العمل به شهادت بیشتر از صد تن برگزار گردیده بود، در نهایت وزیر اعلی بلوچستان کسی به نام اسلم ریسانی بود را از کاخ استبدادش به زمین زد.

     اسلم ریسانی، بدون شک فاسد ترین زمامدار ایالت بلوچستان بود، وی نه تنها با سخنان و عملکرد های مسخره و زننده اش به صورت دوامدار نمک پاشی بر زخمی های هزاره های کویته می کرد، بلکه به احتمال زیاد در تبانی با یک تعداد از وزرا و سازمانهای مافیایی در تلاش مداوم برای غضب زمین ها و دارایی های هزاره های کویته بود. در رابطه به فساد صورت گرفته توسط وی اتهامات زیادی وجود دارد، که بحیت مشت نمونه ای خروار یکی از آنها را میتوان در قالب سخنان رییس ایالتی حزب پاکستان پیپلز پارتی صادق عمرانی دید. صادق عمرانی طی سخنانی افشا کرد، که اسلم ریسانی در نزدیک ریکودیک برای خاندانش شش هزاره ایکر زمین را غضب و داده است و بر علاوه آن در پسنی زمین های مردم غریب را به زور گرفته و به نام خاندانش کرده است...

     اسلم ریسانی در طول دوران حاکمیت اش که تقریبا پنج سال طول کشید، نه تنها در دست گیری قاتلان هزاره های کویته جدیت بخرچ نداده و همکاری نکرد، بلکه قرار بعضی شواهد در تسهیل و همکاری با آنها نیز متهم بود. با ساقط شدن حاکمیت اسلم ریسانی حد اقل اینک یکی از بازوان دشمنان هزاره های کویته که همانا بازوی غضب دارایی های هزاره ها بود، فلج شده است. با ساقط شدن ریسانی نه تنها هزاره ها نفس راحت کشیدند، بلکه اقوام دیگر نیز شیرینی بین شان تقسیم کردند. اسلم ریسانی در زمانی که هزاره های در کنار جنازه های شان پیر، جوان و طفل، زن و مرد در طول چهار روز در سرمای شدید زمستان تحصن نموده و فریاد عدالت خواهی را سر می دادند، در انگلیس بسر می برد و در پاسخ خبرنگاران می گفت، که  هزاره ها برای چه این قدر نگران اند، من اینبار برای شان دو لاری دستمال کاغذی می فرستم تا برای پاک کردن اشک شان از آن استفاده کنند و دستمال کم نیاورند.

     به هر حال اسلم ریسانی در طول زمامداری اش با آنکه چندین بار از طرف قوه قضاییه نا اهل شمرده شد نه شرمید و تا حتی زمانی که زنان هزاره پارلمانش را در پاسخ به نیشخند هایش چوری بندان کردند نیز همتی نکرد و فقط بر فساد اش ادامه داد. در نهایت بخاطر سهل انگاری، استبداد، فساد و نا اهلی، حکومت اسلم ریسانی ساقط شد. اگرچه عده ای از وزرای شریک در فسادش اینک نیز با تظاهرات ها و هرتال ها می خواهند حکومت وی را دوباره اعاده کنید، ولی برگشت وی دیگر امکان ناپذیر است. بخاطری که اینبار نه تنها هزاره ها در برابر وی اند، بلکه اکثر احزاب مطرح ملی و مذهبی دیگر بلوچستان نیز از وی به شدت متنفر و در مقابل آن قرار دارند.

     قابل یادآوریست که اگرچه بعضی اقدامات توسط گورنر فعلی در رابطه به امنیت شهر کویته گرفته شده است، اما اینک نیز هزاره های کویته در رابطه به امنیت آینده شان مطمین نیستند، زیرا هزاره های می دانند که در خط آتش اند و شرایط امنیت شان بدون شک وابسته به شرایط کلی منطقه و استراتیژی های بعضی نهاد های غیر مریی است، ولی با حذف شدن ریسانی حد اقل یکی از دلهره های شان که همانا غضب فوری خانه ها و دارایی های شان بود، فعلا زایل شده است.

منابع و مآخذ:

روزنامه قدرت و مشرق

اشاره های جدید در رابطه به نسل کشی هزاره های کویته

     بعد از آنکه در پاسخ به تحصن تاریخی هزاره ها در علمدار رود و شیعیان در سراسر پاکستان، حکومت فدرالی به تاریخ 14/1/2013میلادی، "گورنر راج/وضعیت اضطرار" را در بلوچستان نافذ کرد، وزیر اعلی بلوچستان که در انگلستان بخاطر شمولیت یکی از عزیزانش در دانشگاه کمبریج به سر می برد، آنرا شب خون بر حکومت جمهوری خودش دانست. وزیر اعلی بلوچستان طی گفتگویش با یکی از شبکه های خبری به طور گلایه آمیز با گلون پر از عقده یاد آور شد، که: "خیر است می گذاشتید من چهار یا پنج روز بعد می آمدم و بعد خودم استعفی می دادم."

     به تاریخ 15/1/2013میلادی، یعنی یک روز بعد از نافذ شدن گورنر راج، اعضای پارلمان ایالتی جلسه ای برگزار کردند، که طی آن نفاذ کورنر راج را نه پذیرفته و آنرا محکوم کردند. احزاب شریک در قدرت بلوچستان از پارلمان مرکزی درخواست کردند، که نفاذ گورنر راج را در بلوچستان تایید نکنند. از طرف دیگر از رییس جمهور پاکستان آصف علی زرداری خواستند تا دستورش را فورا فسخ کند.

     اما در این میان مخالفت ها، اشاره ها و درخواست های دو نهاد بیشتر قابل تامل است. از این دو نهاد یکی شان حزب جمیعت علماء اسلام است، که از آن به عنوان یکی از احزاب حامی افراط گرایی یاد می شود. مسوول ایالتی این حزب مولانا محمد خان شیرانی دیروز 18/1/2013م، طی کنفرانس مطبوعاتی گفت که قبل از نافذ شدن گورنر راج عده ای از سران احزاب شریک در قدرت می خواستند تا اجازه دهند تا ارتش در مناطق بلوچ نشین مستقر شوند. وی در ضمن آنکه نفاذ گورنر راج را محکوم کرد، از رییس جمهوری پاکستان خواست تا به بلوچستان آمده و خودش آنرا فسخ کند، در غیر آن اعضای این حزب دست به تظاهرات گسترده خواهند زد. در ضمن مولانا شیرانی یاد آور شد که ایشان میداند مسوول کشتار اهل تشیع و هزاره ها کی ها هستند و اگر درخواست آنها بر آورده نشد، آنها رازهای زیادی را در رابطه به کشتارها افشا خواهند کرد. نهاد دومی عبارت از اهل سنت و الجماعت (سپاه صحابه قبلی) است. لشکر جهنگوی، بازوی نظامی سپاه صحابه سابقه طولانی در کشتار های فرقه گرایانه دارد و به همین خاطر فعالیت هایش از طرف دولت پاکستان قطغن شده است، اما اعضای سپاه صحابه چند سال پیش تحت نام اهل سنت و الجماعت فعالیت های شانرا دوباره شروع کردند. بازوی نظامی این نهاد به نام لشکر جهنگوی همیشه مسوولیت کشتار های فرقه گرایانه و خصوصا از هزاره های کویته را پذیرفته است، چنانچه مسوولیت دو انفجار پی در پی علمدار رود را که طی آن بیشتر از صد تن شهید شدند، نیز این نهاد پذیرفت. اعضای اهل سنت و الجماعت دیروز در اسلام آباد گردهمایی داشتند. در این گردهمایی اعضای این حزب از دولت شکوه نمودند که آنها نیز تحت ستم و از عاملان کشتار آنها نیز بازخواست صورت نمی گیرد. آنها دست های خارجی را در قتل علمای شان دخیل دانستند و از دولت خواستند که جلو دست اندازی خارجی ها را بگیرند. یکی از رهبران آنها یاد آور شد که همه باید بدانند که مسوول کشتار هزاره های که از کشور همسایه آمده اند در کویته کی ها هستند؟

     قابل یادآوریست که یکی از خواست های هزاره های کویته عملیات تصفیوی بر ضد لانه های تروریستان افراطی خصوصا لشکر جهنگوی بود. اما تا به امروز بر ضد تنظیم های افراطی فرقه گرا عملیاتی قابل ذکر صورت نگرفته است و بجای آن دیروز نیرو های شبه نظامی ایف سی عملیاتی را در مستونگ بر ضد حریت طلبان بلوچ راه اندازی کردند که طی آن دو تن از آزادی طلبان بلوچ را کشتند. در ختم نبشته فقط اشاره ام به این است، که عملیات ایف سی بر ضد حریت طلبان بلوچ و تهدید های نهاد های افراط گرا از افشا کردن رازهای کشتار هزاره ها سوالاتی جدیدی را در مقابل مردم ما گذاشته است. برای یافتن پاسخ، که شاید اکثریت آنرا داشته باشند ولی آنانی که ندارند اندکی تامل و اندیشه برای شان لازم است.

منابع و مآخذ:

۱. روزنامه مشرق ۱۹/۱/۲۰۱۳م

۲. http://tribune.com.pk/

۳. شبکه تلویزیونی جیو

۴. بی بی سی اردو

برای توقف نسل کشی هزارهها، وجدانهای بیدار جهان را به یاری میطلبیم

با امضای این طومار، به پایان قتلعام هزارهها و شیعیان در پاکستان و نجات جان انسانهای بیگناه در کویته کمک کنید!

کشتار بیرحمانه اخیر هزارهها در کویته پاکستان، که در یک روز بیش از صد قربانی برجای گذاشت و خانوادههای بسیاری را عزادار کرد، بار دیگر ضرورت یک عزم جدی بین المللی را برای جلوگیری از بروز فجایع مشابه روشن ساخت. ما از سازمان ملل متحد، سازمانهای مدافع حقوق بشر، اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا و همه افراد و نهادهایی را که به دموکراسی، آزادی بیان و عقیده و به جان انسانها و کرامت بشری ارزش قایلاند، میخواهیم تا بردولت پاکستان فشار وارد نمایند و خواستار اقدام عاجل و قاطع آن برای اجتناب از تکرار فاجعه نسلکشی هزارهها و شیعیان در این کشور شوند. ما باردیگر وجدانهای بیدار بشری را فرا میخوانیم تا مانع کشتار هزارههای کویته شوند. ما هشدار میدهیم که روند خروج نیروهای خارجی از افغانستان زمینه تاختوتاز حلقات بنیادگرا را وسیعتر خواهد ساخت و اقلیتهای آسیبپذیر قومی و مذهبی را در افغانستان و پاکستان بیشتر در معرض خطر قرار خواهد داد. تلاش امروز نهادهای بینالمللی و مدافع حقوقبشر، بیتردید از تکرار قتلعام هزارهها پس از سال ۲۰۱۴ میلادی در افغانستان و پاکستان جلوگیری خواهد کرد.

حادثه خونین اخیر در کویته علیه هزارهها، یادآور ستم تاریخی است که در طول بیش از یک قرن در منطقه بر این مردم رواداشته شده است. هزارهها به عنوان یکی از بزرگترین گروههای قومی افغانستان با پیشینهای چند هزار ساله در منطقه و برخوردار از اصالت بومی، از اوخر قرن ۱۹ میلادی بطور سیستماتیک و منظم در معرض نسل کشی، زندان، تبعید، بردگی، محرومیت، تاراج وغارت قرار گرفتهاند. نقطه آغاز این روند دوران امیر عبدالرحمان، پادشاه مستبد افغانستان، در دهه­ 1890 بود که بنا بر آمار معتبر بیش از 60 درصد این قوم نابود شدند، زمینهایشان غصب، داراییهایشان تاراج و فرزندان شان به حیث کنیز و غلام به فروش رسیدند و از فروش آنها مالیه رسمی دولتی اخذ گردید. در دوره اخیر و در ادامه همین نسلکشی، طالبان قتل عامهای مزار شریف، بامیان و یکاولنگ را در سالهای 99-1998 بر هزارهها تحمیل کردند؛ قتلعامهایی که محکومیت شدید از سوی سازمانهای مدافع حقوق بشر را نیز به دنبال داشت. در همین راستا، طالبان تندیسهای عظیم بودا را در ولایت بامیان، با هدف زدودن هویت تمدنی و تاریخی هزارهها،  با خاک یکسان کردند.

هزارههای کویته بلوچستان بخشی از همان تبعیدیان این قوماند که صد سال پیش برای نجات جانشان به هندوستان وقت پناه بردند؛ بخشهایی که بعد از تشکیل پاکستان در 1947 میلادی و جدایی آن از هند جزو قلمرو آن شد. هزارههای ایالت بلوچستان پاکستان سهم بزرگی را در توسعه و آبادانی این کشور و همچنین در حفظ تمامیت ارضی آن در طول چند دهه گذشته داشتهاند. اما آنان از سه سال بدینسو، بطور زنجیرهای، منظم و هدفمند در معرض حملات تروریستی حلقات بنیادگرا قرار گرفته و صدها قربانی داده اند. این قربانیان شامل فعالان سیاسی، چهرههای علمی، هنرمندان، ورزشکاران، زنان، اطفال و مردم عادی میشوند که همه فقط به جرم هزاره و یا شیعهبودن بیرحمانه به قتل رسيده اند. تشدید حملات تروريستی در ماههای اخیر به گونهای بوده که امنيت و آسایش، و زمینه کار، تحصيل، گشت و گذار، و زندگی عادی هزارهها را در کويته به کلی سلب کرده است. مسئولیت این رشته کشتارهای کور را، که در گزارش ارائهشده در کنفرانس اخیر پارلمان بریتانیا درباره هزارهها نیز نسل­کشی خوانده شد، گروههای افراطی و تروریست چون لشکر جنگوی و سپاه صحابه پاکستان رسماً به عهد گرفتهاند. آنان در بیانیه­های خود صراحتاً به کشتار بیرحمانه هزارهها و شیعههای پاکستان، به عنوان رافضی و خارج از دین، افتخار کردهاند. این در حالی است که از سه سال پیش تا کنون هیچیک از عاملان این کشتارها تعقیب نشده و به پای میز محاکمه کشانده نشدهاند. این رویدادها به وضوح نشان میدهد که اکنون این حلقات تروریستی و بنیادگرا، با پشتیبانی و یا اغماض حلقاتی در درون دولت و سازمان استخبارات پاکستان و همچنین حامیان خارجیشان در میان اعراب تندرو منطقه، آشکارا وعلنی شیوه اسلافشان را در پیش گرفته و برای تداوم نسلکشی هزارهها با شدت بیشتر آماده میشوند. گواه این امر تازهترین رویداد کشتار جمعی هزارههای کویته در 10 جنوری 2013 است که طی آن بیش از صد نفرجان خود را از دست داده و و نزدیک به 200 تن دیگر زخمی شدند.

هزارههای کویته و فاجعهدیدگان حوادث اخیر برای فراخوندن وجدانهای بیدار و توقف کشتار جمعی توسط تروریستان افراطی، صدها نفر، به شمول زن و مرد، پیر، جوان و کودک، در کنار جنازههای عزیزانشان سه شب و سه روز دست به تحصن زدند؛ تا بدینوسیله صدای اعتراض خود را به گوش دولت پاکستان، جامعه جهانی و سازمانهای مدافع حقوق بشر برسانند.

ما این نامه را امضا میکنیم تا فریاد مردمی را به گوش جهانیان برسانیم که مدافع راستین صلح، دموکراسی و حقوق بشر در پاکستان و افغانستان بودهاند، اما در پیش چشمان بشریت، آنهم در عصر تکنالوژی و مدنیت، در معرض نسلکشی قراردارند. ما با امضای این طومار خواستار محکومیت کشتارهای اخیر در کویته پاکستان، حمایت تمامی وجدانهای بیدار بشری از فاجعه­دیدگان و قربانیان آن و تلاش هماهنگ بینالمللی برای جلوگیری از تکرار قتلعامهای مشابه می شویم.
تذکر :
وقت نام وایمیل تان را در محل امضای ” پیتیشن ” وارد نمودید، بطوراتومات در ایمیل شما از سوی سایت، ایمیل فرستاده میشود، آنرا بازنموده، روی لینک سایت کلیک کنید واین به معنای امضای تاییدی شما میباشد. بدون این تایید، امضای شما پذیرفته نمیشود.

 

برای امضا پتشن لطفا ااینجا کلیک کنید.

مانده ام در باره حادثه کویته چه بنویسم

نوشته از: بصیر احمد دولت آبادی

             تاریخ 17 ژانویه 2013

از همان لحظات اولیه پس از حادثه خونین انفجارات شهر کویته پاکستان که از طریق فیس بوک خبر شدم تا چندین روز، مانده بودم که در این باره چه بنویسم! گاهی حوادث و رویداد ها آدم را چنان بهت زده می سازد که نمی داند چه کار کند، گویی طلسم شده و نمی تواند تکان بخورد. در یکی از صحنه ها شاهد بودم که یکی از دوستان ، وقتی مورد حمله هلی کوبتر های روسی قرار گرفتیم، همه فرار نموده زیر درختان پنهان شدیم! اما او همان جا وسط باغ در یک فضای باز بدون درخت و زمین نسبتا صاف ایستاده ماند،هر قدر فریاد زدیم که بیاید و یا حتی بخوابد، ولی او از جا تکان نمی خورد! هلی کوبترها هم پشت هم با راکت می زدند اما گوله ی به اونخورد، درختان بزرگ مثل اینکه با تبر قطع شده باشد به زمین می افتادند، ما همه به غم جان خود مانده بودیم . اما او مات و مبهوت ایستاده ماند، فریاد های ما، حتی گریه های برادرش نتوانست او را از جا تکان دهد تا طیاره ها گلوله های شان تمام شده رفتند تا دوباره برگردند، ما دویده او را زیر درختان کشیدیم که دوباره حمله نکنند.او جوان با سوادی بود اما موج طیاره ها او را در جا میخکوب نموده نمود. او از آن حادثه که صد درصد خطر مرگ وجود داشت نجات یافت، اما وقتی در اواخر سال 1361 در حمله قوای دولتی در قره غجله دولت آباد ، فقط یک تیر به بدستش خورده بود، کشته شد.
 بنابراین، وقتی خبر ناگوار کشته شدن بیش از صد تن و ده ها زخمی هزاره های پاکستان را شنیدم به یاد سرنوشت شوم این مردم افتادم. مردمی که قول مرحوم ملافیض محمد کاتب، از صد نفری که فرار نمودند تاخود را به شالکوت یا همین کویته کنونی و جا های دیگر برسانند، 90 نفر شان در مسیر راه کشته شده وتلف گشتند و فقط از هر صد نفر 10 نفر نجات پیدا کردند. همین ده درصد زنده مانده از آن خیل آوارگان، امروزه نیم درصد از کل جامعه پاکستان را تشکیل می دهند! اینکه در طول بیش از یک قرن چه بر سر این مردم گذشته و چه مسیری را طی کرده اند تا به اینجا رسیده اند از حوصله این مقاله خارج است. اما آنچه این قلم را واداشت تا پس از چند روز سر درگمی به عنوان یک دین شاگردی چیزی در این باره گذشته این مردم بنگارد، بیان این حقیقت تلخ است که ما هنوز نمی دانیم در پاکستان چه می گذرذ؟ چرا این مردم بخت برگشته اینگونه مورد بی مهری هموطنان پاکستانی خود قرار گرفته اند که تعدادی تشنه به خون آنها شده اند؟ در حالیکه این قوم بخت برگشته در شکل گیری پاکستان به اندازه توان وجودی خود نقش بسیار عمده بازی کردند، چراکه در ارتش که پایه و اساس این کشور را تشکیل می دهد، اینها جایگاه خاصی داشته اند. البته، بسیاری از نویسندگان چه فیس بوکی و چه وبلاکی و سایتی، بیشتر مسایل مذهبی را در این کشتار ها دخیل دانسته وحتی برخی توصیه نموده اند که اینها برای نجات از این ورطه خونین مذهب را رها و یا حد اقل کم رنگ و یا غیر تحرکی سازند!
 در اینکه دشمنان این مردم ، برای توجیه اعمال شوم و غیر انسانی خود، پشت مذهب و یا جریان های تند مذهبی اهل سنت و جماعت پنهان شده اند ، شکی نیست. اما اینکه تنها مذهب عامل اصلی کشتار مردم کویته باشد به نظر این قلم، چندان موجه نیست. ازینرو، زیاد دنبال سر نخی بوده تا عزیزان ریشه اصلی این قضایا را پیدا نموده افشا سازد، متاسفانه کمتر چیزی یافته است. اگر نگویم همه، بیش از80 در صد نوشته ها احساساتی و شعاری بود،بسیار کم راهکار و یا راه حل و بیرون رفتی از این معضل اجتماعی – سیاسی ارایه شده است.
 البته، همه گزینه ها قابل بحث اند و شاید در قضایای کویته عوامل گوناگونی نقش داشته باشد که برجسته سازی هرکدام آنها در جای خود مهم باشد، اما به نظر این قلم آنچه به واقعیت نزدیک تر می نماید همان تحلیل و گزارش عبداله رفیعی است که در جمهوری سکوت هم آمده و در کنار مسایل دیگر یکی هم طرح مافیای زمین را برجسته ساخته که قصد دارند با اینگونه تهدید و ارعاب هزاره ها را از پاکستان فراری دهند! به باور این قلم ، این تحلیل خیلی به واقعیت نزدیک ترمی نماید. چرا که اساس وجودی این کتله بزرگ اجتماعی – قومی بر پایه تیوری زمین خواری از جا و مکان خود فراری و براساس یک سیاست حفظ تعادل در منطقه استقرار یافته اند.ساده تر بگویم این بخت برگشتگان بقایای قربانیان طرح زمین خواری عبدالرحمن اند که اینک با طرح مشابه وارثان وطرفدان آن مفکوره شوم مواجه شده اند. متاسفانه ما سالها نظر به تبلیغات غالب منطقه، قتل عام و کشتار هزاره ها را از سوی عبدالرحمن و حامیان او، بیشتریک طرح مذهبی تلقی نمودیم و دشمنی عبدالرحمن با این قوم را اختلاف مذهب عنوان دادیم. در حالیکه مذهب کمترین نقش را آن هم در یک برهه ی خاص که عبدالرحمن با شکست مواجه شد با این وسیله توانست، قوای خود را منسجم سازد، بازی نمود.
 چرا در بین این همه طرحهای خطرناک عبدالرحمن علیه هزاره ها فقط این طرح برجسته شد؟ خود جای بحث دارد، ولی عمده ترین پلان که همان ، پلان اشغال و تصاحب زمین هزاره ها بود! کمتر مورد توجه قرار گرفت ! نمی گویم مورد توجه نبود اما در برابر فرضیه مذهب بسیار اندک بود.در حقیقت هزاره ها به خاطر موقعیت زیستگاهی خود، در معرض یک طرح فرسایشی استراتژیک نظامی قرار گرفت که تازه این پلان قدیمی از سوی نظامیان پاکستان که بقایای همان نظام استعماری بریتانیای کبیر است، فاش می گردد که کوه های مرکزی افغانستان به عنوان عمق استراتیژی ارتش این کشور تلقی می گردد.طبعا دیروز این ساحه عمق استراتژی ارتش بریتانیای کبیر تلقی می شد ! برای اینکه حس کنجکاوی خواننده را تحریک کرده باشیم ، همگان به سراغ سراج التواریخ یگانه منبع معتبر حکومتی می رویم که آنچه در این کتاب آمده به نحوی سیاست حکومت و یا همان نظامنامه حکومتی است. خود عبدالرحمن در یک سند تاریخی هدف خود را به قوم خویش فاش می سازد. امید واریم جوانان عزیز این سند تاریخی را با دقت مطالعه کنند،مرحوم کاتب می نگارند:
 “و حضرت والا در روز سه شنبه بیست و ششم شوال[1309]در پاسخ ایشان[بزرگان مردم درانی قندهار]رقم فرموده ارسال نمود که:
 “شکایت سردار عبدالقدوس خان از جایی است که مردم درانی صد خانوارند[منظور صد هزار خانوار است] و پنجصد الی ششصد تن از راه ایلیت و قومی در هزاره جات رفته باقی همه در خانۀ خود نشسته اند، واگر چنانچه مرد می بودند و غیرت قومی می داشتند از دو خانه یک نفر کمر نبرد به معاونت دولت می بستند، همانا پنجاه هزار مرد جرار می شدند که دمار از روزگار اشرار هزاره کشیده وجود ایشان را از مملکت افغانستان نیست و نابود می کردند، واز امر مکنون خاطر والا که پیشنهاد ضمیر منیر دارد و می خواهد که اراضی و املاک هزاره را به مردم درانی بدهد آگاه می شدند، زیرا که دولت انگلیس قدم پیش نهاده و” جبل کوژک” را شکافته موضع “چمن” را که خاک طایفۀ اچکزایی از مردم درانی استُ عمارت کرده محل اقامت قرار داده است، که این تصرف و تصاحب دولت مذکوره مر زمین اچک زایی را باعث پایمالی مردم درانی است.
 پس در وقتی از پایمالی مآمون و محفوظ خواهند گشت که املاک هزاره را صاحب و قابض شوند. و اکنون مردم درانی بر بستر غفلت خوابیده خیر و شر و نفع وضرّ خود را نیک نمی دانند”…”(سراج التواریج جلد سوم، انتشارات بلخ، ص 737)
 از این سند، می توان اینطور نتیجه گرفت که هدف عبدالرحمن از جنگ علیه هزاره ها تابع ساختن و یا سنی ساختن آنها نیست! چرا این مردم با اینکه سنی هم شدند ولی عبدالرحمن سنی شدن اینها را قبول نکرد.ازینرو، کسانی که تنها مذهب را عامل شکست و قتل عام هزاره ها می دانند، چندان موجه نیست، چرا که مذهب این قوم در صورت شان بوده ، در حالیکه مذهب دیگران در سیرت شان !اگر باور ندارید به یک سند دیگر، بازهم به نوشته مرحوم کاتب توجه کنید تا دریابید هدف عبدالرحمن از سرکوبی هزاره ها چه بوده است؟ اگر صرفا تابع ساختن این قوم بوده ، چرا وقتی تسلیم شدند، دست از تجاوز و کشتار برنداشتند؟ واگر به قول خودشان مسلمان سازی یعنی سنی ساختن این قوم بوده ، وقتی این قوم سنی شدند چرا بازهم مورد آزار و اذیت قرار گرفتند تا فرار کنند و یا قیام نمایند تا کشته شوند؟ حکومت و کوچی ها تاوانهای بر مردم هزاره می بستند تا این مردم را به وحشت انداخته از خانه و جایداد شان مایوس نمایند. مرحوم کاتب می نویسند:
 “و از اینگونه تاوانها بودکه به قرار عریضۀ مورخه 2شوال 1312 مردم سنگ تخت و اشترلی و تلخک واخضرات و تربلاق و کرمان و لعل و سرجنگل و پنجاب و یکه ولنگ مکشوف خاطر اقدس گشت که از صد خانه، ده خانه در ملک نمانده و آنچه مانده اند به تعلیم و ارشاد قاضی سربلند، نماز و احکام آن را بر طبق مذهب اهل سنت به جای می آورند و عمری را که به نادانی به سر برده اند، اکنون متبصر شده تا جایی که رسیده می تواند نماز جمعه نیز می خوانند.
 و حضرت والا در جواب این عریضۀ هزارگان، فرمان فرستاد، اظهار خورسندی کرد”.( کتاب وقایع افغانستان به نام بدل سراج التواریخ جلد سوم قسمت اول، چاپ حبل الله ارگان نشراتی سید جمال الدین حسینی، صفحه 378)
 خوب این هم برای کسانی که مدعی اند اگر هزاره ها شیعه نمی بودند و یا پا بند سر سخت مذهب نمی بودند، شاید وضع شان بهتر می بود، این سند نشان می دهد که این مردم خود اعتراف دارند که سنی شده اند، ولی عبدالرحمن با بی تفاوتی از این قضیه می گذرد. اما سند بعدی ماهیت درونی عبدالرحمن را نسبت به هزاره های مسلمان شده یعنی سنی شده ! به نمایش می گذارد، با هم می خوانیم:
 “و هم در این آوان، از عریضۀ مورخۀ14محرم سنه 1313 ملا محمد سعید قاضی و ملا فضل محمد مفتی و ملا عبدالسلام محرر محکمۀ شرعیه هزارۀ جاغوری به مسمع فیض مجمع حضرت والا رسید که چون از سبب بغاوت و عقاید نا مشروع هزاره که از کتب ایشان به ظهور رسیده، حکم جواز خرید و فروش زنان وپسران و دختران ایشان صادر شده بود و هزاران زن و دختر ایشان ، به فروش رسید. اکنون که مطیع و منقاد پادشاه اسلام گردیده اند، فلهذا در عقاید اهل سنت و جماعت، ایشان مسلمان می باشند، خرید و فروش ایشان در شرع جایز نیست. و هم از این رهگذر اکثر نظامی، عیال وار شده از خدمت باز مانده اند، چون خریدن و فروختن هزاره نقصان دین و دولت معلوم شد، اطلاعا عرض نمودیم.وحضرت والا در روز 2صفر 1313، فرمان کرد که:
 “از باطن آن قوم چه خبر دارید؟ گاهی عقیدۀ باطنی ایشان درست نمی شود، و هم چون اولاد خود را می فروشند، منع نمی کنم. اختیار دارند و دیگر حکم نیست که یکی اولاد دیگری را بفروشند، زبردستی و جور را از ایشان موقوف فرموده ایم، اختیار اولاد خود را خود دارند.”…( وقایع افغانستان به نام بدل سراج التواریخ ص 381 و 382)
 این اسناد به خوبی نشان می دهد که هدف عبدالرحمن نه رعیت سازی بوده و نه هم مسلمان سازی ، بلکه هدف گم کردن هزاره و تصاحب زمین هزاره بوده و بس. کسانی که بیشتر عامل مذهب را در سرکوبی هزاره های شیعه دخیل می دانند، برای شان یک سند دیگر از تصرف زمین ازبک های سنی مذهب و تاجیکان سنی مذهب را نقل می کنیم تا پلان حکومت عبدالرحمن که الگوی تمام حکومت های 250 ساله در این ساحه جغرافیایی است ، برای همگان روشنتر گردد. بازهم به نقل از مرحوم کاتب:
 ” و اگر گذران شما در حدود مملکت سرکار انگریزی نمی شود و عقده گشایی کار شما حصر به آمدن افغانستان است…
 سر رشته این است که از ده خانه ، یک خانه و از صد خانه، ده خانه و از هزار خانه، صد خانه و از ملک زادگان به هر چهل خانه، خانه یک ملک زاده باشد که سر پرستی باقی خانوار را عهده دار شود به من سپرد کنید که خانوار مذکور همه صاحب مال و صاحب اعتبار و آدمان لایق و درست باشند. تا خانوار مذکور را داخل علاقۀ مملکت افغانستان به زمین پرآب و علف و آباد و دشت وسیع مثل” قطغن” جای سکونت بدهم. و آنها در محل و مقام سکنت خود چه در مالداری و چه در زراعت بهره یاب و نفع بردار شوند. وآن قدر بر آنها خوش بگذرد که بهتر از آن حدود جایی را در عالم ندانند! و اگر تقاوی به کار داشته باشند، تقاوی می دهم و زمینی را به قدر گذران و وسعت معاش آنها می دهم که هر قدر مالداری داشته باشند و هر قدر کشت و کار کنند برای شان خوش بگذرد و به خوبی گذران کنند.
 و زمینی را که جهت سکونت آنها مقرر می دارم از مشارکت دیگر مردم خلاص خواهند بود که خود همان خانوار آب و علف آن را صرف زراعت و مالداری خود خواهند کرد. و بسیار از ظهور شفقت و مهربانی من راضی خواهند بود و آن خانوار را که در حدود مذکور جای می دهم از برای من کمک خاطر جمعی خواهد بود که این قدر از خانوار از قوم خود را در ملک”قطغن” و در حاشیۀ مملکت افغانستان و این طرف دریای آمویه جای داده ام.
 البته جای خاطر جمعیست ! پس آمدن شما در یک خانه از ده خانه ، جدا ساختن و به دست من سپردن و من آنها را به زمین قطغن سکونت دادن ، دلیل ظاهر غم شریکی شمایان و اعتماد و تسلی من با شما خواهد بود… که مردم همسایه بدانند و ببینند که فلان مقدار خانوار قوم افغانستان ، آنقدر مردم درست و صاحب غیرت و دولتمند و مالدارند که بر سرزمین خود، جان می دهند و زمین سکونت شان را کسی گرفته نخواهد توانست. در این صورت خانوار مذکوره بازوی دولت و به منزله پر وبال من خواهد بود…”( وقایع افغانستان نام بدل سراج التواریخ، ص519)
 بهرحال، با این پیش زمینه، باید مشکلات مردم هزاره کویته پاکستان را مورد بررسی قرار داد که چه هست و کجاست؟ به باور این قلم شکل گیری این مردم در این ساحه جغرافیایی بر پایه طرح زمین خواری صورت گرفته ، یعنی وقتی سر زمین این مردم اشغال شد ، از خانه و کاشانه خود فرار نموده ، برای زنده ماندن در سایه حکومت بریتانیای کبیر در هند پناه بردند. اگر به تاریخ آن عصر مراجعه کنیم ، اینطور می توان نیتجه گرفت که وجود هزاره های کویته براساس یک طرح نظامی تعادل قوا در منطقه شکل گرفته است وتا زمانی که این مردم برپایه همان اصل رفتار نموده اند، از جایگاه بلندی در شبیه قاره وبعد ها پاکستان برخودار بوده اند. اما وقتی از آن پلان اصلی پا را بیرون نهاده اند، دچار دردسر های بزرگی شده اند.هزاره ها در کویته فقط و فقط در سایه نیرو های نظامی و در اردوگاه نظامی می توانند از موجودیت خود دفاع نمایند، در غیر آن این مشکل همچنان ادامه خواهد داشت .هزاره های کویته وقتی می توانند “امام باره” های خود را سر پا داشته باشند که آرم ارتش پاکستان را روی بازوان خود داشته باشند، اما هرگز نمی توانند با “امام باره” های خود چتر ارتش را بالای سر خود نگه دارند! این واقعیت تلخ کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
 اگر دشمنان این مردم برای اخراج و نابودی این قوم، با کمک ارتش و آی اس آی” لشکر جنگوی” تشکیل داده و هر روز کشتار می کنند. چرا این قوم برای بقای خود با کمک ارتش و آی اس آی” لشکر هنگوی” تشکیل نمی دهند؟تظاهرات ها در سراسر جهان برای زنده سازی اذهان جهانی خوب است، براستی هم که افکار عمومی جهان را موج راهپیمایی ها، متوجه حادثه ساخت ، ولی تجربه ثابت نموده که هیچ قدرتی صرفا بخاطر تظاهرات به قومی حق نداده و نخواهد داد.شاید مثال زنده آن مردم فلسطین ساکن غزه باشد. سالهاست این مردم و حتی جهانیان در سراسر جهان شعار دادند و پارچه های زیادی همه ساله در جهان به آتش کشیده می شد ولی هیچ کس امتیاز نمی داد، اما وقتی چهار موشک از سر پایتخت اسرایل عبور نمود، همه کشور ها به فلسطینی ها امتیاز دادند،روند رسمیت یافتن کشور فلسطین شتاب پیدا کرد، محاصره غزه به پایان رسید.
 بنا براین، نه قطع رابطه هزاره های کویته با همسایه غربی اش راه حل است که برخی ها پیشنهاد می دهند و نه هم این تظاهرات ها به تنهایی ،لشکر جنگوی را از تصمیم در کشتار باز خواهند داشت، چرا که یکی از تولیدات و صادرات عمده در کشور پاکستان تروریزم در منطقه و جهان است ، این واقعیت را بیش ازهمه سازمانهای اطلاعاتی جهان و از جمله سازمان سیای امریکا می دانند، چرا که خود همکار و سازنده آی اس آی پاکستان به حساب می آیند.
 بنابراین، غیر از خود هزاره های پاکستان ، هیچ کس و هیچ نهادی نمی تواند برای این مردم راه حلی پیدا نمایند! لذا ،این مردم باید از شرایط ایجاد شده واین همه همدردی های جهانی، کمال بهره برداری را نموده و سرنوشت آینده خود را با درایت و تیزهوشی مطابق شرایط کشور خویش رقم زنند. در غیر آن، این احساسات بعد از مدتی خواهد خوابید و این هیاهوی تبلیغاتی به زودی تحت تاثیر حوادث دیگری که هر لحظه ممکن است در جهان اتفاق بیافتد از بین خواهد رفت.
 به باور این قلم ،هزاره های پاکستان باید از رفتار و کردار پدران خود سر مشق بگیرند که چگونه در آن شرایط سخت و دشوار یک قرن قبل، که سنگ و چوب منطقه برفرق هزاره کوبیده می شد و هرکسی برای ثواب هزاره می کشت و مدعیان همکیش با این قوم، از برابر جنازه های این مردم با بی تفاوتی می گشت، توانستند جان و مال و ناموس خود را در سایه ارتش بریتانیای کبیرحفظ کنند! حال وارث همان ارتش، ارتش تا به دندان مسلح پاکستان با ذراتخانه اتومی و چشم و چراغ آن آی اس آی در صحنه موجود است. انتخاب با خود این نسل است که راه پدران را ادامه می دهند یا دل به شعار های میانتهی دیگران نهاده و چشم امید به شعارهای زود گذر می دوزند!
 بدون شک هزاره های پاکستان روز های سخت و دشوار انتخاب سرنوشت آینده را پیش رو دارند، امیدواریم عاقلانه و دور اندیشانه تصمیم بگیرند.چرا که فرصت ها چون باد از بین خواهد رفت وافسوس سودی به حال کسی نخواهد بخشید.گرچه این حادثه استخوان سوز است، اما نمی توان با هرنوع گریه و زاری کشته شدگان را زنده ساخت ، ولی می توان با درایت و تیز هوشی زنده ها را از کشته شدن نجات داد. این است مسولیت کنونی مردم هزاره پاکستان که از همدردی هوطنان خود به نفع آینده خود استفاده کنند.

والسلام

بای ذنب قتلت...

در اوج اين سرمای خشن زمستان که پيروانِ بابه شهیدمان در سختی بسیار دمی برای نفس کشیدن می​یابند، قساوت​پيشگان از مردم بي​گناه ما در کویته ی پاکستان قرباني مي​گيرد و داغی جان​فرساي همچون فاجعه ی افشار بر دل های​مان نقش می​بندد.
وچه سخت است گوش​​دادن به فریاد بی​صدای مردم مظلومي که جنازه​ي جگرگوشه​هاي شان را سند اعتراض شان در برابري بي​عدالتي​ها ساخته​اند. دنياي دردناکي است. دیوهایی در لباس انسانیت به فجیع ترین شکل و زنجیرواردر هه ی اخیر جمعی بیگناه را به​​گونه​ي  مسلخگاه می کشانند و سر از تن جدا می کنند که حتی حیوان هم از اعمال منفور وپست این دسته سر شرم وحیرت فرود  آورده است!

پس کجاست صدای آزادی ملیت​ها؟ کجاست سازمان​هایی که دم از حقوق بشر می​زنند ؟ کجاست آن رسانه هایی که می توانند در اسرع وقت از پرتاب جسمی به سوی بازیکنان یک تیم فوتبال تصویرهای بیشمار تهیه کنند واعتراض هایشان گوش فلک را می کند! اما کشتار بی رحمانه ی عده ای انسان بی دفاع مسکوت می ماند.

عصر بي​رحمي وقساوت است. وجدان​ها مرده​اند و  صدایی از کسی شنیده نمی شود؟

آه ای پدر کاش می​بودی تا ندای عدالتت این جماعت خفته را بیدار می کرد. من نمي​دانم اما از يارانت شنيده ام که تو گفته بودي اگر قرار باشد بيرون از افغانستان سفر کني، اولين سفرت به کويته خواهد بود: سفري که هرگز تحقق پيدا نکرد و تو شهيد شدي و به ملکوت حق پيوستي!

ما را به نام دين مي​کشند و با نام و ياد خدا نابود مان مي​کند.  در حالي​که قتل و کشتار انسان را هرگز وجدان سالم انسانی و فطرت عمومی نمي​پذيرد. خدا خودش گفته است: "هرگاه کسي يک نفر را بکشد، تمامي انسان​ها را کشته است". در تاريخ بشر هیچ منظره​اي کریه تر از قتل و گرفتن جان انسان نیست و هیچ دین ومذهبی کشتار انسان های بیگناه را بر نمي​تابد. در دین مبین اسلام هیچ  امری مقدس تر و با حرمت تر از جان انسان نیست و این بی حرمتی های شنیع نتیجه ی حیوان​صفتاني است که در هیچ دین و مذهبی جای نداشته و قانون جنگل را می طلبد که نهایتا دامن گیر انسان های دیگر هم خواهد شد.

من به عنوان یادگار شهید حق​طلب و عدالت​خواه، «مزاري بزرگ» این فاجعه ی عظیم  را  به شدت محکوم نموده از صمیم قلب به بازماندگان درد کشیده ی این شهیدان و مردم خويش در سراسر جهان تسلیت عرض می نمایم. ما نبايد در برابر چنين فجايعي کم خم کنيم. اين بدي​ها بايد اراده​ي ما را جدي​تر و مستحکم نمايد. خداوند به ما گفته است که سرنوشت ما به​دست خودماست و اين خود ما هستيم که بايد براي نجات خويش مبارزه کنيم.

پايدار و سرفراز باشيد                 

زینب مزاری

24جدی 1391

شهدای علمدار رود، تدفین شدند!

     بیشتر از صد تن شهدای علمدار رود که چهار روز قبل طی دو انفجار به شهادت رسیده بودند، دقایق قبل امروز ۱۴/۱/۲۰۱۳ میلادی، حوالی ساعت پنج بعد از ظهر با حضور صدها هزار نفر از سراسر پاکستان در میان آه و اشک های پایان ناپذیر از خانواده های شان جدا و به خاک سپرده شدند. صحنه تدفین بیشتر از صد شهید و سر از خاک بیرون کشیدن گور دسته جمعی که اول و آخرش معلوم نبود، سنگ دل ترین اشخاص را به آه و فغان کشیدن واداشته بود.

     درود بر کسانی که با پایمردی و مردانگی در کنار شهدای مظلوم کویته و وارثان شان یک پارچه ایستادند و با استقامت شان بر سینه تاریخ با درشت ترین خط فریاد مظلومیت هزاره ها و شیعیان پاکستان را ثبت کردند. درود بر کسانی که فقط انسانی اندیشیدند و از هر فرقه ای که بودند، نگذاشتند خون شهدای مظلوم علمدار رود پایمال شود و با تحصن، اعتصاب غذا، تظاهرات و فریاد کشیدن های شان در هوای منجمد کننده زمستان در سراسر گیتی، کاخ استبداد ایالتی را فرو ریختاندند. درود بر وجدانهای بیداری که قلم های شانرا برای دفاع از مظلومان کویته لحظه ای زمین نگذاشتند و در هر ثانیه ای چشم های شانرا بر رخ تلویزیون و کمپیوتر های شان نگهداشته بودند، تا از سرنوشت هم سرنوشتان شان در کویته با خبر باشند و عکس العمل هایی مناسب و به موقع را انجام دهند.

روح شهدا شاد و یادشان گرامی باد!

جنازه های شهدای علمدار رود بعد از نماز ظهر تدفین می شود

     جنازه های شهدای علمدار رود که شب ۱۰/۱/۲۰۱۳میلادی، طی دو انفجار در علمدار رود جان های شانرا از دست دادند، بعد از چهار روز تحصن در کنار شان، امروز ۱۴/۱/۲۰۱۳ میلادی، بعد از ظهر به خاک سپرده خواهند شد. تعداد کثیری از مردم از نقاط مختلف پاکستان در تشییع جنازه شرکت خواهند کرد و همچنان از هزاره تاون به شکل دسته جمعی تعدادی کثیری هم اینک جهت شرکت در مراسم به طرف علمدار رود می روند.

    اینک بعد از پذیرش تقاضاهای تحصن کنندگان، اعتصاب غذای عبدالخالق هزاره و منظم ترین تحصن در سراسر پاکستان رو به اختتام است، اما قیوم نظر چنگیزی یک تن از بزرگان هزاره های کویته گفته است، که ما بر ایف سی اعتماد نداریم و بعد از نفاذ گورنر راج باید ارتش عملا کنترول وضعیت شهر کویته را بدست گرفته و عملیات تصفیوی اش را بر ضد لانه های تروریستان فورا آغاز کند.

     رسانه های پاکستان تحصن سرتاسری پاکستان را بخاطر فقط یک هدف مشخص و آنهم بر ضد ظلم و ستم بر هزاره های کویته، تاریخی ترین و منظم ترین تحصن در تاریخ پاکستان خطاب دادند. تحصن هزاره های کویته توانست نه تنها اهلیان تشیع را به خیابانها بکشد، بلکه اهل تسنن، مسیحیان و افراد دیگر مذاهب، فعالان مدنی و حقوق بشری، اهلیان رسانه ها، انجمن های وکلا، رهبران احزاب سیاسی و مذهبی را نیز به خیابانها بکشد. این تحصن دامنه اش محدود به کویته نشد، دامنه اش به اروپا، امریکا و استرالیا نیز رسید. در سراسر دنیا همه یکصدا فریاد می زدند، که ظلم بر ضد هزاره های کویته باید ختم و ظالمان به دست عدالت سپرده شوند...

     از طرف دیگر در حمایت از قطعی شدن خواست های هزاره های کویته و جلوگیری از بحران های آتی بر هزاره های شهر کویته در کشور های انگلیس، کانادا، دانمارک، شهرهای سیدنی و ملبورن استرالیا، شهر کابل، دایکندی و بامیان تظاهرات هایی صورت گرفته و در بعضی جا ها هم اینک نیز ادامه دارد... روح شهدا شاد و یادشان گرامی باد!

تظاهرات کابل

سیدنی

کانادا

بامیان

دانمارک

نیویورک

لندن

ملبورن

تقاضای تحصن کنندگان پذیرفته شد، فردا جنازه ها به خاک سپرده خواهند شد

     وزیر اعظم پاکستان محترم راجا پرویز اشرف از صبح امروز 14/1/2013میلادی، تا هم اینک در کویته است. اگرچه قرار بود وی صبح با تحصن کنندگانی که از سه روز تا هم اینک در کنار جنازه های عزیزان شان اند رفته و در ضمن سخنرانی با آنها صحبت کند، ولی نمایندگان قوم هزاره توسط نماینده شان به اطلاع نخست وزیر رساندند که خواست آنها بدون کدام تغییر، نفاذ "وضعیت اضطراری/گورنر راج" در بلوچستان، عملیات هدفمند بر ضد تروریستان و بر طرفی وزیر اعلی بلوچستان است، لهذا اگر نخست وزیر خواست آنها را بر آورده می تواند پس برای ملاقات تشریف بیاورد، در غیر آن از همانجایی که آمده است به همانجا برگردد. نخست وزیر، نیز تلاش هایش را از صبح تا هم اینک ساعت دوازده شب انجام داد، تا مساله هزاره ها را حل کند. در سلسله تلاشهای خسته ناپذیرش وی در نهایت رضایت تمام رهبران احزاب شریک در حکومت اش را گرفت، تا وضعیت "اضطرار/گورنر راج" را در بلوچستان نافذ کند.

     وزیر اعظم پاکستان بعد از آنکه رضایت رهبران احزاب شریک در قدرتش را گرفت، دقایق قبل حوالی ساعت یک شب در علمدار رود آمده و بعد از شنیدن مشکلات و تقاضای سران هزاره در ضمن همدردی با وارثان شهدا، طی سخنانی گفت، که: "من بیش از حد متاسف و افسرده استم و نمی توانم کلماتی را بیابم که با آن احساساتم را بیان کنم. من به نمایندگی از آصف علی زرداری، خودم و بلاول بهتو تعزیت می گویم. من از صبح در کویته هستم و با جریانها، سیاسیون و طبقه های مختلف صحبت کردم. من با محترم نوازشریف، الطاف حسین، شجاعت حسین، اسفند یار ولی و همه سران احزاب پاکستان صحبت کردم. همه متاسف اند و درد شما درد تمام پاکستان است. ما باید بر ضد یک طرز نظر خاص بجنگیم، شما سرمایه پاکستان هستید ما شما را بیش از حد دوست داریم. من می خواهم به شما بگویم که درد شما را کلمات مداوا کرده نمیتواند. من تقاضا شما را شنیدم، ولی برای فیصله کردن باید تمام قوانین را در نظر بگیریم. من در تمام بلوچستان "کورنر راج/وضعیت اضطرار" را نافذ کرده ام. سر از فردا گورنر صاحب مسوول بلوچستان خواهد بود. من اعلان می کنم، که تمام زخمی های که در آغا خان هسپتال اند مداوا شوند،  خرچ اش حکومت مرکزی می دهد. من از گورنر و تمام نهاد های مسوول خواهشمندم که مسوولین حادثه را با نهایت کوشش و تلاش دستگیر نموده و به پنجه عدالت بسپارند و از تمام نیروهای شان استفاده نموده و با علمیات ها تروریستان را از بین ببرند. در نهایت من خواهشمندم که لطفا جنازه ها به شکل محترمانه به خاک بسپارید." محترم سردار سعادت علی هزاره بعد از سخنان وزیر اعظم، از وی تشکری کردند که درخواست های هزاره های کویته را شنیده است.

     اینک که درخواست هزاره های شهر کویته بعد از تحصن سه روزه در هوای سرد زمستانی در کنار جنازه های شهدای شان و تظاهرات ها، اعتصاب غذا ها و تحصن های شدید کشوری و بین المللی پذیرفته شده است، فردا آنها بعد جنازه های شهدای شانرا بخاک خواهند سپرد!

تحصن کویته، صدای مشترک برادری اهل تشیع و تسنن در پاکستان شده است

     قرار آخرین اطلاعت تحصن هزاره های کویته در کنار بیشتر از صد جنازه های شهدای شان که طی دو انفجار پی در پی  شب 10/1/2013میلادی به شهادت رسیدند، همچنان ادامه دارد و وارد شب چهارم شده است. تحصن نسبت به روزهای قبل شدتش با حضور عده کثیری از هزاره های کویته و برادران تشیع پاکستان بیشتر شده است. به درخواست کویته یک جهتی کونسل، مجلس وحدت المسلمین و دیگر نهادهای اهل تشیع پاکستان، در سراسر پاکستان تحصن ادامه دارد. اکثر از شهر های پاکستان شاهد تحصن دوامدار در همنوایی با هزاره های کویته است. تحصن در چندین نقطه لاهور و کراچی موجود است و در بعضی حصص این شهر ها تحصن کنندگان شاهراه ها را بسته اند و تا حتی در کراچی، لاهور و راولپندی تحصن کنندگان با نشستن بر راه های خط آهن، نظام خط آهن کشور را معطل کرده اند.

    از طرف دیگر به علاوه احزاب سیاسی پاکستان، احزاب مذهبی اهل تسنن پاکستان نیز با حضور در تحصن ها و یا طی بیانیه هایی همدری و همدلی شانرا با هزاره های بیان کرده اند. رهبر حزب جماعت اسلامی سید منور حسن طی سخنانی در تحصن کراچی یاد آور شد، که اهل تشیع و تسنن باهم برادر اند و هیچ قدرتی آنها را از هم جدا نمی تواند. همچنان یکی از رهبران سنی تحریک نیز خواهان برآورده شدن خواست تحصن کنندگان علمدار رود شد. داکتر عبدالقادر خان پدر بم اتم پاکستان، طی پیامی در تیویتر تحصن علمدار رود را صدای مشترک برادران اهل تشیع و تسنن در پاکستان دانست. همچنان چوهدری شجاعت حسین در خطاب به ارتش گفت، که: "حالا منتظر چه هستید، بیایید و اداره بلوچستان را بگیرید." همچنان به علاوه رهبران متحده قومی مومنت، اهلیان رسانه ها، تاجران و در کل از تمام طبقات همدردی و همدلی شانرا با هزاره ها بیان کرده اند. تا حتی محمود قریشی وزیر خارجه اسبق حادثه کویته را قیامت دانست و زیراعظم اسبق آقای جمالی گفت که حکومت بلوچستان به صورت فوری به ارتش باید واگذار شود.

    به حمایت از هزاره های کویته، تظاهراتی و تحصن در بامیان و جلسه ای در ملبورن نیز برگزار شد. فردا قرار است که در شهر های سیدنی، ملبورن، چندین شهر ترکیه، کابل، دایکندی، شهر های سویدن، دانمارک و غیره جاها نیز برگزار شود. امروز عمران خان و تقریبا سران اکثر از احزاب مهم پاکستان جهت همدردی با هزاره ها در مهرآباد آمده بودند. قرار است فردا نواز شریف رهبر حزب "مسلم لیک نواز" فردا جهت همدلی و همدردی با تحصن کنندگان وارد کویته شود.

     اگرچه در جریان تحصن و تظاهرات ها کدام خشونت جدی صورت نگرفته است، ولی نیروهای انتظامی در نقاط مختلف دست به توطیه زده و تحصن کنندگان را می ترسانند. یکی از این ترساندن ها در اسلام آباد صورت گرفت. طوری که پولیس با تظاهرات کنندگان هزاره استودنتس فیدریشن در تماس شده و گفتند که دو نفر بمب گذار داخل تحصن شما شده است، ولی تحصن کنندگان به آن اهمیت نداده و با عزم آهنین تحصن شانرا ادامه می دهند. در کراچی از ترس حکومت اعلان کرده است، که از ده شب به بعد خدمات موبایل را مسدود می کند.

     اعضای ایچ دی پی نیز اعتصاب غذای شان وارد شب دوم شده است. همچنان سردار سعادت علی هزاره امروز طی سخنانی در علمدار رود یاد آور شدن که تحصن تا برآورده شدن خواست های شان ادامه خواهد داشت. برعلاوه از آن سخنان، وی امروز در تماس های متعدد با سران ارتش و دولت نیز بود. بعد از شدت گرفتن تحصن های سراسری در پاکستان و بعضی کشور های دیگر، حاکمان پاکستان دست و پاچه شده اند، تا از نگاه قانونی راه نفاذ گورنر راج را مساعد سازند. امروز اگرچه نخست وزیر در کویته آمده بود و اینک نیز در کویته است، ولی کویته یک جهتی کونسل بدون پذیرفتن خواست های شان از طرف نخست وزیر، ملاقات با او را نپذیرفتند. آصف علی زرداری فردا جلسه ای فوق العاده ای با سران ایتلاف اش و نیز سناتور های بلوچستان دارد تا در رابطه به بلوچستان تصمیم جدی را بگیرد. داکتر طاهر القادری اعلان کرده است، که تا رسیدن اش به اسلام آباد، حکومت بلوچستان باید برطرف شود. همچنان فردا نیز به درخواست وکیلان بلوچستان در همدلی به هزاره ها، کویته هرتال است.

نخست وزیر پاکستان به فکر نافذ کردن "گورنر راج" در بلوچستان است

     نخست وزیر پاکستان آقای پرویز اشرف بعد از رسیدن به کویته، اینک در حال صدارت یک جلسه فوق العاده در مورد وضعیت کویته بعد از حادثه علمدار رود است. گورنر بلوچستان به وزیر اعظم معلومات دقیق از وضعیت کویته بعد از حادثه اسفناک انفجار های پی در پی ۱۰/۱/۲۰۱۳میلادی، علمدار رود را ارایه کرده است. در حال حاضر به صورت فوری وزیر اعظم به ایف سی حکم به علمیات ویژه در نقاط مختلف جهت از بین بردن لانه های تروریستان داده است.

     عمران خان با تعدادی از رهبران حزبش امروز در تحصن شرکت کرده و سخنرانی کرد. وی در سخنرانی اش گفت که ما با مظلومان کویته هسیتم و زیر اعلی باید فورا استعفی دهد. سپس او در کمپ اعتصاب غدای ایچ دی رفته و با آقای عبدالخالق هزاره در مورد وضعیت جاری صحبت کرده و در آنجا نیز با اعتصاب کنندگان صحبت کرد. از طرف دیگر رهبران و نمایندگان اکثر از احزاب بلوچستان با رفتن در کمپ اعتصاب غدای ایچ دی پی همدردی شانرا با هزاره ها بیان کردند.

     تحصن همچنان ادامه دارد و مردم خواست شان فقط و فقط برطرفی حکومت ایالتی و سپردن ایالت به دست ارتش است. به حمایت از تحصن کنندگان در اکثر از شهر های پاکستان تظاهرات های شدید و تحصن ادامه دارد و تحصن کنندگان می گویند، ما برای اعاده شدن عدالت برای هزاره های کویته اگر نیاز باشد بیشتر از یک ماه نیز تحصن می کنیم... از طرف دیگر خبرها حاکیست که سر از فردا در افغانستان، سویدین، استرالیا و دیگر شهر ها نیز تظاهرات ها و تحصن ها بخاطر حمایت از هزاره های کویته در حال آغاز شدن است.

     تحصن کنندگان علمدار رود فقط یک خواست دارند، تحویل شدن ایالت به ارتش و بعد گرفتاری تروریستان و قاتلان هزاره های کویته. نخست وزیر پاکستان در حال بررسی امکانات نافد کردن "گورنر راج/وضعیت اضطرار" و یا هم تحویل دادن ایالت به ارتش است. قرار است لحظاتی بعد نخست وزیر بعد از ختم جلسه اش در گورنر هاوس به علمدار رود رفته و با بزرگان هزاره صحبت کند. از طرف دیگر چندین تن از وزرای ایالت بلوچستان نیز خواهان برطرف کردن وزیر اعلی توسط نخست وزیر شده است. و نیز طاهر القادری در سخنانی که به حیث مقدمه آغاز کردن لانگ مارچ اش بود، جدا خواهان برکناری وزیر اعلی بلوچستان شد.

تقاضا بر آورده نشده است، تحصن همچنان ادامه دارد...

     تمام گفتگو ها در بین هزاره های کویته و نمایندگان حکومت ناکام شده است و هزاره ها با جنازه های عزیزان شان که در انفجار های پی در پی المناک علمدار رود ۱۰/۱/۲۰۱۳م، به شهادت رسیدند به حالت تحصن اند و فقط یک تقاضا دارند، که حکومت ایالتی ساقط و کویته تحویل به ارتش گردد، زیرا هزاره ها اعتماد شانرا بر نیروهای مختلف انتظامی فعلی و حکومت ایالتی از دست داده اند و دیگر نمیتوانند بیشتر از این حامل جنازه های عزیزان شان باشند.

     دیشب، آخر های شب حوالی ساعت 3:30 محترم سردار سعادت علی هزاره و سردار مهدی حسن هزاره در پاسخ به تلفون الطاف حسین رهبر حزب متحده قومی مومنت از ایشان بخاطر حمایت علنی و همه جانبه اش از هزاره های کویته تشکر کردند. از طرف دیگر الطاف حسین، خاموشی و بی حسی حکومت ایالتی و مرکزی را شدیدا مورد انتقاد قرار داد. ایشان گفتند که بی حسی و ناکارایی حکومت ایالتی نابخشودنی است، لهذا حکومت ایالتی باید استعفی داده و کویته به ارتش سپرده شود. از طرف دیگر اگر حکومت مرکزی نیز نمیتواند امنیت هزاره ها را برآورده کند، باید استعفی دهد.

     وزیر اعلی بلوچستان اسلم ریسانی که در لندن است، دیشب طی تماس تلفونی با گورنر بلوچستان گفت که طی دو روز به کویته بر خواهد گشت، اما گزارش های غیرهای غیر رسمی حاکیست که رهبران حزب مردم پاکستان طی جلسه ای زیر صدارت آصف علی زرداری خواهان استعفی اسلم ریسانی و تحویل دهی بلوچستان به دست ارتش شده است.

     از طرف دیگر در سراسر پاکستان تحصن و تظاهرات شیعیان در حمایت از تحصن کنندگان علمدار به شدت ادامه دارد و هر لحظ بر شدن تظاهرات ها اضافه میشود. خواست جمیع تظاهرات کننندگان قبول خواست های هزاره های کویته است. سازمانهای شیعی پاکستان اخطار داده اند، که اگر امروز خواست تحصن کنندگان علمدار رود بر آورده نشد، آنها درخواست خواهند کرد، که از هر خانه ای شیعیان پاکستان بر روی سرک ها بریزندن و زندگی اجتماعی را بهم بزنند.

     تحصن علمدار رود جاریست و وارد روز سومش شده است. سردار سعادت علی هزاره از کانادا امشب به کراچی رسید و امروز با بزرگان هزاره های کراچی قرار است به کویته رسیده و در تحصن شامل شود. از طرف دیگر عمران خان، ماروی میمن، نمایندگان پاکستان پیپلز پارتی کراچی و نمایندگان اکثر از احزاب اعلان کرده اند، که امروز به کویته آمده و با تحصن کنندگان یکجا خواهند شد. از هزاره تاون نیز جوانان مثل روزهای قبل به صورت انفرادی و دسته ای به طرف علمدار می روند، تا شامل تحصن گردند.

     اعتصاب غذای رهبران حزب دموکراتیک هزاره نیز وارد روز دومش شده است و تعداد کثیری از مردم در کمپ روبروی آی جی چوک در اعتصاب اند. از طرف دیگر بر علاوه لندن قرار است امروز تظاهرات و تحصن هایی در مقابل دفاتر نمایندگی های پاکستان در کشورهای دیگر نیز صورت بگیرد. همچنان پشتونخوا امروز را در شهر کویته هرتال اعلان کرده است و متحده قومی مومنت امروز را در سراسر پاکستان عزای عمومی اعلان کرده است و از تاجران کراچی خواسته است، تا کاروبار های شان را امروز مسدود بگذارند.

علمدار رود

تظاهرات  و تحصن  لاهور

تحصن کراچی 

 

پشاور

توبه تهیک سنگ

 

کمپ اعتصاب غدای ایچ دی پی

ملتان

کمپ اعتصاب غذای ایچ دی پی

زمین از پذیرش جنازه های شهدا، شرمنده است!

سوگنامه از: عبدالله رفیعی

انگار زمین با همه ی بزرگی اش از در آغوش کشیدن صد شهید مظلوم و بی گناه شرمنده است و به همین خاطر سه شب است، که نمی تواند آماده میزبانی مهمانان جدیدش گردد. زمین می ترسد، زمین بسیار زیاد می ترسد، زیرا می داند که بعد از پذیرش شهدا، فریاد ها و بد دعا های یتیمان کوچک و اشک به چشم، مادران وحشت زده، پدران داغدار و خواهران و برادران سرگردان نصیبتش خواهد شد. امشب در علمدار رود مردم به شهدای شان چسپیده اند، بخاک سپردن و جدا شدن از صد گل پرپر شده را کسی پذیرفته نمی تواند. مادری بر سر جنازه پسرش می خواهد فریاد بزند، اما اشک در چشمانش نمانده است. خواهری فریاد می زند که مرگ بر تروریستان هار، تا به این صورت برادرش را باز گرداند. برادری که فقط خشم است و می خواهد جان دهد، تا با برادرش یک جا سفر کند. طفلی که تا هنوز درد دور شدن پدرش را حس نمیتواند، ولی چون همه می گیرند او نیز می گیرید. سه شب است، که در علمدار رود انگار قیامت شده است. کسی از خانه و منزلش خبر ندارد. همه سرگردان و فریاد اند. دیدن صد جنازه درکنار هم سیل اشک از چشمان سنگ دل ترین بیننده جاری می سازد. در کویته همین که کسی بر صفحه تلویزیون نام تحصن علمدار رود را می شنوند، اشکش جاری میشود.

بیشتر از صد جنازه سه شب است که در علمدار رود در بین فریاد های مظلومانه در انتظار عدالت اند، شبکه های تلویزیونی لحظه ای نیست که از آن گزارش ندهد، اما انگار در پاکستان انسان های با وجدان بجز فقط چند تن در شهر های کلانش اصلا وجود ندارد، زیرا اگر وجدانی وجود داشته باشد، از هجده کرور نفوس پاکستان حد اقل باید یک ملیون اش در کناره وارثان شهدا باشد. در این کشور بی حس و وجدان مرده، در یک طرف آن انسانهایی بجرم انسان بودن شان، کشتار می شوند، ولی در طرف دیگرش لاشخورانی برای حفظ مقام های شان مصروف معامله های خونین اند. حاکم منطقه که بیشتر به میمون  رقاصه در سیرک می ماند، مرگ انسان برایش وسیله شاد بودن است. بیشتر از صد تن در حاکمیت اش به شهادت رسیده است، شهرش دربین خون و آتش می سوزد، ولی حاکم در آغوش فاحشه های دوبی لمیده است و غو غو کنان همه را به مسخره می گیرد.

از سه روز است، که هزاره های کویته در کنار اجساد شهدای شان با تحصن نمودن در بین باران و هوای سرد زمستانی یک صدا فریاد می زنند، که ما خواهان اجرا شدن عدالت و بر طرفی حکومت ایالتی هستیم. این فریادها لحظه به لحظه رسا تر شده میرود و دیگران را با خودش همنوا می کند. بدون شک مقاومت مظلومان دامن قاتلان را خواهد گرفت و دیری نخواهد بود که کاخ استبداد و ظلم ویران گردد. شاعر بیجا نگفته است، که: "خون ناحق دست از دامان قاتل بر نداشت/ دیده باشی لکه های دامن قصاب را". اگر زمین زمین با تمام بزرگی اش از پذیرش شهدا شرمنده است، بدون شک و به یقین که قاتلان ناچیز و مغرور از جاری کردن جوی های خون، نیز آنرا تحمل نخواهد توانست!

کنفرانس مطبوعاتی سردار سعادت علی هزاره و رهبران ایم کیو ایم در کراچی

     دقایق قبل امشب 12/1/2012م، چیف آف هزاره قبایل و رییس کویته یک جهتی کونسل محترم سردار سعادت علی هزاره و سردار مهدی حسن هزاره و تعدادی از بزرگان دیگر هزاره های کراچی، در کراچی همراه با رهبران مرکزی متحده قومی مومنت طی کنفرانس مطبوعاتی ای، اظهار داشتند که بر مردم ما بی نهایت ظلم شده است. متاسفانه  چیف جستس (قاضی القضات) پاکستان کسی که کشته شدن یک شخص را در کراچی خودش نوتس می گیرد، ولی شهادت بیشتر از صد تن مردم ما را در نظر نگرفته است. ما از ایشان خواهشمندم تا وضعیت هزاره های کویته را خودش نوتس بگیرد. با تاسف بعد از کشتار تعداد کثیری از مردم ما و بعد از تحصن دو روزه با جنازه ها، تا حتی یک نفر نیز از طرف حکومت بلوچستان برای تعزیت نیامده است. من پسر کاکای جنرال موسی خان هستم، قوم جنرال موسی همیشه خدمت کشور را کرده است، ولی حالا بدون کدام دلیل و علت به صورت وحشیانه نسل کشی می شوند. همچنان وی صراحتا گفتند که من می شرمم که آصف علی زرداری را رییس جمهوری خود بگویم.

     رضا هارون یکی از رهبران مرکزی متحده قومی مومنت نیز طی سخنانی در کنفرانس گفت که اولین وظیفه حکومت تامین امنیت شهروندان اش است، ولی وزیر اعلی بلوچستان بجای آن بر زخم واررثان شهدا و شهروندان نمک پاشی می کند. وی گفت کسانی که شهید شده اند، مربوط به قوم هزاره می باشند. الطاف حسین از دو روز به اینسو بخاطر شهدای کویته نخوابیده است. وی در ادامه گفت من شخصا به کویته می روم، و برای تعزیت همراه با سردار سعادت هزاره به خانه های تمام شهدا خواهم رفت. فردا در کراچی و تمام کشور روز سوگ خواهد بود. در روز سوگ تاجران کاروبار شانرا مسدود بگذارند. حکومت بلوچستان به صورت قطعی ناکام شده است، لهذا در بلوچستان وضعیت اضطراری باید مطابق به خواست تحصن کنندگان نافد شود.

     همچنان عمران خان و ماروی میمن یکی از اعضای مرکزی مسلم لیک "ن" نیز اعلان کرد، که آنها فردا به کویته آمده و در تحصن همراه با قوم هزاره یکجا خواهد شد. از طرف دیگر به درخواست نهاد های شیعی در نقاط شهر های مختلف پاکستان تحصن و تظاهرات ادامه دارد. در لندن اینک بیشتر از ۱۹ ساعت است، که مردم در مقابل پاکستان هایی کمیشن در حالت تحصن بسر می برند و اعتراض شانرا با سردادن شعار ها بیان می کنند. از طرف دیگر رهبران احزاب مختلف و نمایندگان کشور ها بر وزیر اعلی بلوچستان اعتراض می کنند و همدردی شانرا با هزاره ها بیان می کنند. اکثر از اعضای مرکزی احزاب پاکستان تقاضا می کنند که وزیر اعلی بلوچستان باید استعفی بدهد و امنیت بلوچستان زیر نظر یک هیات بلند چایه قوه قضاییه بررسی گردد...

تحصن در علمدار رود وارد شب دوم شده است و همچنان ادامه دارد...

     در اعتراض به فاجعه المناک علمدار رود، جنازه ها دفن نشده اند و تحصن همچنان ادامه با شدت بیشتر دارد. اینک از شروع تحصن ۳۱ ساعت گذشته است. تحصن کننده گان فقط یک تقاضا دارند، که حکومت ایالتی برطرف شود و شهر تحویل ارتش گردد. از طرف دیگر رییس حزب دموکراتیک هزاره آقای عبدالخالق هزاره و دیگر اعضای مرکزی این حزب با عده کثیری از مردم در حال اعتصاب غذا اند... اعتصاب غذای دوستان ایچ دی پی و تحصن در کنار جنازه ها واکنش های زیر را تا هم اینک در قبال داشته است.

۱. تظاهرات و تحصن دامنه اش گسترده شده است، هم اینک در اسلام آباد، کراچی، حیدرآباد، گوجرانواله، دیگر شهر های پاکستان و نیز در مقابل پاکستان هایی کمیشن (لندن) ادامه دارد. بر علاوه آن مجلس وحدت المسلمین گفته است اگر تقاضای تحصن کنندگان کویته برآورده نشود، دامنه اعتراضات را بیشتر نموده و شدت خواهد بخشید.

۲. گورنر بلوچستان جهت گفتگو با تحصن کنندگان به علمدار رود رسیده است.

۳. به هدایت وزیر اعظم پاکستان، دو تن از وزرای حکومت فدرال خورشید شاه و قمر زایره به کویته جهت گفتکو با تحصن کنندگان رسیده اند و اینک در حال مذاکره اند.

۴. ڈاکڑ عبدالقدیر خان پدر بم اتمی پاکستان تحصن علمدار رود را بهتر از تظاهرات علامه طاهرالقادری دانسته است.

۵. الطاف حسین گفته است، که خواست های تحصن کنندگان باید پذیرفته شود و جای شرم است که تا هنوز حکومت ایالتی خاموش است و تا حتی برای همدردی به صحنه نرفته اند.

۶. ماروی میمن، یکی از رهبران مسلم لیگ "ن" و عبدالستار یکی از رهبران "ایم کیو ایم" طی سخنانی همدردی اش را با تحصن کنندگان اظهار کرد.

۷. پشتونخواہ ملی عوامی پارٹی، فردا را هرتال عمومی در شهر کویته اعلان کرده است.

۸. وزیر اعظم به وزیر اعلی ریسانی و دیگر وزرا حکم داده است که در کویته جمع شوند.

۹. زرداری، سناتور های بلوچستان و معاون سنا را پیش اش طلب کرده است.

۱۰. نمایندگان بلوچستان نشنل پارتی و تحریک انصاف جهت همدردی با هزاره ها، در جایگاه اعتصاب غذای ایچ دی پی رفتند.

۱۱. علامه طاهر القادری طی تماس تلفونی با عبدالخالق هزاره همدردی اش را با هزاره ها بیان کرد.

۱۲. اعضای ایچ ایس ایف اعم از طبقه ذکور و اناث طی یک جلوس بزرگ نزد اعضای ایچ دی پی رفتند و اینک در اعتصاب غدا شریک اند.

۱۳. اعضای هزاره یوت کمیونیتی در اسلام آباد همچون کویته به تحصن نشسته اند.

۱۴. اکثر از اهلیان رسانه های پاکستان، اظهار همدردی و همدلی شانرا با تحصن کنندگان طی پیام های شان توسط فیس بوک و یا تویتر بیان کرده اند...

۱۵. عمران خان نیز طی بیانیه ای در ضمن محکوم کردن حادثه علمدار رود، با هزاره ها اظهار همدردی کرده است.

۱۶. استاد محقق نیز طی سخنانی به تحصن کنندگان در ضمن اظهار تسلیت، همدردی و غم شریکی اش را اظهار کرده است

۱۷. مذاکرات طولانی نمایندگان حکومت مرکزی و بزرگان هزاره بدون کدام نتیجه پایان یافت. نماینده یک جهتی کونسل آقای قیوم نظر چنگیزی در پاسخ به نمایندگان حکومت فقط یک خواست را مطرح کرده اند، که ما خواهان بر طرفی حکومت ایالتی هستیم

۱۸. بلاول بهتو زرداری به اعضای حزب مردم پاکستان (سند) حکم داده است، که به کویته بروند و با تحصن کنندگان صحبت کنند.

۱۹. شاهی سید، مسوول حزب عوامی نیشنل پارتی (سند) دفن نشدن شهدا را یک تگان وجدان برای تمام پاکستانی ها دانست.

۲۰. الطاف حسین از حکومت تقاضا کرد که بلوچستان مطابق به میل تحصن کنندگان به ارتش سپرده شود

۲۱. متحده قومی موومنت فردا را عزای عمومی در سراسر ایالت سند اعلان کرد

۲۲. جنرل سکرتری جماعت اسلامی پاکستان طی سخنانی گفت، حکومت بلوچستان ناکام شده است، لهذا باید استعفی دهد.

۲۳. بر طرف شدن ها شروع شد، بلاول بهتو زرداری رییس حزب حاکم پاکستان، وظیفه اعضای حزب مردم پاکستان بخش بلوچستان را به حالت تعلیق در آورد. از طرف دیگر آقای آصف علی زرداری رییس جمهور پاکستان گورنر بلوچستان را به صورت فوری طلب کرده است. احتمال می رود امشب تغییرات بزرگی در اداره بلوچستان به وجود آید.

۲۴. پرویز مشرف طی سخنانی در تحصن گراچی در ضمن اظهار همدردی با هزاره های کویته، خواهان پذیرش بدون قید و شرط تقاضای هزاره ها توسط حکومت شد.

     تحصن کنندگان تا هم اینک هیچ خواست حکومت را قبول نکرده است و آنها خواست شان فقط یک چیز و همان بر طرفی حکومت نا اهل ایالتی به سرکردگی ریسانی است.

نسل کشی هزاره های کویته مسخره نیست، حقیقت دارد

     این که گفته می شود هزاره های کویته نسل کشی می شوند، نه شوخی خنده دارد است و نه مسخره دل آزار، بلکه واقعیت عینی است که جنازه های بیشتر از 110 تن در علمدار رود، برای ثبوت اش کافی است. سلسله نسل کشی هزاره های کویته که از ده سال بدینسو شروع شده بود، در این اواخر با حملات پی در پی و فشار برای کوچ اجباری هزاره های مچ به اوج اش رسیده است. لشکر جهنگوی شاخه نظامی (سپاه صحابه) یکی از سازمانهای افراطی مذهبی همیشه مسوولیت نسل کشی هزاره ها را به عهده گرفته است و می گیرد. پذیرفتن مسوولیت نسل کشی هزاره ها از طرف این سازمان نمایانگر این است، که هزاره ها بزرگترین قربانی افراط گرایی است، ولی در این اواخر شواهد حاکیست که تا حتی غاصبان زمین نیز چون هزاره ها را شکست خورده می پندارند، لهذا با افراطیون هماهنگ شده اند، تا زمین های هزاره ها را ببلعند. مافیا ها و خصوصا مافیای زمین با افراطیون در هماهنگی وارد عمل میشوند. از قرار معلوم مافیا ها چشم طمع به کاروبار، خانه ها، جایداد و سرمایه های هزاره کویته دوخته اند.

     نمایندگان مافیای زمین کسانی نیستند، بجز آنهایی که عضو کابینه ایالتی اند و یا هم مرتبط به دیگر سازمانها. مافیا ها، در فراهم آوری تسهیلات برای افراطیون فعال اند، تا زمینه انخلا شهر کویته را از وجود هزاره ها مساعد سازند. اینک نیز هزاره ها کسب و کار شانرا از داخل بازار تقریبا به صورت کلی جمع کرده اند و محدود به دو نقطه عمدار رود و هزاره تاون اند، دو نقطه ای که مشابه به دو زندانی است که یک راه در بین هم دارند، ولی راه هزاره تاون و علمدار رود نیز هیچگاه بدون تلفات نبوده است. در شهر کویته، برای هزاره ها هیچ امنیت و قانونی وجود ندارد. اگر هزاره ای برای کار بی نهایت ضروری به بازار برود، دیگران همه متوجه وی اند، که چه زمانی شکار میشود.

     اگرچه مردم روحیه شان بلند است و بدون شک هیچگاه سر تسلیم خم نخواهند کرد، ولی باید بیاد داشته باشیم که دشمن چون در هیچ مرجعی پاسخگو نیست و بجای آن تسهیل میشود، لهذا حملات اش را تند تر خواهند کرد. چنانچه بعد از حادثه المناک علمدار رود که قرار آخرین اطلاعات جان تقریبا 120 تن را گرفته است، سخنگوی لشکر جهنگوی یکبار دیگر تهدید کرده است، که تا آخر سال 2013میلادی، کویته را به قبرستان اهل تشیع تبدیل می کند. معلوم است که در کویته زمانی که نام از تشیع برده میشود، همانا هدف هزاره ها است.

     اما در رابطه به این که جهت نجات از این وضعیت به صورت آنی چه میتوان کرد، باید یادآور شد که بیشترین امید به طرف هزاره های بریتانیا است. چون هزاره های بریتانیا جای شانرا یافته اند، از وضعیت کویته بیشتر آگاه اند و از طرفی نسبت به هزاره های اقصی نقاط جهان تجریه زیادتر دارند و منظم تر اند و رسایی شان به نمایندگان بریتانیا و دیگر جوامع نیز بیشتر است. همچنان امید به طرف هزاره های ساکن در دیگر نقاط جهان نیز بیش از حد وجود دارد. تا فشار همگانی و بیش از حد به صورت فوری و هماهنگ با تحصن کنندگان شهر کویته و اعتصاب غذای آقای عبدالخالق هزاره صورت نگیرد، دولت مداران به خواست هزاره های کویته گوش نداده و فقط با چند وعده میان خالی، مسخره و فشار آنها را متفرق خواهد ساخت. بر همگان است تا وظیفه ملی شانرا در قبال هزاره های کویته انجام دهند، در غیر آنصورت نسل کشی هزاره ها و بیجا شدن شان از کویته ضربه مهلک تنها و تنها بر هزاره های کویته نخواهد بود، بلکه نتیجه مرگبار آن تمام هزاره ها را عمیقا متاثر خواهد ساخت.

منبع و مآخد:

1. بی بی سی اردو

2. شبکه تلویزیونی جیو (گفتگوی حامد میر)

3. روزنامه قدرت و مشرق و کویته بلاگفا

تعداد شهدا به 118 تن رسیده است و تحصن ادامه دارد...

     تعداد شهدای شب پنجشنبه ۱۰/۱/۲۰۱۳م، علمدار رود به ۱۱۸ تن رسیده است. از طرف دیگر از دیروز تا هم اینک تحصن به شدت آن ادامه دارد. یعنی بیشتر از ۲۰ ساعت است که اطفال، زنان، جوانان و پیرمردان در تحصن نشسته اند و خواهان عدالت اند. در رابطه به تحصن یکبار دیگر دیشب اعضای کویته یک جهتی کونسل تاکید کردند، که تا بر آورده نشدن تقاضای شان تحصن ادامه خواهند داشت و آنها جنازه های عزیزان شانرا به خاک نخواهند سپرد. تحصن کنندگان فقط یک خواست دارند، که شهر کویته تحویل ارتش شود، تا قاتلان به جزای اعمال شان برسند.

     دیروز گورنر بلوچستان بعد از عیادت زخمی ها و گفتگوی مختصر با بزرگان، عاجزانه اعتراف کرد، که ما در تامین امنیت ناکام شده ایم و ما مستحق نیستم که بیشتر حکمرانی کنیم. وی تصریح کرد که من اختیار ندارم و اعضای کابینه ایالتی بی حس شده اند. از طرف دیگر وزیر اعلی بلوچستان نواب اسلم رییسانی گم است. زمانی گفته میشود، که وی در دوبی است و زمانی گفته میشود که در اسلام آباد است، ولی دقیق برای هیچ کسی معلوم نیست که او کجاست. از طرف حکومت ایالتی تا هنوز تا حتی یک وزیر کابینه اش برای گفتگو با تحصن کنندگان نیامده است. حکومت فقط رییس پولیس را فرستاده بود تا با تحصن کنندگان صحبت کند و تقاضای ختم کردن تحصن و دفن شهدا را نماید، ولی مردم این تقاضای رییس پولیس را به شدت رد کردند...

     در این روزها کویته سیاه ترین روزهای تاریخ خود را می گذراند، کشتار بیشتر از ۱۱۸ تن و تحصن دیشب در هوای بارانی و سرد زمستان با شرکت اطفال و زنان بی سابقه بود. تحصن دیشب تنها محدود به بلوچستان نماند، آخر های شب در کراچی نیز به حمایت از تحصن کنندگان راهپیمایی صورت گرفت و در آن راهپیمایی مردم با بلند کردن بینر ها حکومت ایالتی را مسوول کشتار بیشتر از ۱۰۰ تن دانستند و از طرف دیگر طی سخنانی بر خاموشی چیف جستس (قاضی القضات) پاکستان به شدت انتقاد کردند. همچنان در لندن روبروی پاکستان ہائی کمیشن، نیز تظاهراتی دیشب صورت گرفته است. احتمال دارد، امروز دامنه تظاهرات بیشتر شده و در دیگر شهر ها و کشور ها نیز صورت بگیرد.

     حامد میر یکی از تحلیل گران بنام پاکستان طی گفتگویی با یکی از شبکه های خصوصی پاکستان به صراحت گفتند، که هزاره ها در کویته نسل کشی میشوند. این نسل کشی بر علاوه از عوامل فرقه گرایانه، شکل مافیای زمین را نیز اختیار کرده است. به عبارت دیگر عده ای دست به دست همه داده و می خواهند با نسل کشی هزاره ها، زمین ها و کاروبار های شانرا در کویته صاحب شوند. وی گفت، که این نسل کشی سازمان یافته از ده سال به این طرف جریان دارد و حادثه علمدار رود در تداوم آن و وحشتناک ترین آن بود. به گفته وی اسلم ریسانی فقط برای نام وزیر اعلی است، در حالیکه ایالت بدست ایف سی و استخبارات است. نسل کشی هزاره ها به این معنی است، که همه نیروها ناکام شده اند... آقای میر، حل این بحران را در هماهنگی جدی علما، احزاب، سازمانهای مختلف دانستند.

در عکس العمل به شهادت بیشتر از 106 نفر، جنازه ها دفن نشده و تحصن ادامه دارد

     در واکنش به شهادت بیشتر از ۱۰۶ نفر در حادثه دیشب ۱۰/۱/۲۰۱۳م، علمدار رود، مردم بعد از آنکه جنازه ها را از شفاخانه ها به امام بارگاه نچاری انتقال دادند، سپس حوالی ساعت سه بعد از ظهر جنازه های شهدا را بر سرک علمدار رود گذاشتند و دست به تحصن زدند. در رابطه به تحصن که در هوای بارانی و  سرد زمستان کویته تعداد کثیری از مردم اعم از پیر مردان، زنان و اطفال در آن شرکت نموده اند، کویته یک جهتی کونسل طی اعلامیه ای اعلان نموده است، که تا شهر کویته به ارتش واگذار نشود، آنها جنازه ها را دفن نخواهند کرد و تحصن شان ادامه خواهند داشت. همچنان جنرال سکرتری مرکزی مجلس وحدت المسلمین نیز طی سخنانی در اسلام آباد حکومت ایالتی را نالایق و بدون حس خطاب نموده و تاکید کرده است که تا کویته به ارتش تحویل داده نشود، جنازه ها برداشته نخواهد شد.

     از طرف دیگر وضعیت کلی شهر کویته به شدت وخیم است، اول صبح امروز حمله ای بر تندوری در ساحه "کلی کمالو" صورت گرفت که در نتیجه آن دو تن کشته شدند. و سپس طرف های شام امروز انفجاری در شهر رخ داد که تلفاتی در بر نداشت. همچنان امشب بر موتر های که برای ناتو مواد سوخت و لوازم انتقال می دهند حمله ای صورت گرفته که در نتیجه آن قرار اطلاعات اولیه دو تن کشته و ده موتر سوخته است... برای مهار نمودن وضعیت اسفبار امنیتی کویته، حکومت ایالتی طی اعلامیه ای امروز برای یک ماه یکبار دیگر صلاحیت های پولیس شهری را به ایف سی (نیروی نیمه ارتشی) تحویل داد تا وضعیت را کنترول کند.

     بهتر است یادآوری شود که کامران خان در برنامه امشب اش در تلویزیون جیو موضوع نسل کشی هزاره ها را به بحث گرفته بود. وی می گفت که قابل تاسف است که بعد از کشتار زیادتر از صد تن در کویته وزیر اعلی بلوچستان در صحنه و تا حتی در ایالت اصلا دیده نمیشود. تا اینک اصلا معلوم نیست که وزیر اعلی ریسانی کجا است؟ در حالی که قاضی القضات گفته است که از نگاه اخلاقی حکومت ایالتی حق حکومت داری را از دست داده است، ولی با آنهم وزیر اعلی ریسانی به چوکی چسپیده است و خودش را مستحق می داند، ولی در وضعیت اضطراری وزیر اعلی و دیگر وزرای ایالت بلوچستان اصلا دیده نمیشوند.

بیانیه و لایحه عمل ایچ دی پی، در واکنس به شهادت بیشتر از 106 تن در حادثه "علمدار رود"

     در عکس العمل به انفجار های پی در پی دیشب 10/1/2013 میلادی، علمدار رود که در نتیجه آن قرار آخرین اطلاعات تا اینک بیشتر از 106 نفر شهید و در حدود 200 تن زخمی شده اند، محترم عبدالخالق هزاره رییس حزب دموکراتیک هزاره، دقایقی قبل طی کنفرانس مطبوعاتی در ضمن تشریح وضعیت بحرانی فعلی هزاره های کویته یاد آور شدند، که در دنیا، پاکستان یگانه کشوری است که با سرپرستی سازمانهای تروریستی شهروندانش را کشتار می کند و بعد برای گدایی کردن و رهایی از آن، از کشور های جهان با گریه و تضرع کمک می طلبد. وی اضافه کرد، که ما از چند سال بدینسو با تظاهرات های مدنی در مقابل دفاتر سازمان ملل، سازمان های حقوق بشر، پارلمان اروپا و دیگر اداره های موثر تلاش های نهایی خود را جهت مسدود شدن کشتار فرقه گرایانه انجام دادیم، ولی فریاد های ما به گوش مسوولین دولت، نهاد های استخباراتی و قوه قضاییه نرفت و تا اینک کشتار هزاره ها ادامه دارد. آقای عبدالخالق هزاره لایحه عمل حزبش را از این به بعد قرار ذیل اعلان کرد:

1. آقای عبدالخالق هزاره رییس حزب دموکراتیک هزاره برای سه روز دست به اعتصاب غذا می زند، که آغاز آن 12/1/2012 میلادی ساعت 10 قبل از ظهر در مشین چوک (روبروی آی جی آفس پولیس) می باشد.

2. حزب هزاره دموکراتیک، یکبار دیگر از تمام نهادهای هزاره ها در سراسر جهان خواهش می کند، که دوباره دست به تظاهرات و تشکیل سمینار ها بزنند.

3. حکومت فعلی حق حاکمیت اش را از دست داده است، لهذا این حکومت بر طرف و بجای آن یک حکومت موقت بعد از مشوره با احزاب بلوچستان تشکیل گردد.

     در ادامه آقای عبدالخالق هزاره گفتند که اگر نسل کشی هزاره ها متوقف نشده و مراکز سازمانهای افراطی از بین نرفت، وی از هزاره های جهان درخواست خواهند کرد که اینبار در مقابل دفاتر سازمان ملل، سازمان های حقوق بشر و دیگر نهاد های ذیربط دست به اعتصاب غذا بزنند. همچنان اعضای ایچ دی پی در کویته دست به تحصن زده و زندگی شهری را فلج خواهد کرد.

تعداد شهدای حادثه علمدار رود بیشتر از 106 تن شده است

     انفجارهای دیشب ۱۰/۱/۲۰۱۳میلادی، در علمدار رود، که در نتیجه آن قرار آخرین اطلاعات تعداد شهدا به ۱۰۶ تن رسیده است، فضای شهر کویته را امروز به شهر ارواح مبدل نموده است. حادثه دیشب بدون شک بزرگترین حمله بر ساکنان علمدار رود در طول تاریخ زندگی شان در کویته است. حادثه ای که هر لحظه زخمی هایش جان شانرا به جانان سپرده و بر تعداد شهدایش افزوده می گردد. بازار های شهر کویته مسدود اند و ترافیک نیز انگار وجود نداشته باشد. از طرف دیگر قبرستان مهرآباد آماده شده است که جنازه های شهدا را به آغوشش بگیرد، اما اینک به درخواست کویته یکجهتی کونسل و مجلس وحدت المسلمین وارثان شهدا و مردم در ساحه ای بین "پرل اسنتیتیوت آف انفارمیشن تکنولوژی" و "تاجی خان اسپورتس کمپلکس" به حالت تحصن نشسته اند و درخواست شان اینست که حکومت ایالتی باید به ارتش سپرده شود و تا زمانی که مسوولیت امنیت شهر به دست ارتش سپرده نشده است، تحصن آنها ادامه خواهد داشت و آنها جنازه ها را دفن نخواهند کرد... از طرف دیگر قرار است حزب دموکراتیک هزاره، به احتمال خیلی زیاد دقایق بعد طی کنفرانس مطبوعاتی نظریات و لایحه عمل بعدی اش را بیان کند.

     از طرف دیگر گورنر بلوچستان گفته است که من بی اختیار استم و در بلوچستان اصلا نظامی دیده نمیشود که مردم را حفاظت کند. و نیز در حالی که وزرا و مسولین دولتی تا حتی یک بیانیه ای در محکوم کردن این حادثه اسفناک صادر نکرده اند، چه رسد به عیادت زخمی ها و دلجویی متاثرین، سرمنشی سازمان ملل آقای بان کی مون، انفجار های دیروز کویته را که طی سه انفجار جان ۱۱۸ نفر را گرفت، به شدت محکوم کرده است. همچنان طاهر القادری در ضمن محکوم کردن حمله دیروز حمله کنندگان را درندگان سفاک لقب داد. در ضمن آقای محقق نیز طی بیانیه ای حادثه دیروز را جنایت علیه بشریت شمرده و در ضمن محکوم کردنش از دولت پاکستان خواسته است، تا عاملین آنرا شناسای و دستگیر نموده و جلو نسل کشی هزاره های کویته را بگیرد. این هم بیانیه استاد محقق:

بسم الله الرحمان الرحيم

 انالله وانا اليه راجعون

 حادثه انفجار پنجشنبه ٢١/١٠/١٣٩١ در شهر كويته پاكستان يك فاجعه انسانى، يك مصيبت هولناك براى همه جامعه جهانى و از مصاديق بارز جنايت عليه بشريت است.

 درين حادثه كه دريك سالن ورزشى رخ داد ومطابق آخرين گذارشها حدوديكصد نفرشهيد وبيشتر ازدوصد تن ديگر زخمى شدند كه هدف تروريستان قتل عام سازمان دهى شده جامعه شيعه وهزاره پاكستان بوده واكثريت قريب به تمام شهدأ ومجروحين ان هزاره بوده اين حادثه درعين حالى كه يك مصيبت جانكاه وغير قابل تحمل براى جامعه هزاره وشيعه درپاكستان ، افغانستان وسراسرجهان است مايه سرشكستگى و خجالتى براى دولت پاكستان نيزميباشد كه چگونه يك كشور قدرتمند اتمى كه قويترين اردو وسازمان استخباراتى منطقه رادارد نميتواند براى يك اقليت مذهبى از اتباع كشورش تأمين امنيت نموده و يك گروه تروريستى شناخته بنام لشكر جنگوى را مهار نمايد اين قابل قبول نيست مگراينكه دست حكومت پاكستان نيز دردستان جنايتكاران باشد .

     من ازحكومت پاكستان مصرانه ميخواهم كه به كشتار سيستماتيك وجمعى هزاره ها درآن كشور نقطه پايان گذاشته وجلو گروههاى تروريستى قاتل را بگيرند وبراى حفظ جان مردم بيدفاع هزاره كه به جرم داشتن مذهب شيعه قتل عام ميشوند اقدام مسؤلانه نمايند.

     و از جامعه جهانى سازمان ملل وساير نهادهاى مدافع حقوق بشر نيز خواستار آنم كه دربرابر كشتار هدفمند وجمعى يك ملتى بيدفاع كه هر روز دربرابر چشم جهانيان قربانى ميشوند بى تفاوت نباشند.

 سازمان ملل ودنيايى كه شعار مبارزه عليه تروريسم را سرميدهند نبايد معيار دوگانه داشته باشند كه دريك گوشه جهان باتروريسم بجنگند ودرسوى ديگر جهان تروريسم را باتمام توان تجهيز وتسليح كنند ويادربرابر جنايات شان بى تفاوت باشند واين بازيهاى دوگانه قدرتهاى بزرگ جهان وسازمان ملل متحد است كه موجب رشد وگسترش تروريسم درجهان شده و دورنماى آينده بشر وسلامت اين كره خاكى را تاريك ساخته است واگر جامعه جهانى به اين بازيهايش دوام دهد مصيبت جامعه بشري دوچندان خواهد شد.

     در پايان اين حادثه المناك را كه مصادف شده است باسالروز رحلت پيامبر رحمة للعالمين حضرت محمد مصطفى وسبط اكبرش امام حسن مجتبى وسلاله پاك ديگرش امام على ابن موسى الرضا. به همه مسلمانان خصوصاً هموطنا ن عزيزم درداخل كشور وسراسر دنيا تسليت گفته وازخداوند منان براى شهداى عزيز رضوان الهى وبراى مجروحين شفاى عاجل وكامل وبراى بستگان آنان صبر جميل واجرجزيل خواستارم .

                                                   والسلام على جميع عبادالله الصالحين حاجى محمد محقق

                                                                               كابل ٢٢/١٠/١٣٩١

حد اقل 81 تن در انفجار علمدار رود شهید شدند

 

     قرار آخرین اطلاعات تعداد شهدای حادثه های امشب ۱۰/۱/۲۰۱۳میلادی در علمدار رود به ۸۱ تن رسیده است و تعداد زخمی های حادثه بیشتر از ۱۷۰ تن است. گزارشها حاکیست که اولین انفجار انتحاری بوده است، که در یک کلب سنوکر بنام استار سنوکر کلب واقع در نزدیکی چوک "پرل انستیتیوت آف انفارمیش تتکنولوژی" حوالی ساعت نه شب رخ داده است. بعد از این حادثه مردم، خبرنگاران، رضاکاران و پولیس ها خودشانرا به محل حادثه رسانده بودند، که در دقایقی بعد یک موتر دیگر که در آن مواد انفجاری جا سازی شده بود و در نزدیکی های سنوکر کلب ایستاد بود، منفجر گردید (بعضی گزارشها حاکیست که موتر انفجار شده، مربوط به رضاکاران ایدهی بوده است، که چند روز قبل گم شده بود.) 

     انفجار دومی به حدی بزرگ بود، که صدای آن در اکثر نقاط کویته شنیده شد و سیم های برق مهرآباد را قطع نمود. حد اکثر از افراد حاضر در صحنه در اثر این حادثه شهید شدند. در بین شهدا دی ایس پی، ایس پی و ایس ایچ او تهانه قاید آباد با شش تن از پولیس ها نیز شامل اند. همچنان دو خبرنگار تلویزیون سما و دونفر از رضاکاران ایدهی شهید، دو خبرنگار زخمی و چهار تن از خدمتگاران ایدهی نیز زخمی شده اند. زخمی ها به شفاخانه عمومی و شفاخانه نظامی شهر انتقال داده شده اند. متاسفانه وضعیت صحی اکثر از زخمی ها بسیار وخیم است و احتمال دارد تعداد شهدای بیشتر شود. ساکنان علمدار رود، تقریبا همه شان رو به طرف شفاخانه ها برده اند، تا کمک های مناسب را به وارثان شهدا و زخمی ها بتوانند. همچنان برای زخمی ها به خون شدیدا نیاز است. ایچ دی پی در عکس العمل به این حادثه فردا را هرتال عمومی در شهر کویته اعلان کرده است و همچنان مجلس وحدت المسلمین سه روز را عزای عمومی اعلان کرده است.

     مسوولیت حادثه علمدار رود را لشکر جهنگوی به عهده گرفته است. سخنگوی این سازمان ابوبکر صدیق با تلفون نمودن از جایی نامعلوم به اداره های رسانه های پاکستان در ضمن پذیرفتن مسوولیت این حادثه یادآور شده است، که ما گفتم بودیم که تا آخر سال ۲۰۱۲ میلادی، دشمنان ما از بلوچستان بیرون شوند. در نتیجه این اخطار ما تعدادی از دشمنان ما شهر کویته را رها کرده و فرار کردند، ولی تعداد شان بخاطر کار و خانه های شان اینجا مانده اند. اینبار ما دشمن را نمی گذاریم که تا آخر ۲۰۱۳میلادی، از کویته زنده بیرون شوند...

انفجار های شدیدی در علمدار رخ داده است

     قرار اطلاعات امروز پنجشنه 10/1/2013 میلادی، دقایق قبل حوالی ساعت 9 شب انفجار های شدیدی در علمدار رود رخ داده است. قرار اطلاعات اولیه این انفجار ها در علمدار رود یکی در چهار را روبروی پرل انستتیوت و دیگری در یک سنوکر کلب، بنام استار سنوکر کلب که در نزدیکی پرل انستتیوت واقع است، رخ داده است. و شدت انفجار تا حدی بوده است که شیشه های خانه های اطراف را شکستانده و نظام برقی را متاثر ساخته است. نظر به گزارش خبرنگاران رسانه ها تا هم اینک شهید شدن زیادتر از چهل و دو (۴۲) تن تایید شده است. در حالی که تعداد زیادی زخمی شده اند و تعداد آنها اینک زیادتر از هشتاد تن گزارش می شود و در بین شهدا و زخمی ها خبرنگاران، اعضای سازمان خدمت رسانی ایدهی و پولیس نیز وجود دارند.... همچنان در همین زمان یک انفجار دیگر روبروی فرش پاینت که در نزدیکی های طوغی رود واقع است، نیز رخ داده است که از تخریب آن تا هنوز اطلاعات دقیق در دست نیست.

     قابل یادآوریست که امروز انفجار بزرگی در میزان چوک حوالی ساعت 4 بعد از ظهر نیز رخ داد که در نتیجه آن قرار آخرین اطلاعات زیادتر از 12 تن کشته و بیشتر از 50 تن زخمی شدند. هدف این انفجار نیروهای ایف سی بود که در نتیجه اش دو موتر ایف سی و پانزده موتر دیگر از بین رفت. البته مسوولیت میزان چوک را "یونایتید بلوچ آرمی" به عهده گرفت.

گزارشی از کنفرانس گوتنبرگ: کشتار هزاره ها در پاکستان؛ چالشها و راهکارها

1 دسمبر 2012، گتنبرگ سویدن

نویسنده: صداقت بابه، سکرتر اتحادیه سراسری شهمامه و صلصال

سخنرانان:

استاد کاظم یزدانی، نویسنده، پژوهشگر و مورخ: نگاه مختصری به تاریخ مردم هزاره

داکتر سلیم جاوید، ژورنالیست آزاد و فعال حقوق بشر: ارائه گزارشی مستند از کشتار هزاره ها در کویته پاکستان

پروفیسور داکتر اشتیاق احمد، نویسنده و استاد علوم سیاسی در دانشگاه استوکهلم: بررسی وضعیت اقلیتهای مذهبی- فرقه ای در دولت ایدئولوژیک پاکستان

علی دایان حسن، دایرکتر دیدبان حقوق بشر در بخش پاکستان و آسیا: وخیم شدن شرایط حقوق بشر در پاکستان

پروفیسور ناظر حسین، فعال اجتماعی و کارشناس آموزش و پرورش در کویته پاکستان

استاد بومان علی قاسمی، نویسنده و فعال اجتماعی در سویدن: ارائه گزارش مستند از معضلات اجتماعی مردم هزاره در افغانستان

عارف فرمان، رمان نویس و رئیس انجمن حمایت از مهاجرین افغانی مقیم ایران: نگاه مختصری در رابطه به شرایط دشوار زندگی مهاجرین ایران و ارزیابی برنامه های این کنفرانس

با توجه به گذارش دیدبان حقوق بشر پاکستان، در یک دهه ی اخیر حد اقل هشت صد نفر از اقلیت قومی هزاره در ایالت بلوچستان این کشور جانشان را در اثر حملات هدفمندانه از دست داده اند و نزدیک به سه هزار انسان بیگناه، شامل زن، کودک و دانشجو، مجروح گردیده اند. ادعا میشود بسیاری این حملات را شبکه های تروریستی القاعده مانند لشکر جنگوی و امثال آن انجام داده اند. در حال حاظر با شدت گرفتن حملات، زندگی نیم ملیون جمعیت شهر در محلات شان محدود شده اند.

با این حال حکومت پاکستان تا کنون بجز اینکه نقش یک تماشاگر را بازی کرده، هیچگونه اقدامات عملی برای حفاظت از نیم ملیون شهروند این کشور انجام نداده است.

اتحادیه سراسری شهمامه و صلصال کنفرانسی را زیر عنوان "کشتار هزاره ها در پاکستان: چالشها و راهکارها" به تاریخ 1 دسامبر 2012 در شهر گونتبرگ سویدن برگذار نموده بود. حدود دوصد اشتراک کننده با شمول برخی از فعالان حقوق بشر از سراسر سویدن، با وجود برف و دمای چند درجه زیر صفر، دراین کنفرانس که هدف از برپایی آن آگاهی دادن به جامعه مدنی سویدن در مورد وضعیت اسفبار اقلیت قومی هزاره در پاکستان بود، حضور داشنتند.

کنفرانس با گردانندگی لیلی آرزو و علی ساقی ساعت 14:30 آغاز گردید.

در اول استاد کاظم یزدانی، محقق و تاریخ نویس افغانستان، یک تعریف جامع از تعهد جنایات علیه قوم هزاره توسط عبدالرحمان خان، امیر افغانستان در قرن 19، ارایه داد. آقای یزدانی توضیح داد عبدالرحمان که از طریق معامله با ارتش اشغالگر انگلیس به قدرت رسیده بود، چگونه %62 جمعیت جامعه هزاره را قتل عام کرد، هزاران تن آنها را به بردگی کشاند و هزاران تن دیگر را مورد شکنجه و آزار قرار داده و آنهارا مجبور به ترک کشور نمود. آقای یزدانی در مورد مصادره زمینها و اموال هزاره ها و توضیع آنها برای اقوام پشتون نیز شرح داد. و همچنان علاوه نمود که عبدالرحمان برای هموار ساختن راهش از مذهب به عنوان وسیله استفاده نموده 13 قاضی روحانی را وادار کرده بود که کتابی را در باره "و جوب اطاعت اولوالامر و وجوب قتل رافضیان و یاغیان" به رشته تحریر در آورند.

پس ازآن یک فلم مستند در مورد قتل عام بی رحمانه هزاره ها در پاکستان، ساخته سجاد گوهر، دراین کنفرانس نشان داده شد که با دیدن آن اشک تأسف در چشمان بسیاری از حاضرین حلقه زد.

بلافاصله بعد از ختم این فیلم مستند، داکتر سلیم جاوید، ژورنالیست آزاد و فعال حقوق بشر، به شرح تعدادی از حملات وحشتناک بر هزاره های پاکستان در سال 2012 پرداخته و به گزارشهای که توسط سازمانهای مختلف حقوق بشر تهیه گردیده و در روزنامه های کشور منتشر گردیده است، اشاره نمود. داکتر سلیم جاوید همزمان با شرح خطرات و تهدیدات جدی که در سایه حکومت مرکزی و ایالتی متوجه اقلیت قومی هزاره میباشند، علتهای اساسی آن را از جمله طالبانیزه کردن ایالت بلوچستان، برنامه های ایجاد تغییر دموگرافیک قومی و تروریسم فرقه ای بیان نمود.

در ادامه، پروفیسور اشتیاق احمد، نویسنده و تحلیلگر سیاسی سویدنی- پاکستانی در سخنرانی اش روی علل و عوامل خشونت مذهبی و فرقه ای در منطقه بویژه در پاکستان پرداخت. ایشان به وضوح تصریح نمود که کشورهای زیاد چون پاکستان از بنیادگرایی مذهبی و فرقه ای به عنوان ابزار فشار کار می گیرند. او همچنان گفت که اسلام منحیث ابزار سیاسی در ایجاد پاکستان نقش مهم ایفا نمود و سپس در دهه هفتاد جامعه احمدیه قربانی اصلی سیاست تمکین گروهای مذهبی شیعه و سنی گردید. گروهای که خود بعدا مورد سو استفاده دستگاهای نظامی پاکستان و رژیم های سعودی و ایران قرار گرفتند. با این تحلیل، ایشان نتیجه گیری نمود که هزاره ها همانند دیگر اقلیت ها منحیث یک هدف نرم توسط رژیم های تشنه به قدرت نه تنها در پاکستان بلکه در افغانستان و ایران قربانی گردیدند.

کنفرانس بعد از 15 دقیقه تفریح، دوباره توسط ویدیو کنفرانس علی دایان حسن، دایرکتر دیدبان حقوق بشر در پاکستان و بخش آسیا، ادامه یافت. وی در سخنانش گفت اقلیت های قومی- مذهبی در پاکستان همواره مورد تبعیض، شکنجه و کشتار سیستماتیک قرار میگیرند، که پاکستان را دچار چالش های جدی حقوق بشری ساخته است که این چالشها بیشتر در ایالت بلوچستان که در طول تاریخ خانه امنی برای طالبان و متحدین این گروه بوده، وجود دارند. وی با گزارش از وضعیت حقوق بشری دراین کشور، خاطر نشان کرد که حمله بر هزاره ها در سال های اخیر افزایش یافته و در سال 2012 به بلند ترین درجه اش رسیده است. آقای علی دایان همچنان گزارش داد که تقریبا یک سوم از کشته شده های شیعه پاکستان در سال 2012 متعلق به جامعه هزاره بوده است، جامعه که هم از نظر قومی و هم از نظر مذهبی در مخاطره میباشد. وی گزارش داد که سال گذشته لشکر جنگوی به هزاره ها هشدار داد که پاکستان را ترک کنند و در پی این هشدار حملات این گروه به مردم هزاره شدت یافته و به گلوله بستن هزاره ها در هر گوشه و کنار جامعه، زندگی را برای این مردم روز به روز تنگتر کرده است. درعین حال حاکمان بلوچ در حکومت ایالتی بلوچستان دربرابر معضلات هزاره ها کاملا بی توجه بوده و کوچکترین همدردی با این مردم نشان نداده اند.

علی دایان در پاسخ به سوالات حاضرین به عنوان رئیس دیده بان حقوق بشر در پاکستان وعده داد که مسئله کشتار هزاره ها را در تمام مراجع مربوطه مطرح نماید.

پروفیسور ناظر حسین نیز دراین کنفرانس اشتراک کرده و شنوندگان را از آخرین تحولات کویته، از جمله بوجود آمدن گروه های شبه نظامی به نام لشکر الاسلام  که مسئول حملات اخیر بر هزاره ها است، آگاه نمود. وی همچنان تحولات سیاسی منطقه پس از جهاد افغانستان علیه  شوروی سابق را  تحلیل و تجزیه کرد.

دراین بخش از برنامه که قرار بود احمد شجاع و اشرف جوادی از طریق ویدیو کنفرانس در بخش گفتمان شرکت نمایند، متأسفانه‏ به علت مشکل فنی نتوانستیم با آنان ارتباط برقرار کنیم. آن عده سوالاتی که توسط این دوستان پاسخ داده شده است، در آینده نزدیک همراه با متن سخنرانی دیگر سخنرانان تدریجن نشر خواهند شد.

استاد بومان علی قاسمی، از شکنجه مردم هزاره افغانستان در عصر حاضر، بخصوص زمان امارت اسلامی طالبان و ادامه این آزار و اذیت ها به دست طالبان بنام کوچی سخن گفت. وی به نقل از آمار منتشر شده توسط سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که طالبان حداقل دو هزار هزاره در بامیان، سه صد در یکاولنگ، و دو هزار هزاره را  در مزار شریف  به قتل رسانیده. اما منابع افغان آمار دقیق این کشتار را 6 هزار تا 8 هزار گزارش میدهد، در حالیکه منابع محلی شمار کشته شده گان را بیشتر از ده هزار برآورد میکنند که این کشتار تا چندین روز در هزاره جات ادامه داشت.

او افزود هزاره ها در حال حاضر نیز، با حضور نیرو های ناتو در افغانستان، کشته میشود، که نمونه ای ازین کشتار ها حملات طالبان کوچی نما در مناطق بهسود و دایمیرداد است که به گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در سال 2008 حد اقل 24 هزاره کشته شده، 48 خانه به آتش کشانده شده و 6 هزار خانواده بی خانمان گردیده اند.

آقای قاسمی در پایان سخنانش نگرانی شدید جامعه هزاره را از بازگشت طالبان اعلام نمود.

سخنرانی پایانی کنفرانس توسط عارف فرمان، رمان نویس و رئیس انجمن حمایت از پناهندگان افغان در ایران، ایراد شد که به جمع بندی نکات مهم بحث های کنفرانس پرداخت. او گفت خودش شاهد بوده که بسیاری از پناهندگان در ایران هزاره بودند، که علی رغم شیعه بودن پیوسته در مواجهه با بی رحمی و تعصب قرار داشته اند. آقای فرمان از جامعه مدنی و فعالان حقوق بشر سویدن خواست که این مسأله را با دولت سویدن مطرح کنند تا بر دولت پاکستان به منظور تأمین امنیت همه اقلیت های قومی و مذهبی، از جمله هزاره ها،

در اثر حمله بر اتوبوس های زایران چندین تن شهید و زخمی شده اند

     امروز یک شنبه ۳۰/۱۲/۲۰۱۲میلادی، اتوبوس های زایرانی که از کویته به طرف تفتان می رفتند، یکبار دیگر در ساحه بنام درینگر در نزدیکی هایی مستونگ مورد حمله قرار گرفته و طی آن قرار اطلاعات اولیه نظر به گزارش تلویزیون جیو، تا اینک نوزده تن شهید و بیشتر از بیست تن دیگر زخمی شده اند که وضعیت صحی اکثر از زخمی ها وخیم است و احتمال دارد تعداد شهدا بیشتر از این گردد. قرار اظهارات کمشنر مستونگ:"امروز صبح زمانی که سه اتوبوس زایران از تفتان به طرف کویته می آمدند، در ساحه مستونگ مورد حمله ی بمب کنار جاده ای که در یک موتر کوچک جا سازی شده بود، قرار گرفت. در نتیجه انفجار موتر کوچک، از جمله ی سه اتوبوس یکی آن به صورت مکمل ازبین رفته و بخاطر شدت انفجار چندین متر از جایش دورتر افتاد و اتوبوس دومی اندکی خراب و به اتوبوس سومی صدمه ای نرسیده است." در مورد حادثه شاهدان عینی و یکی از صاحبان اتوبوس طی مصاحبه شان با یکی از شبکه های تلویزیونی می گویند، "یک موتر کرولا مانند خودش را به اتوبوس اولی زد و بعد از آن انفجاری شدید رخ داد که در نتیجه اش اتوبوس اولی دور افتاد و شروع به سوختن کرد و سرنشینان آن که تقریبا ۴۵ تن بودند اکثر شان سوختند و فقط چند تن شان توانستند از اتوبوس خودشانرا بیرون بکشند."

     قرار اطلاعات، سرنشینان این اتوبوس ها اکثریت شان از اهلیان تشیع ساکن ملتان، پاراچنار، راولپندی و لاهور می باشند، که از کویته به طرف تفتان می رفتند. زخمی های حادثه که شامل آنها اطفال و زن ها نیز اند به شفاخانه عمومی مستونگ انتقال داده شده بودند ولی اینک آنها به طرف شفاخانه عمومی شهر کویته انتقال داده می شوند.

مقام دوم نقاشی در سطح بلوچستان به مهدی رحیمی مبارک باد!

 

    در وضعیتی که کوچه های شهر کویته هر روز با خون هزاره ها سنگ فرش هایش نقاشی سرخ رنگ می کشد و فریاد گر بی گناهی شان می گردد، مهدی رحیمی از هزاره تاون و یکی از دوستانش رحمت الله از مهرآباد به کلاس های نقاشی اداره ثقافت بلوچستان واقع جناح رود می روند، تا عطش عشق شانرا با نقاشی کردن فروبنشانند. آنها یک سال مکمل را با مرگ و زندگی بازی کردند، ولی کلاس نقاشی شانرا ترک نکردند، تا اینکه در آخر سال مهدی رحیمی توانست نتیجه زحمات اش را به تاریخ 25 دسامبر 2012میلادی، از دست میر شاه نواز خان مری وزیر فرهنگ و کلتور بلوچستان در محفل فراغت، که همانا دوم شدن اش در سطح بلوچستان است، حاصل کند.

     مهدی رحیمی، از سه سال بدینسو است که مشق نقاشی می کند. او چند روز پیش سمینار 6 روزه ای را که از طرف نقاشان مطرح پاکستان بنام "Face of Quetta" برگزار شده بود نیز گذراند. وی تا اینک مجموعا تقریبا 25 اثر دارد و در هفت نمایشگاه شرکت کرده است. در نمایشگاهی که بنام "وحدت و انسان دوستی" چندی قبل برگزار شد، اثرش مقام دوم را کسب کرد. او عاشق نقاشی است و به هر قیمتی می خواهد در این عرصه جایگاهی را برایش بیابد و سپس با نقاشی هایش درد دل و رنج های مردمش را به تصویر بکشد. مهدی در پاسخ به سوالم در رابطه به رفتنش به بازار در این وضعیت نامساعد گفت، که دو چیز عامل رفتم در کلاس های نقاشی میشود. اول عشقم به نقاشی و فراگیری این هنر و دوم به هر قیمتی که میشود باید حضور خویش را در عرصه های مختلف داخل شهرکویته حفظ کنیم...

     کویته بلاگفا کسب این مقام را به مهدی رحیمی از صمیم قلب تبریگ گفته و از بارگاه متعال برایش سرزندگی و عافیب دایمی طلبگار است. بدون شک خواستن توانستن است و آن روز دور نخواهد بود که مهدی با همت و پشتکارش عامل افتخار برای خود، فامیل و مردمش گردد.

فعالیت های هنری مهدی به روایت تصویر:

اثری از مهدی رحیمی بر روی تخم مرغ