کمک به هزاره های افغانستان و پاکستان
نوشته: سلیم ایج علی و م سلیم جاوید
ترجمه: ع. تلاش
منبع: سایت نشنل جیوگرافیک
مخمصۀ فعلی نژادی و مذهبی اقلیت ها در افغانستان و پاکستان قابل یک نگرانی شدید است و برای جامعۀ جهانی لازم است که متوجه پیچیده گی های متعدد و رقابت ها در منطقه باشد. در این نوشته من با سلیم جاوید، فعال حقوق بشر از قوم هزاره ای باشنده کویته پاکستان و فارغ التحصیل رشتۀ طب از کشور چین شریک می باشم تا تاریخچۀ مختصری این جامعه ای تهدید شده را بیان نماییم و چالش های که فعلا متوجه این جامعه هست را به رشته تحریر در آوریم.
منشاء و هویت
هزاران سال است که آسیای میانه بعنوان یک جادۀ متقاطع برای اقوام مختلف بوده است. مثلا وجود زبانهای گوناگون و فرهنگ های متنوع در منطقه شاهد این حقیقت است، اما بدبختانه جهان غرب فقط در دهه گذشته و آنهم از طریق نزاع های افغانستان به این مسله پی برده است. چنانچه اگر ناتو از منطقه خارج شود مخمصۀ و مشکلات اقلیت های بومی سزاوار توجه و تحقیق بیشتر می باشد.
شاید آسیب پذیر ترین اقلیت، مردم هزاره باشند. هزاره ها ازلحاظ فیتوتایپ، مشابهت به مغول ها دارند و امکان دارد که ارتباط اتنیکی هم داشته باشند، چنانچه از ریشه یابی [Etymology] نام های مردم هزاره و لغات هزارگی ظاهر است. احتمالاً زمانیکه مغول ها قسمت های جنوب آسیای مرکزی را در قرن 12 فتح کردند، ازدواج های گسترده بین اینها و اقوام قدیم چون اولاده های امپراطور کوشانیان بودایی و بعدا فارس ها صورت گرفته باشد. ریشۀ نزدیک کلمه "هزاره" با واژه فارسی هزار می تواند نمایانگر این باشد که "هزاره" مشتق از "هزاره" ای دسته های هزار نفری در نیروی نظامی مغول ها باشد که بعد از فتوحات گسترده از میدان جنگ فراتر رفته و شکل هویت بخود گرفته باشد.
اما بعضی ها به این باورند که هزاره ها قرنها قبل از حملات مغول ها در افغانستان موجود بوده اند. یک رهنورد چینی به نام [Tauchaun] در جون 644 میلادی دربارۀ مردمی بنام(Hosalo) نوشته است که مشابه به چینی ها بوده و در هزاره جات سکونت داشته اند. چون حرف "R" در الفبای چینی وجود ندارد لذا (Hosalo) میتواند متبادل ‘Hozora’ و یا ' Hazara’ ' باشد.
حالا بیش از 5 میلیون نفر خود را هزاره می خوانند که جمعیتی عظیم شان در افغانستان زندگی می کنند که تقریباً 20 فیصد یا بیشتر از نفوس آن کشور را تشکیل میدهند و به همین ترتیب نزدیک به میلیون نفر جمعیت شان در پاکستان سکونت دارند. جمعیت قابل ملاحظۀ آنها در کشور ایران نیز میباشد اما چون با قوم خاوری آمیخته شده است آمار دقیق آنرا نمی توان تعیین کرد. بزرگترین جمعیت پراکندۀ خارجی هزاره ها در استرالیا می باشد که به مهاجرین افغانی، بنا بر اساس روابط کهنۀ شان با کارگران افغانی در مستعمرۀ انگلیس، خوش آمدید می گفت. حتی حالا به احترم این میراث یکی از مهم ترین خطوط راه آهن استرالیا بنام "The Ghan" یاد می شود.
به حاشیه رانده شدن و فتح
تبعیض علیه هزاره توسط نویسندۀ آمریکایی افغانی الاصل خالد حسینی در رمانی بنام The Kite Runner بصورت نیشدار به تصویر کشیده شده است. ریشه های شکنجه هزاره ها عموما به شکاف های بین الفرقه ای اسلام و دین اکثریت در منطقه ارتباط دارد. اگر چند آمار جامع وجود ندارد، اما منصفانه است که بگوییم اکثریت هزاره ها شیعه دوازده امامی هستند -- با اقلیت های سنی مذهب و اسماعیلی، در حالیکه اکثریت پشتون ها سنی هستند. در داخل صفوف پشتون ها گروپ های متعددی از پشتون ها نیز شیعه میباشند مخصوصاً در میان قبیلۀ اورکزیی. براساس اسنادی درکتاب ثناءهارون Frontier of Faith, دراواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم صحنه های متعددی جنبشهای ضد شیعه در افغانستان درج شده است، که در این میان شخصی برجسته ای بنام ملا محمود آخوند زاده جبهه های ضد شیعی را رهبری می کرده که منجر به مقابله خونین بین او و شیعه های اورکزیی و بالآخره منتج به رانده شدن شیعه ها از منطقه در سال 1929 شد. در مقابل این زجر و شکنجه بریتانیا از اقلیت شیعه اورکزیی پشتبانی می کرد با وجودیکه سرداران قبیلوی مخصوصاً (آفریدی ها) نسبت به ارادۀ انگلیس خیلی ها مشکوک بودند و کوشش شان در آن بود تا با ترویج ساختن سیستم ملایی برای حل نزاع ها از مداخله انگلیس جلوگیری نمایند.
باشنده گان هزاره جات، قسمت های مرکزی افغانستان، تا اواخر قرن نوزدهم نیمه مستقل بودند تا اینکه امیر عبدالرحمان خان پادشاه افغانستان، به کمک ملا های سنی که حکم جهاد را علیه شیعه ها صادر کرده بودند، سرزمین هزاره ها را تصرف کرد. مطابق به تاریخ نویس افغان میر غلام محمد غبار، ارتش امیر و سربازان قبیله ای تقریباً 60% هزاره ها را قتل عام کردند، بیشترین زمین های حاصل خیز شان را مصادره و تعداد زیاد شان را به غلامی گرفت. در نتیجه تعدادی زیادی از هزاره ها به کویته پاکستان و مشهد ایران مهاجر شدند. نفوس باقیمانده شان در افغانستان از آن روز به بعد به آزار و اذیت و تبعیض اجتماعی حکمرانان افغان مواجه بوده اند.
تقریبا بعد از یک قرن، جبر و ظلم؛ نفاق و نزاع و آنهم در موجودیت نیروهای خارجی نیز صورت پذیر شده است. در ماه مارچ 1979 هزاره ها یک تهاجم قوی علیه دولت کمونیست افغانستان راه انداری نمودند و فقط در چند ماه سرزمین شان(هزاره جات) را پس گرفنتد، ولی از سال 1980 به بعد گروهک ها و احزاب مختلف هزاره برای تسلط یافتن بر هزاره جات با هم جنگیدند تا اینکه در سا ل1988 حزب وحدت را تشکیل دادند.
دهشت طلبان و عواقب آن
بعد از جنگ افغان-روسیه و متعاقبا جنگ ها داخلی ، طالبان در سال 1996 قدرت را در کابل بدست گرفت که این خودش در حقیقت نمایانگر آغاز موج تازه ای از آزار و اذیت و سرکوبی ها علیه هزاره ها بود. طالبان از سال 1998 تا 2002 هزارها مردم هزاره را در مزار شریف(1998)، بامیان(1998-1999)، یکولنگ(جنوری)2001 و جاهای دیگر قتل عام نمودند. دیده بان حقوق بشر قتل عام هزاران هزاره های شیعه بوسیلۀ طالبان را دربین این سالها را بطور مستند ثبت نموده است.
ملا منان نیازی والی مزارشریف فتویی را صادر کرده بود که " هزاره ها مسلمان نیستند و کشتن آنها گناه ندارد". . اکثریت برین باور است که سیاست رسمی طالبان این بوده که هزاره ها را به حاشیه برانند، زمین های شان را مصادره و آنها را مجبور به تبعید نمایند.
هزاره ها و همچنان اقلیت های دیگر قومی و مذهبی سقوط دولت طالبان را از صمیم قلب استقبال نمودند. زمانیکه قانون اساسی افغانستان برای اقلیت های زجر دیده، بشمول هزاره ها یک تحفظ قانونی را نوید داد اوضاع نسبت به دوران طالبان خیلی بهتر شد، اما متاسفانه نارضایتی اقلیت ها و خشونت حتی در دوران حکومتی به اصطلاح دموکراتیک حامد کرزی هم ادامه یافت. در سال 2004 طالبان 16 نفر از هزاره ها را در مناطق جنوب –مرکزی افغانستان از موتر های شان پیاده ساخته و به قتل رساندند. از سال 2007 به اینطرف صد ها نفر شان توسط کوچی های که ظاهرا متحد طالبان به شمار می آیند در بهسود قتل عام شدند. در مورد کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان یک گزارشی از حوادثات وحشتناک در منطقه تهیه نموده است.
ناتو در کدام جهت راون است؟
بعد از حضور ده ساله ناتو به رهبری آمریکا و در آستانۀ خروج شان، علایم شوم شکنجه علیه هزاره های شیعه وسیعاً به چشم می خورد. در 7 دسامبر 2011 در حملات همزمان انتحاری تقریباً 70 شیعه در کابل و مزارشریف کشته شدند که اکثریت شان هزاره بودند. لشکر جنگوی العالمی که از شاخه های طالبان پاکستانی و از نگاه روابط تاریخی متعلق به سازمان استخبارات پاکستان است و فعالیت شان تحت نظریه "عمق استراتژیک" نا آرام ساختن افغانستان برای بدست آوردن هدفهای نظامی بر ضد هندوستان میباشند این حملات را بر عهده گرفت، گرچند بعداً آنرا رد نمود.
حملات مشابهی از سال 1999 تا کنون بالای هزاره های شیعه پاکستانی صورت گرفته است که زندگی تقریباً بیشتر از 700 نفر بی گناه را گرفته و صد ها نفر زخمی و معلول بر جای گذاشته است. بدترین حملات که جهان را لرزاند زمانی بود که 29 مسافر هزاره را در 20 سپتامبر2011 در منطقۀ بنام مستونگ از بس پیاده و به صف ایستاد نموده و یکی به یکی به قتل رساندند. در 4 اکتوبر 2011 در علاقۀ بنام اختر آباد 13 نفر از هزاره ها را بعد از شناسایی به قتل رساندند. تقریباً تمام این حملات و قتل هدفمند را لشکر جهنگوی به عهده گرفته است که چند روز پیش از قتل عام شبنامه ای را به آدرس هزاره های کویته انتشار داده بود که تمام شیعه ها مستحق کشتن هستند و ما پاکستان را از وجود مردمان ناپاک ، پاک می سازیم.
گروپ حقوق اقلیت ها در لندن (MRG) هزاره را به عنوان "اقلیت که بیشتراز همه تهدید می شود" شناسایی کرده اند. هزاره ها چه در افغانستان و چه در پاکستان بخاطر مسایل مذهبی و قومی به شدت آزار و اذیت شده اند و لذاست که، بالخصوص؛ از گفتگوی صلح با طالبان با میانجیگری کشور قطر وحشت دارند. ممکن است این گفتگو ها منجر به آزاد شدن رقیق ترین و بی رحم ترین قومندانان طالبان ضد هزاره شوتد. مثلاً ملا محمد فضل که در زندان گوانتانامو بسر میبرد و فرماندار و نایب وزیر وفاع سابق رژیم طالبان بوده و بخاطر حمله بالای هزاره های شیعه ها شهرت دارد.
برای غالب آمدن صلح در افغانستان و پاکستان تامین امنیت برای اقلیت هزاره ضروری است. ایالات متحده و دیگر کشور های علاقه مند نباید دربارۀ امنیت این اقلیت که تحت آزار و اذیت بوده اند در گفتگوی صلح با طالبان سازش نمایند . هزاره ها دارنده یک فرهنگ مهم بومی است که قرن ها است باقی مانده و همیشه مورد تهدید قرار گرفته است و در عین حال همگی باید در صدد ترویج هماهنگی مذهبی و قومی باشند، اما مسؤلیت تامین حقوق بنیادین انسانی هزاره ها مربوط به کشور های افغانستان، پاکستان و متحدین آنها است که مدعی حمایت از پلورالیزم صلح آمیز است.






در این وبلاک سعی خواهد شد، که به علاوه نوشته های مسوولین وبلاگ کویته و مقالات نویسندگان گرامی، فعالیت های علمی، سیاسی، ورزشی، هنری و فرهنگی دوستان شهر کویته - پاکستان نیز انعکاس داده شود. در ضمن یک بخش مختص به آموزش موضوعات جدید علوم و فناوری گردیده است، که امید مورد استفاده دانش آموزانی که به این وبلاک سر میزنند گردد.