در نتیجه حمله تروریستان بر موتر تاکسی در قندهاری بازار چند تن شهید و زخمی شدند

در نتیجه حمله تروریستان بر موتر تاکسی زرد رنگ که مربوط به هزاره های شهر کویته است، در مرکز شهر کویته "قندهاری بازار" امروز دو شنبه ۲۲/۷/۲۰۱۳م، دو تن شهید و سه تن دیگر زخمی شدند. شهدا و زخمی ها به شفاخانه انتقال داده شده اند. با تاسف وضعیت صحی زخمی ها وخیم است، که احتمال شهادت را بیشتر می کند.

این درحالیست که در این اواخر به دستور نواز شریف، نیروهای انتظامی در حالی عملیات بر ضد لانه های تروریستان در داخل شهر کویته و مناطق اطراف آن است. طی عملیات نیروهای انتظامی چند تن از اعضای لشکر جهنگوی که همیشه مسوولیت کشتار هزاره ها را می گیرد، کشته و دستگیر شده اند. همچنان روز جمعه نیروی استخباراتی آی بی، در کراچی مسوول جوخه مرگ لشکر جهنگوی را دستگیر کرد و در نتیجه تحقیقات از وی نیروهای امنیتی کشف کرده اند که لشکر جهنگوی تصمیم به عملیات تروریستانه بزرگ در کراچی، کویته و شهر های دیگر دارد.

در اثر حمله تروریستان چهار تن شهید شدند

دقایق قبل از افطار امشبِ ۱۵/۷/۲۰۱۳م، در نتیجه حمله تروریستان بر موتر صاحب یکی از مغازه های لوازم الکترونیک در مسجد رود، چهار تن شهید شدند. تروریستان که تعداد شان به چهار تن می رسید و بر دو موتر سایکل سوار بودند زمانی هدف شان را مورد شلیک قرار دادند، که آنها مغازه شانرا بسته بودند و به طرف خانه شان می رفتند. جنازه های شهدا و زخمی ها به سول هسپتال انتقال داده شده است و در آنجا هزاره ها به تعداد بسیار زیاد جمع اند. از طرف دیگر جوانان به تعداد کثیر دست به تظاهرات در مقابل سول هسپتال زده و سرک جناح را با سرک های دیگر بسته اند.

پولیس ساحه محل حادثه را جهت تعقیت تروریستان نامعلوم بسته اند، از طرف دیگر ایف سی و پولیس در اطراف سول هسپتال تعیینات شده اند، تا از کدام حادثه دیگر جلوگیری به عمل آورند. حادثه امشب را نواز شریف محکوم کرد و از طرف دیگر حزب دموکراتیک هزاره در عکس العمل به این حادثه فردا را هرتال عمومی در شهر کویته و نیز علمای اهل تشیع فردا را سوگ عمومی اعلان کرده اند. قابل ذکر است که تا به امروز مجموع حملات بر هزاره ها را در کویته لشکر  جهنگوی به عهده گرفته است. اگرچه مسوولیت این حادثه را تا هنوز جریانی نگرفته است، ولی به احتمال زیاد لشکر جهنگوی این عمل غیر انسانی و ناجوانمردانه را انجام داده است.

چمدان

نوشته از: خاطره افضلی

در بامداد خلوت و آرام نسیم ملایم سحرگاهی وزیدن گرفت. مؤذن همه را برای نماز فرا می خواند. ستارگان یکی پی دیگر با روشنایی که از حاشیه‌ی آسمان قد بر می‌افراشت ناپدید می‌شد. مهتاب هم دیگر تاب و توان رقابت با نور آفتاب را نداشت. آهسته آهسته هوا روشن می‌شد و مهتاب نور می‌باخت.

آفتاب از گوشه‌ی آسمان قد برافراشت و برهمه جا رنگ طلایی اش را می‌گستراند. این طلوع خورشید همزمان بود با رسیدن موتر سرخ رنگ نوع تیوتا پشت دروازه‌ی خانه‌ی علی. صدای بوق بلند شد. گرد و خاک نشسته بر در و پنجره‌ی موتر از سفر درجاده‌ی خاکی حکایت می‌کرد.

علی با خانم وطفل کوچکش آماده سفر شده بودند. در کنار من جوالی بزرگ که اسباب  و لوازم خانه را جمع نموده بودند، قرار داشت. جست و خیز موتر درجاده‌‌ی خاکی بر کهنگی‌ جوال غلبه می‌کرد و نزدیک بود آنرا بترکاند. اسباب و لوازم گنجانیده شده در درون جوال از آن شکل عجیب ساخته بود و همه جا اش برآمدگی داشت. شبیه به بوجی کچالو می‌ماند.

من که دهانم قفل شده بود نمی‌توانستم چیزی بگویم. از مقایسه کردن آن باخودم هم عاجز بودم. امتیازی را که برای خود می دادم همان ساختم از جنس چرم بود که در مقابل انبوه از وسایل که به درونم انباشته شده بود، مقاومت می‌کردم. قفل را نوع امتیاز می‌دانستم که به امنیت نسبی ام کمک می‌کند.

از لحظه‌ی که جایم را در صندوق عقب موتر ساخت، بیش از پیش دلم شکست و جایم تنگ‌تر شد. هرچند نوع امتیاز محسوب می‌شد که از یکطرف ‌سبب امنیتم می‌گردید و ازطرف دیگر تنگی‌ جا سبب خفقان و برآمدن نفسم می ‌شد. جوال جایش نسبتا خوب بود. هوایی خنک بیرون را استشمام می‌کرد. در کنار آن، گرد وخاک بیرون هم راحتش نمی ‌گذاشت.

در این جای تنگ به فکر روزگاری افتادم که دچار شده ایم. گیرودارهای زندگی و وابستگی‌های که ما را به خود وابسته ساخته است. درمیان انبوه از گیرودارهای زندگی یک دنیا لاف می‌زنیم اما چیزی جز هیولای که تنها نفس می‌کشد و زندگی نمی‌کند، تبدیل شده ایم. مدام می نالیم و می‌پریم این ور و آن ور.

افسردگی و پریشان حالی برچهره‌ی هم‌نوعانم محسوس است. لذت را در گیرودارهای مفت که به بال مگسی نمی‌ارزد، می‌جوییم. به جای دست یافتن به لذت و خوشی‌ها هر روز گرفتار یک مشکل دیگر می‌شویم. مثل همان قدیم را بخاطر آدم می‌آورد که می‎گفت: “خر بارکش شده است". درست گفته اند و این خوب در خور حال ماست. شبیه به حسن غم کش"گل آغا" می‌ماند.

گل آغا که زبان مادری اش پشتو است فارسی را شکسته - شکسته صحبت می‌کند. حین صحبت به علی می‌گفت: می پامی، ما باید د ساعت ده بجه د مرز باشیم. خلاص! از تو پاسپورت استه که نه؟ پاسپورت داری در این موتر بیشی اگه نداری در آن یکی دیگه بشانم.

علی سر تکان می داد و گفت:"بلی، ما پاسپورت داریم".

مسافر موتر که در آن افراد دارای ‌پاسپورت نشسته بودند، کامل نشده بود. سه تن از بی پاسپورت‌ها را در جمع آنان سوار کردند. با یک هماهنگی‌ همه آماده شدند. چند دقیقه نگذشت که موتر حرکت کرد. موتر با سرعت به پیش می‌رفت. گل‌آغا تلاش داشت تا ساعت ده خود را به مرز برساند. بی خیال و با سرعت تمام موتر را می‌دواند. به فکر مسافران کمتر بود. مسافران با سرعت که موتر به پیش می‌رفت نگران سلامتی خود بودند. به راننده به دیده شک می‌نگریستند مبادا نیشه کرده باشد.

آفتاب کامل برآمده بود. محل هزاره نشین را ترک می‌گفتیم. همه جا خاموش و بیگانه به نظر می‌رسید. چندی نگذشته بودیم که با ایستگاه بازرسی پولیس مواجه شدیم. در سر دو راهه موقعیت داشت. پوسته بازرسی از خریطه‌های مملو از خاک ساخته شده بود. سربازان با تفنگ‌های دست داشته شان در داخل  واطراف آن دیده می‌شد.

یک تن از  آنان که در وسط جاده ایستاده بود با تفنگ دست داشته اش به موتر که ما سوارش بودیم اشاره کرد. موتر هم ترمز کرد ولی سرعت بیش از حد موتر سبب شد که کمی پیش‌تر از محل که سرباز اشاره کرده بود بی‌ایستد. هنوز موتر متوقف نشده بود که سرباز با تفنگش به دروازه‌ی موترکوبید، مثل این که نفهمیده باشد. شیشه شکست و همه وحشت زده شده بودند. شیشه‌ی شکسته پاین ‌ریخت و لی به من آسیب نرساند.

راننده به عصبانیت از موتر پیاده شد. با نگاه خشمگین به عسکر می‌دید. مشاجره لفظی آن‌ها بالا گرفت. عسکری دیگری هم به جمع آنها پیوست. راننده می‌پرسید چرا شیشه موترش را شکسته است. سرباز کمتر حرف گل‌آغا را می‌شنید-- همه اش نا سزا می‌گفت. گل‌آغا روزش را بد روز دید و با اتحادیه‌ی مسافر بری تماس گرفت. خواست تا به قومندان این ساحه تماس گرفته و شکایت کند. سرباز دیگر که ترحم از صورتش معلوم می‌شد به کمک گل‌آغا شتافته و پوزش خواست.

مسافرین ساکت و خاموش به ماجرا می‌دیدند. این تنها گل‌آغا بود که هزینه پرداختن شیشه‌ی شکسته‌ی موترش را بی‌پردازد. راننده عصبانی بود. سربازان هم از بررسی و تلاشی اسباب و پاسپورت مسافرین خود داری نمودند. هزینه‌ی کمی نبود برای راننده‌ی که در بدل مزد کار می‌کند.

با نشستن دوباره و محکم زدن دروازه به چوکی رانندگی عقب فرمان ماشین نشست. زیاد می‌کوشید خونسردانه عمل کند اما نگاه به شیشه شکسته مجالش نمی‌داد. به سرعت تمام حرکت کرد و هر لحظه احتمال وقوع حادثه‌ی بدتر از این می‌رفت. اما وی دیگر تحملش به سر رسیده بود.

جاده‌ی پخته و باریک از دور همانند مار باریک می‌ماند که در حال تب و پیچ خوردن است. جاده بعضا شکسته و خامه بود. با عبور از آن نقطه ها صدایی بلند و وحشتناک شنیده می‌شد و موتر هم پرش های کلان پیدا می‌کرد. سرنیشنان که شب هم خوب نخوابیده بودند با این جست وخیزهای موتر  که تازه به خواب رفته بودند دوباره از خواب می‌پریدند.

کودک خورد سال علی بی‌تابی می‌کرد و هوا گرم شده بود. مادر می‌کوشید که گریه‌ی او را به هر نحوی ممکن آرام سازد. اطراف جاده‌ خلوت و خاموش بود. در دور دست‌ها درختان دیده می‌شد و بعضا خا نه‌های کهنه و کاه‌گلی کوچک روستایی تنهایی منظره ی بود که میشد دید.

گل‌آغا مرد نرم دل بود. کمی که فرصت برایش دست می‌داد موتر را متوقف می‌ساخت و به مسافرینش مهلت یک نفس کشیدن راحت را می‌داد. در ایستگاه های بازرسی بازهم چین‌های پیشانی گل‌آغا بیشتر می‌شدند. سربازان با گرفتن پول و نگاه تند و مسخره آمیزش به راننده و سرنیشینان موتر می‌دیدند. بعضا از راننده نصوار، سگرت و موادهای دیگر نیشه کننده را در خواست می‌کردند. بعضا تهدید می‌کرد و از زندان و شلاق هم چیزی به گوش راننده می‌خواند.

با خود می‌اندیشیدم عجب نظام وقانون، ولا! این همه افراد و وسایل بدون اینکه کوچکترین بازرسی جدی در آن صورت گیرد، خارج و داخل شهر می‌شوند. چی می‌دانیم درون آن چی باشد و چی چیزهای که در آن انتقال نکند. ‌

به سرعت تمام قلعه‌ی عبدالله را پشت سرگذراندیم و به سوی کوتل پرخم و پیچ گوجگ به پیش می‌رویم. به ایستگاه بعدی رسیدیم و گل‌آغا با بیرون کردن سرش از دریچه موتر به سربازان سلام داد. و گفت" استلی ماسی! څنګه یی، وړوړه ؟

سرباز با بی اعتنایی به احوال پرسی او به داخل موتر سرک کشید و همه مسافران را با نگاهی گذرای از دیدگانش عبور داد. سرنشینان موتر را یک- یک شمرد و از آنان پاسپورت خواست. گل‌آغا پاسپورت‌ها را یک به یک به سرباز داد و از برخورد نادرست سربازان شکایت کرد.  سرباز که مصروف بررسی پاسپورت‌ها بود هنوز متوجه شیشه شکسته ی وی نشده بود.

با ابرو بر هم کشیده پرسید: "ډلته خو دوه پاساپورتونه دي، نوری چیری دي؟"

گل آغا: "نښته، نلړی، وړوړه! مهاجرانو دي."  

پولیس:"ښه، داسی ووایه، نه. ږر څه ړاکړه."

گل آغا که سه صد روپیه در کف دستش قایم کرده بود، طرف پولیس دراز کرد. پولیس هم پنهانی شمار کرد و ادامه داد: "دا خو لږ ده، زمونږ کار و بار  په داسی روپیو نه چلیږی. زمونږ سیګار هم په دی بانډی نه خرڅوی، هلته ژر راښه. ‏‏‏"

گل‌آغا لرزان، لرزان از موترش پیاده شد و آن طرفتر نزد  عامر عسکر با سرباز که پاسپورت را بررسی می‌کرد رفت. بعداز گفت و گو و سر وصدای زیاد توانست خود را  با هفت صدکلدار از سربازان رها کند.

به "چمن"، منطقه ی که گوشه‌ ی از خاک پاکستان است، رسیدیم. چمن با جمعیت بزرگ از قوم پشتون که با دروازه‌ی ورودی والسوالی بولدک ولایت قندهار درهمسایگی واقع شده است، بازار کلان و بی نظم دارد. رانندگی دراین شهر سخت است، چون هیچ کس قواعد را مراعات نمی‌کند. موترگل آغا هم از آش همان دیگ می خورد. ساعت هنوز ده نشده بود، که همه مسافرین پیاده شدند.. جوال را کشان- کشان و من را با چرخ هایم به هوتل منتقل کردند. گل آقا پول هنگفتی را از مسافرین بی پاسپورت گرفت  و رهسپار آدرس نامعلوم شد. مسافرین که خسته سفر بودند کمی اسراحت کردند وبعداز خوردن صبحانه تصمیم رفتن را گرفتند.

بزرگترین حرفه‌ی که آنان دارند اموال را از خاک پاکستان به افغانستان توسط بایسکل، کراچی‌های دستی‌ اسب گادی، موترهای کهنه‌ی دارسن انتقال می‌دهند. اکثریت از بچه‌های کم سن و سال آن‌ها مصروف دست فروشی و کراچی وانی هستند. مکتبی و مراکز آموزشی یا علمی در این ساحات دیده نمی‌شود، اما مدرسه‌های کهنه‌ی دینی هنوز حاکمیت تمام عیار خود را دارد. مولویان از مدرسه خارج می‌شوند گویی که بعداز تولد هنوز فرصت و آب برای یکبار شستن سر وصورت شان نیافته اند. ریش انبوه و چرکین آنها بیش ازهمه مایه‌ی تنفر و انزجار مردم می‌شود.

اینان از خاک افغانستان به پاکستان و از خاک پاکستان به افغانستان افراد را به گونه‌ی غیرقانونی از کوچه‌های خرابه و باریک که در اطراف دروازه قرار دارند عبور داده و به آنسوی یا اینسوی مرز می‌کشانند. در وسط بازاری چمن زندان معروف ایست که اکثریت از شهروندان این منطقه با آن  آشناست. عبور از این شهر ما را در کوتل پرخم و پیچ گوجک مواجه می ساخت. این کوتل داری خم وپیچ‌های زیاد است که جاده ان خاک و غیر اسفالت شده است. علی با خانم و طفل خویش سوار بر موتر تیوتا ناظر این مناظر بودند. در نشیب های کوتل کوجگ لاری بزرگی که از کانکریت های میوه بار شده بود، را دیدند، که بر اثر تاریکی هوا و برخورد با موتر مسافر بری تصادف کرده بود. آنچه بیشتر تاسف بر انگیز بود این که هیچ کسی برای کمک او نیامده بودند.

پاسگاه‌های سربازان پاکستانی دراطراف این شهر دیده می‌شد.آنها در فراز کوه گوجک و نواحی آن همانند صندوقچه‌های کوچک نمایان بودند. اما برچ‌های مراقبتی سربازان به رنگ‌جگری در امتداد خط مرزی دیده می‌شدند که سربازان بر فراز آن شبیه به عقاب‌های کوچک شکاری معلوم دار بودند.

سربازان محلی با لباس‌های شخصی در وظیفه حاضر بودند. تفنگ‌هایشان در زیر چادرهای کلان که به گردن می‌اندازند دیده می‌شد. موتر سایکل‌های کهنه که شبیه به بخار ازعقب خود دود می‌دهند زیاد به گشت و گذار در آن نواحی مصروف بودند. در این سر زمین زنی دیده نمی شد که در شهر و خیابان قدم زند: شاید تنها مردان اند که در این شهر زاده شده اند و از زنان خبری نیست، شاید تلخ ترین شلاق روزگار را همین زنان خورده باشند، شاید حصارهای کهنه وفرسوده‌ی بلند اطراف آنان را محاصره کرده، و شاید درچارچوبه ‌ی دیوار محبوس شده باشند...شاید ...شاید...

علی که تازه در وطن خودش ریده بود اظهار خوشحالی می‌کند. به خانمش می‌گوید: خاک وطن احساس آرامش می‌دهد. کودک خورد سال اش را از آغوش خانمش گرفته با زبان کودکانه‌ی به تماشای وطن می‌خواند. آهسته آهسته به پیش می‌رود و با پسرش قصه می‌گوید. چند لحظه‌ی همین طور می‌گذرد که سوار موتر شده به سوی قندهار حرکت می‌کند. جاده‌ها پخته و بهتر از آنسوی مرز است.

بعضا در گوشه و کناری جاده سربازان امریکایی با عساکر افغانی دیده می‌شود. جاده شلوغ است و بعضا با بندش راه همراه است. سربازان افغانی که با موترهای سبز و خاکی مجهز اند راه را برای عابرین باز می‌کند. کاروان‌اکمالاتی ناتو امریکایی بیش از همه به مسدود کردن را ه می‌پردازند. کسی چیزی هم گفته نمی‌تواند نظامی است، قدرت دارد.

                                                                                           ادامه دارد...

مبارزه با تروریسم در پاکستان

نواز شریف به صراحت برای چندمین بار، بعد از سوگند اش بحیث نخست وزیر پاکستان گفته است، که معیشت پاکستان تا زمانی نمی تواند رشد کند، که امنیت برقرار نگردد و تروریسم از بین نرود. او تروریسم را نمی پذیرد و می گوید: "تا زمانی که تروریسم را به صورت کامل ازبین نبرم، آرام نمی گیرم." قرار بود به تاریخ دوازدهم جولای 2013م، جلسه ای مشتمل بر سران احزاب پارلمانی ترتیب یابد و طی آن بعد از مشوره، پالیسی جدید ملی در رابطه به امنیت و مبارزه جدی با تروریسم ترتیب یابد، اما این جلسه به تعویق افتاد. به تعویق افتادن این جلسه را من شخصا به فال نیک می گیرم، بخاطری که اگر قرار باشد از جلسه ای نتیجه گرفته شود، پس باید کارهای مقدماتی به صورت مکمل، قبلاً کامل گردد. قرار شده است قبل از برگزاری این جلسه آقای نواز شریف با سران احزاب به صورت خاص و همچنان با ارتش و سران سازمانهای استخباراتی مشوره کند و سپس یک مسوده ای را برای پالیسی جدید ملی ترتیب نموده و بعد جلسه سران احزاب پارلمانی را در آخر این ماه (جولایی) طلب کند. در همین راستا آقای نواز شریف بعد از چهارده سال، از دفتر مرکزی سازمان ستخباراتی پاکستان (آی ایس آی) دیروز 11/7/2013م، دیدن کرد. میجیر جنرال ضهیر الاسلام رییس قوی ترین سازمان استخباراتی پاکستان "آی ایس آی" در ضمن استقبال از آقای نواز شریف، به مدت پنج ساعت اوضاع داخلی و خارجی را برای وی تشریح کرد.

قابل ذکر است، که ارتش پاکستان چندی قبل بزرگترین تهدید را برای پاکستان از طریق دشمنان داخلی اش دانسته بود. دولت پاکستان از یک طرف با طالبان پاکستانی روبروست، طالبانی که قانون اساسی پاکستان را نمی پذیرد و خواهان نافذ شدن شریعت محمدی در سراسر پاکستان است. از طرف دیگر در بلوچستان نیز دولت با حریت طلبان بلوچ روبروست، بلوچهای که از بی عدالتی و تقسیم نابرابر قدرت و ثروت و به تاراج رفتن سرمایه ها زیر زمینی بلوچستان می نالند و خواهان آزادی کامل بلوچستان اند. این دو جبهه جدی در مقابل دولت از یک طرف و از طرف دیگر امنیت داخلی پاکستان را افراطیون مذهبی همچون لشکر جهنگوی، که ممکن با دولت به صورت جدی و مستقیم روبرو نباشند، نیز بهم زده اند. ماهیت نا امنی کراچی و شهر کویته رنگ دیگری دارد و آن افراط گرایی مذهبی است. افراط گرایی خودش یک حقیقت است، با آنکه بدون شک بحیث روپوش جهت دستیابی به دیگر اهداف نیز از آن استفاده می گردد.

آقای نواز شریف اینک که برای بار سوم سکان قدرت را در دست گرفته است و از تجربه کافی در زمینه حکومت داری برخوردار شده است، از قرار معلوم خواهان برقرار نمودن امنیت کامل و از بین بردن تمام انواع تروریسم، جهت کسب سرمایه گذاری های خارجی، حکومت داری خوب، ازبین بردن بحران معیشتی و دیگر مشکلات داخلی کشور است. وی نا آگاه نیست. اگر از یک طرف خواهان حل کردن معضله طالبان و حریت طلبان بلوچ است، از طرف دیگر بدون شک می داند، که ماهیت جنگ های فرقه گرایانه کراچی و کویته چیست؟ و از کجا آب می خورد. عده ای از صاحب نظران نیز طی مقالات و گفتگوهای شان به نهاد ها اخطار داده اند، که آنها وضعیت کشور را به لبه سقوط رسانده اند، اینک بگذارند تا پالیسی سازی مسوولیت اش به عهده حکومت منتخب ملکی باشد. اگر واضیح تر بنویسیم؛ قریب به اکثریت خواهان این است، که ارتش و سازمانهای استخباراتی نباید برای خودشان ترجیحات و پالیسی های جداگانه و مغایر با خواست حکومت منتخب ملکی داشته باشند و به صورت خودسرانه و بدون پاسخگویی وارد عمل شوند. چندی قبل کمیسیون تحقیق در مورد حادثه ایبت آباد (محل کشته شدن اسامه) گزارش اش به نشر رسید و طی آن گزارش نیز به صراحت یادآوری شده بود، که یکی از علت های بحران پاکستان، بالادستی ارتش، عدم پاسخگویی سازمانی های استخباراتی و عمل کرد های خودسرانه شان است. در گزارش درخواست شده است، که باید اجازه داده شود که پالیسی ها فقط توسط حکومت منتخب مردمی با در نظر داشت منافع ملی ساخته شود و عملی کردنش اش به عهده نهاد های دیگر باشد.

بعد از باز دید از مقر سازمانی استخباراتی (آی اس آی)، آقای نواز شریف به درستی نشان داد، که پاکستان از دو حکومت متوازی، یعنی یکی مرکز اش در اسلام آباد و منتخب مردم و دیگری مقر ارتش، راولپندی رنج می برد. اگر قرار است، در پاکستان مبارزه جدی بر ضد تروریسم به طور کامل صورت بگیرد و زمینه امنیت کامل و بقای پاکستان تضمین گردد، پس باید یک پالیسی جامع و قابل قبول توسط حکومت مردمی به کمک ارتش، سازمانهای هشت گانه استخبارتی و احزاب سیاسی و جامعه مدنی ترتیب گردد. هر آنگاه که پالیسی عادلانه ترتیب گردید و تمام نهاد ها دوگانه عمل نکردند و برای بیرون رفت از بحران تروریسم دست به دست همه داده و به کمک مردم دست رد به سینه تروریستان زدند، شاید مردم پاکستان روی آرامش را ببینند. در غیر آنصورت جلسه و جلسه بازی ها و بیانیه های سیاسی سودی ندارد.

نتایج دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

     انجمن علمی و فرهنگی کوشان؛ روز یکشنبه 23/6/2013م، دومین دور کانکور آزمایشی اش را  برای لیسه و ارزیابی اش را برای دوره متوسط برگزار نموده بود. در کانکور آزمایشی متذکره بیشتر از ۱۶۰۰ دانش آموز از مکاتب هزاره تاون شرکت نموده بودند، که بعد از بررسی پاسخنامه های کانکور آزمایشی شان، انجمن علمی و فرهنگی کوشان نتیجه اش را قرار ذیل اعلان کرد.

     قابل یادآوریست که قرار بود انجمن کوشان، از دانش آموزان ممتاز دومین دور کانکور آزمایشی کوشان طی پروگرام باشکوهی تقدیر به عمل آورد و در همان روز نتیجه را اعلان کند، ولی بخاطر وضعیت نامناسب امنیتی و فضای سوگ در هزاره تاون تقدیر از دانش آموزان ممتاز را برای بعد از عید به تعوق انداخته است، اما نتیجه کانکور آزمایشی را اعلان کرد. انجمن علمی و فرهنگی کوشان بعد از عید از دانش آموزان ممتاز تقدیر به عمل می آورد.

     طبق پلان، نتیجه دانش آموزان به اساس سریال نمبر شان اعلان شده است، اما از هر صنف فقط دانش آموزان ممتاز، مشخصات شان به صورت کامل ذکر گردیده است. کویته بلاگفا کسب درجه های عالی را برای دانش آموزان ممتاز، اداره و استادان شان و فامیلهای گرامی شان تبریک گفته و آرزوی موفقیت هرچه بیشتر را برای عموم دانش آموزان می کند.

نکته (۱): نتایج به صورت صنف وار در زیر این پست آمده است. البته فقط صفحه اول اش دیده می شود، ولی برای دیدن نتایج کامل هر صنف باید بر روی ادامه مطلب همان صنف کلیک کنید.

نکته (۲): آن عده از دانش آموزانی که سریال نمبر های شانرا در پاسخنامه های شان ننوشته بودند، پاسخنامه های شان بخاطر نامشخص بودن بررسی نشده است.

جدول نتایج "صنف دوازدهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف یازدهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف دهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف نهم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف هشتم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

جدول نتایج "صنف هفتم" دومین دور کانکور آزمایشی کوشان

ادامه نوشته

فتوای علمای اهل تسنن در رابطه به حرام بودن حملات خودکش

     به درخواست رهبر سنی اتحاد کونسل محترم صاحبزاده حامد رضا، با در نظر داشت حادثه های پشاور(حمله بر ارتش)، نانگا پربت (حمله بر سیاحان خارجی) و کویته (خودکش حملهِ بلخی چوک) به تعداد پنجاه تن از مفتی های اهل تسنن فتوای دسته جمعی صادر کردند که در اسلام حملات خودکش حرام است و کشتار مهمانان خارجی از جمله گناهان کبیره است. در فتوا آمده است، که حمله بر زیارتگاه ها، شفاخانه ها، تشییع جنازه ها، بازار ها و نیروهای انتظامی جهاد نیست، بلکه فساد است. کسانی که خون بی گناهان را می ریزند سپاهی اسلام نه، بلکه خاین اند. کسانی که با تفسیر های خود ساخته شان بر ضد حکومت جنگ می کنند و به بهانه آن خون بی گناهان را می ریزند، جهنمی اند و بر حکومت وقت فرض است تا آنها را از بین ببرد. در سلسله فتوا آمده است، که اسلام درس حفاظت از زنان و اطفال را می دهد و اجازه ضرر رساندن به زنان، اطفال و ریش سفیدان را در دوران جنگ نیز نمی دهد و تا حتی اجازه ضرر رساندن به نباتات را نمی دهد. اسلام حرمت جان یک انسان را بالاتر از حرمت کعبه و قتل یک انسان بی گناه را قتل انسانیت شمرده است، در چنین یک حالت قتل بی گناهان، زنان، کودکان چگونه می تواند جایز باشد؟ پس هر آنکسی که یک فرد نادان را تحریک به عمل انتحار می کند، تحریک کننده و تحریک شوند، هر دو گناهکار اند و در عذاب الهی خواهد بود.

     در اخیر فتوا آمده است، که تمام ایمه کرام بر این حرف متفق اند که هرگاه کدام گروه مسلح بر اساس تاویل های خودساخته اش، قانون یک دولت را نپذیرد و دست به عملکرد های فراقانونی مطابق به سلیقهِ خودشان بزنند، پس در آنصورت جنگ با آنها مباح است. بنابر این بر حکومت وقت لازم است که بر ضد تروریستان جنگ نماید. نخست وزیر پاکستان اعلان جهاد بر ضد آنها نماید  و تمام قوم در جهاد شریک شود، زیرا آب از سر گذشته است و اگر حالا کاری نشود، سالمیت کشور به خطر می افتد.

نواز شریف: آی ایس آی بر ضد تروریستان وارد عمل شود

     نخست وزیر جدید پاکستان محترم نواز شریف، بعد از حادثه اندوهناک بلخی چوک 30/6/2013م، که طی آن 30 تن شهید و عده ای کثیری زخمی شدند، به کویته آمدند. ایشان بعد از ورود شان به کویته، جلسه ای را در گورنر هاوس که در آن سران احزاب شامل حکومت، گورنر بلوچستان محترم محمد خان اچگزی، وزرای مرکزی و ایالتی  و سرای نیروهای استخباراتی مثل آی ایس آی، ایم آی و آی بی و سران نیروهای انتظامی همچون ایف سی و پولیس موجود بودند، صدارت کردند. ایشان بعد از جلسه طی سخنانی به روزنامه نگاران گفتند، که؛ شهر کویته بیشتر از 20 بازار و کوچه نیست، ولی چرا در آن امنیت تامین نمیشود؟ آقای نواز شریف ادامه دادند، که بعضی ها حملات اخیر را ناکامی حکومت تعبیر می کنند، ولی اینطور نیست. ما تلاش نهایی خود را بخرچ می دهیم تا در تمام پاکستان امنیت کامل برقرار شود. ایشان گفتند که من به آی ایس آی و دیگر نیروهای که تحت فرمان حکومت مرکزی است حکم داده ام، که با داکتر عبدالمالک وزیراعلی بلوچستان جهت تامین امنیت بلوچستان همکاری جدی نمایند. همچنان ایشان گفتند که من به آی ایس آی گفته ام، که حادثه هزاره تاون را بحیت یک امتحان در نظر بگیرد و عاملان حادثه را به دست قانون بسپارد.

     قابل یادآوریست که عده ای از سران هزاره های کویته نیز تحت ریاست محترم سید رضا آغا، با نواز شریف ملاقات نموده و در رابطه به مسایل هزاره های کویته صحبت کردند. آقای نواز شریف قول داده اند، که بعد از برگشت از سفر چین، ایشان یک جلسه ای بزرگ که شامل سران احزاب سیاسی پاکستان خواهد بود، طلب کرده و در رابطه به تروریسم تصامیم جدی خواهد گرفت. ایشان گفتند قتل و غارت گری را ایشان به هیچ صورت پذیرفته نمی توانند. (دیده شود، چه می شود)

جنازه های شهدای بلخی چوک به خاک سپرده شدند

     جنازه های شهدای حادثه بلخی چوک که دیروز ۳۰/۶/۲۰۱۳م، به وقوع پیوست امروز حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر بخاک سپرده شدند. جنازه های شهدای دیشب به امام بارگاه های مختلف تقسیم شده بودند، تا در میان یخ نگهداری گردند و فردا بخاک سپرده شوند. امروز جنازه ها از امام بارگاه های مختلف جمع آوری شده و با حضور پر شور مردم در میان آه و اشک عزیزان شان بخاک سپرده شدند.

     در مراسم تشییع جنازه  شهدا که قرار آخرین گزارش تعداد شان به ۳۰ تن رسیده  است، در ضمن عموم مردم، رهبران نهاد های مختلف نیز حضور یافته بودند، که طی سخنانی گفته های شانرا به مردم رساندند. فردا فاتحه عمومی برای شهدا در امام بارگاه علی ابن ابی طالب برگزار می گردد و قرار است که وزیر اعلی جدید بلوچستان محترم داکتر عبدالمالک در آن حضور یافته و در ضمن فاتحه گفتن با مردم از نزدیک در مورد مسایل شان گفتگو کند.

تعداد شهدای حادثه 30/6/2013م، در هزاره تاون به 28 تن رسیده است

 

    قرار آخرین گزارش ها از منابع مختلف و محل حادثه، از حادثه حمله خودکشِ ۳۰/۶/۲۰۱۳م، در بلخی چوک - هزاره تاون چنین اطلاعات حاصل می گردد، که شخص انتحاری که سن اش در حدود ۱۸ الی ۲۰ سال معلوم می شود، حوالی ساعت ۸ شب خود را با یک بایسکل اش در بلخی چوک می رساند. سپس وی مواد منفجره اش را منفجر می سازد. در نتیجه انفجارش،  در ضمن مواد انفجاری، ساچمه های که در واسکت انتحاری اش جابجا شده بود به شدت خیلی زیاد به اطراف پخش می شود، که در نتیجه آن در آن محل شلوغ بازار، قرار آخرین اطلاعات ۲۸ تن شهید و بیشتر از ۶۰ تن زخمی شده اند (در بین شهدا ۱۰ تن شان زن و سه تن شان طفل اند) . خودکش، با خود دو دانه بمب دستی و یکدانه تفنکچه نیز داشته است، اما بمب ها منفجر نشده بودند، که بعدا توسط نیروهای انتظامی کنترول شد. در رابطه به اینکه هدف مشخص خودکش، مسجد علی ابن ابی طالب و یا کدام جای دیگر بوده است، چیزی نمیتوان اینک گفت. همچنان نمیتوان که علت استفاده نکردن از بمب ها و تنفگچه را مشخصا بیان کرد. بر علاوه با آنکه رسانه ها هویت خودکش را ازبک اعلان کرد، ولی از قرار چهره وی، نمیتوان هویت اش را دقیقاً ذکر کرد.

     بعد از انفجار، برق محل حادثه قطع شد و محل در تاریکی فرو رفت، اما جوانان با همت با آوردن چراغ ها و تلاش خستگی ناپذیر توانستند شهدا و زخمی ها را از محل بردارند.  زمانی که شهدا و زخمی ها به شفاخانه عمومی برده شدند، با تاسف شفاخانه بخاطری حادثه ای که چندی قبل در آن به وقوع پیوسته بود، مسدود بود، لهذا در زمان مناسب به زخمی ها رسیدگی صورت نگرفت و سبب گردید که عده ای از زخمی ها به شهادت برسند. بعد از آن زخمی های حادثه به شفاخانه نظامی شهر، که در نزدیکی مهرآباد واقع است، جهت معالجه برده شدند.

     اینک شهدا از شفاخانه نظامی و دیگر جاها دوباره به هزاره تاون آورده شده اند و در امام بارگاه های مختلف تقسیم شده اند، تا فردا در مورد بخاک سپری آنها تصمیم گرفته شود. مسوولیت این حادثه اسفناک را سخنگوی لشکر جهنگوی کسی بنام ابوبکر صدق بعد از گفتگو ها با مرکز رسانه ها به عهده گرفته است. در ضمن یاد آور شده است که شیعیان نباید غافل باشند، که در زمان جنگ لشکر جهنگوی با حکومت، لشکر جهنگوی متوجه آنها نیست و به آنها کاری ندارد.... همچنان علاوه کرده است، که لشکر جهنگوی تا نافذ شدن نظام خلفای راشدین به حملات اش ادامه خواهد داد.

     ایچ دی پی فردا را در عکس العمل به این حادثه هرتال عمومی در شهر کویته اعلان کرده است و نهاد های مذهبی از سه الی هفت روز را سوگ عمومی اعلان کرده اند و همچنان اکثر از رهبران احزاب سیاسی پاکستان و مقامات دولتی اش، این حادثه را تاسف انگیز خوانده و محکوم کرده اند.

در نتیجه انفجاری در بلخی چوک "علی آباد- هزاره تاون" تعدادی کثری شهید و زخمی شدند

     امشب ۳۰/۶/۲۰۱۳م، حوالی ساعت ۸ شب، در نتیجه انفجارِ شدیدی در بلخی چوک، علی آباد هزاره تاون، تعدادی زیادی شهید و زخمی شدند. به گفته شاهدان به احتمال زیاد انفجار در نتیجه عمل خودکش صورت گرفته است.  قابل یادآوریست که قرار بعضی اطلاعات دو انفجار صورت گرفته است، یعنی انفجاری اول صورت می گیرد و بعد از آن انفجاری دیگری دقایق بعد صورت می گیرد. در صحنه انفجار که در بین امام بارگاه علی آّباد و بلخی چوک صورت گرفته است، منازل، دوکانها و شیشه های دوکانهای اطراف تخریب شده اند و در صحنه موتر سایکل ها و سایکل های تخریب شده به مشاهده می رسد. جوانان شهدا را که به گفته رسانه ها تعداد شان ۲۴ تن قرار آخرین اطلاعات و زخمی ها را که تعداد شان به ۶۵  تن می رسند، به شفاخانه انتقال داده اند. احتمال می رود، که تعداد شهدا  بخاطر وخیم بودن وضعیت زخمی ها بیشتر شوند...

     اینک مردم در ضمن آنکه در اطراف محل حادثه جمع اند، جوانان به تعداد کثیری در شفاخانه عمومی جمع اند. گزارش های که رسانه ها از شلیک های هوایی می دهند، دقیق نمی باشد. در صحنه حادثه در اوایل شلیک هایی صورت گرفت، ولی اینک کدام نوع شلیک صورت نمی گیرد و نیز اطراف شفاخانه عمومی را جوانان با نیروهای انتظامی گرفته اند. قرار آخرین اطلاعات زخمی های که وضعیت صحی شان وخیم اند، به طرف شفاخانه نظامی شهر، سی ایم ایچ انتقال داده می شوند.

     قابل یادآوریست که بلخی چوک، یکی از شلوغ ترین محل های هزاره تاون است، که از آن مردم به تعداد خیلی زیاد تردد می کند و از دوکانهای آن  و همچنان لیری های که در دو طرف سرک ایستاد می شوند، خرید می کنند. قرار اطلاعات اولیه در بین شهدا و زخمی ها به تعداد زیادی زن ها و اطفال نیز وجود دارند.

     بعد از حادثه اسفناک سبزی مارکیت که در نتیجه آن بیشتر از صد تن شهید شدند، این دومین انفجاری است که هزاره تاون را به خون و خاک می کشد، اما سوالی که وجود دارد، اینست که با آنکه هزاره تاون "ساحه سرخ" ، بعد از حادثه سبزی مارکیت شمرده شده است و توسط نیروهای انتظامی هر فردی که وارد هزاره تاون می شود و یا از آن خارج می شود، دقیقاً بازرسی می شود، چگونه این انفجار صورت می گیرد.

دومین کانکور آزمایشی کوشان برگزار شد

     انجمن علمی و فرهنگی کوشان، که اعضای آن را استادان مکاتب هزاره تاون تشکیل می دهد، در سلسله ای فعالیت های علمی و فرهنگی اش دیروز یکشنبه 23/6/2013م، دومین کانکور آزمایشی را از روز تاسیس اش؛ به هدف ایجاد فضای سالم برای رقابت، انگیزه دهی، ارتقای سطح علمی، آشنا شدن هرچه بیشتر دانش آموزان با روش کانکور افغانستان و خصوصا رهایی اذهان آنها از اضطراب و تشویش های وضعیت بد امنیتی و تمرکز شان به درس برگزار کرد.

     در این کانکور آزمایشی از مجموع لیسه های هزاره تاون، به تعداد هزار و شش صد (1600) دانش آموز شرکت کرده بودند. کانکور در دو شفت (قبل از ظهر و بعد از ظهر) در فضای سالم و آرام برگزار شد و مدیران لیسه های هزاره تاون بحیث ناظر با حضور شان بر شفافیت کانکور افزودند. همچنان محترم مرتضی خرمی رییس مهاجرین بلوچستان، محترم قادر نایل شاعر و روزنامه نگار و محترم داود چنگیزی از فعالان مدنی شهر کویته در صحنه کانکور آزمایشی حضور یافته و با عده ای از دانش آموزان صحبت کرده و آنها را در رابطه به انتخاب رشته های شان راهنمایی های مفید کردند.

     قابل یادآوریست که پارسال در همین روزها انجمن علمی و فرهنگی کوشان اولین کانکور آزمایشی اش را برگزار کرده بود، امسال نیز کانکور همچون سال گذشته با حضور پر شور دانش آموزان برگزار شد. نتیجه دومین کانکور آزمایشی کوشان به زودی طی محفلی با حضور فرهنگیان و علم دوستان کویته توسط انجمن علمی و فرهنگی کوشان، اعلان خواهد شد و در آن از دانش آموزان ممتاز تقدیر به عمل خواهد آمد.

عکس هایی از صحنه امتحان کانکور آزمایشی کوشان