نوشته : داکتر سلیم جاوید (فعال امور اجتماعی)
ترجمه: م.علی تلاش
منبع: http://hazaranewspakistan.wordpress.com
جاوید چوهدری
"ما بس میخواهیم نه انسان!"
از 12 سال بدین سو هزاره
ها مورد هدف کشتار قرار گرفته اند. نه تنها از طرف دولتهای متوالی، بلکه از طرف
مقامات امنیتی و مردم غیرتمند و میهن دوست پاکستانی که به صورت میلیونی در خیابان
ها علیه کشته شدن هموطنان و همشریان خود توسط خارجی ها به تظاهرات می پردازند،
اما هیچ وقت به خاطر نسل کشی هزاره ها واکنشی نشان نمی دهند.
بدبختانه این رفتار به
قومی نشان داده می شود، که کودکان شان به آرزوی بزرگ می شوند که به ارتش ملی
پاکستان بپیوندند، تا از سرزمین شان دفاع کنند. از یزدان خان "شیر
کشمیر" گرفته تا جنرال موسی خان هزاره "حلال جرأت" کسی که جنگ سال
1965م، را علیه "هند" رهبری میکرد و میجر محمدعلی و کیپتن ذوالفقار که
در جنگ سال 1998 "کارگل" به شهادت رسیدند، همه متعلق به این قوم
است، که بصورت نهایت بی شرمی از طرف مردم پاکستان نادیده گرفته شده اند.
بعد از مدت 12 سال که این
مردم هدف کشتار و قتل عام قرار می گیرند، این قوم از مؤسسین و سیاستمداران پاکستان
کوچکترین توقع اظهار همکاری با فامیل های قربانی شده را در این عمل زشت و
تروریسم ندارند. با این حال آنها اصلاً چشم انتظار دریافت کلمات همدردی از جامعه
مدنی و رسانه های مدعی آزادی شخصی هم نمی باشند. با تعجب فراوان این مؤسسات فوق
الذکر یا عمداً از این فاجعه چشم پوشی می نمایند یا تهدید به خاموشی می شوند. البته
استثنأ همیشه وجود دارد که باید به خاطر داشته باشیم.
هر وقتی یک حمله بالای قوم
هزاره صورت می گیرد، این مردم تظاهرات های صلح آمیزی را در نقاط مختلف کشور برپا
می دارند، تا صدای شان شنیده شود، گرچند ده ها کارمند رسانه ها دیده می شوند، که از
تظاهرات شان فیلم و عکس می گیرند، لکین هیچ یک شان تقریباً آن طور که ثبت شده از طرف
شبکه ها پخش نمی شود.
این به آسانی قابل فهم
است که در کشوری مانند پاکستان دستان رسانه بسته به سیاست سانسوری و پیش نویس شرکت
رسانه ای در قسمت بیننده و خواننده است که بهترین سود اقتصادی را برای کمپنی دارد.
به این معنی ، که ما نباید توقع کنیم که شرکت های خبری ،خبرنگار و روزنامه نگار
مخلص و متخصص را برای کار و بار خبری برگزیده باشند.
بطور بسیار خلاصه در
آخرین حادثه حمله تروریستی که روز سه شنبه 14 اکتوبر در منطقه اختر آباد کویته، جای که حداقل 14 نفر هزاره سبزی فروش
بیگناه بصورت وحشیانه به قتل رسیدند، من شاهد تعداد کارمندان رسانه ها که متعلق به
شبکه های مختلف خبری بودند بودم ، که از شروع حادثه تا آخرین لحظه خاکسپاری را
پوشش دادند.
با دیدن این همه، بصورت
قطعی توقع می رفت که مقدار زیاد حادثه ای پوشش یافته و شماری از گفتمان های خبری
به حادثه غم انگیز اهدا شود، تابصورت عموم اظهار همدردی و همبستگی با مردم هزاره و
بخصوص فامیل های قربانی شده شود.
با تعجب همه قوم هزاره از
طرف میزبان برنامه گفتمان یکی از تلویزون ها، کسی که بسیار منظم ، فروتن و میهن
دوست به نظر می رسید به صورت بی شرمانه مورد نشانه، ملامت و توهین قرار گرفت. این شخص
کسی نبود جز "جاوید چوهدری" با یک ادعای غلط علیه قوم هزاره خشم و نفرت
خود را با قوم هزاره اظهار داشت که " آنها بسی را به آتش کشیدند که درایور آن
توسط همان بس، جنازه و زخمی ها را به شفاخانه بولان انتقال میداده" راننده
دلیر که به احتمال زیاد پیش از آسیب دیدن فرار کرده بود. جاوید چوهدری در برنامه
گفتمان "Kal Tak"
خود به تشویق و نماد پردازی راننده به عنوان یک قهرمان می پردازد در حالیکه قوم
هزاره را مورد اتهام و بد رفتاری قرار میدهد.
مردم هزاره از رانندۀ که
بس را به شفاخانه بولان انتقال داده از صمیم قلب تشکر و او را تحسین کرده اند. اما
حقیقت این است ، او خیلی زود از حمله کننده که مردم را کشتند فرار نموده بود. بسی که
جاوید چوهدری از آن حرف می زند توسط آفسر پولیس به شفاخاه بولان انتقال یافته است
که "حامد شکیل" نایب ریس جنرل پولیس (عملیات) هنگام مصاحبه با جیو نیوز
با افتخار ادعا می نماید.
درضمن از تمام خواننده
(متن) خواهش می شود که بالای تبصره جاوید چوهدری عمیقاً فکر نمایند. "این همان
بسی است ، که تمام اسناد را علیه تروریست ها دارا بود." حال شما بگویید، که چه
کسی از سوزاندن بس سود خواهد برد؟ آیا هزاره ها؟ نه، اصلاً این طور نیست، حتی اگر
اسناد و شواهد بر ضد تروریست ها در آن موجود می بود. یک هفته پیش از حادثه اختر آباد فاجعه شبیهی در مستونگ صورت گرفت، از اسناد
و شواهد که در بس موجود بود چه نتنجه ای بدست آمد؟ در طول 12 سال اخیر ، این یک
مبارزه برای ازبین بردن یک قوم است. دهها حمله صورت گرفت، ولی یک نفر از مجرمین هم
گرفتار و مجازات نشد. "عثمان سیف الله" و "داوود بادینی" که
عضو لشکر تروریستی جنگوی میباشند از دست نیرو های ضد تروریستی از زندان که در
کویته – کنت میباشد، فرار می نمایند و جاوید چوهدری در باره اسناد موجود در بس صحبت
می کند.
برای معلومات بیشتر
چوهدری باید یاد آور شوم که هزاره ها ی کویته در مدت 12 سال تجربه های کافی بدست
آورده اند، که به چنین اسنادی چطور اهمیت بدهند. تنها افراد ساده لوح اگر به
تبلیغات شما برای بد نام ساختن یک قوم که مورد هدف کشتار قرار گرفته باور خواهند
کرد. حقیقتی که قوم هزاره همیشه مصلح و سازنده بوده، از آسمان کرده، واضح تر و هویدا
است. هیچ وقت خواست این قوم نبوده که کویته به "سوات" و "پاره
چنار" دیگر مبدل شود.
علاوتاً باید بگویم که
چوهدری صاحب واژه "جان به حق" که معولاً برای کشته شدن غیر مسلمان
استفاده میشود را برای شهیدان واقعه اختر آباد به کار می برد، که خود بطور واضح بیان گر
اراده زشت شان در پشت صحنه است. او یک راننده خیالی را "قهرمان " خطاب و
او را یک شخض نیکو کار برای هزاره ها می گوید و طالب ‘Tamgha-e-Shuja’at’
برای وی می گردد ، زمان که با خشم زیاد بر ضد هزاره ها صحبت می کند. هیچ نمی گوید که
زندگی بی گناه ها چه خواهد شد و نه در باره فامیل های غریبی چیزی می گوید، که تنها
نان آور شان را از دست داده اند.
در آخر ، معدود خبرنگارانی
هستند، که خطر را به جان خریده و به صدای متعهد قوم هزاره گوش داده و صدای شان را
بازتاب میدهند. مانند: صوفیا جمال، نصرت جاوید، مشتاق منهاس و نجم
سیتهی که از جمله خبرنگاران برجسته اند، که واقعاً سزاواز احترام هستند.