قاتل، قهرمان است اینجا!
در کشوری که دزد اش پادشاه و رهزن اش وزیر باشد، قاتل اش باید قهرمانانه به کشتار شهروندان بی گناه بپردازد. در این روزها، روزی نیست که تروریستان بدون ذره ای از خوف و هراس دستان گثیف شانرا به خون ساکنان بی گناه هزاره های شهر کویته رنگین نکنند. تنبلی، بی حسی، بی غیرتی و بی وجدانی نیروهای انتظامی به اندازه ای رسیده است، که تروریستان با پای پیاده در شلوغ ترین منطقه شهر بر اهل تشیع کویته که اکثریت شان هزاره اند، حمله نموده و بعد از تماشا نمودن اجساد شان که توسط مردم به طرف شفاخانه ها حمل می شوند، از منطقه متواری می شوند.
دیروز خانواده میرزا خادم حسین نوری یکی از اهلیان تشیع قندهاری، به سوگ نشستانده شدند. تروریستان وی را در شلوغ ترین منطقه شهر هدف قرار دادند و زمانی که می خواستند فرار کنند با موتر پولیس روبرو شدند. تروریستان پولیسها را نیز هدف قرار داده و در حالیکه موتر سایکل شان به جای شان مانده بود، با پای پیاده فرار نموده و مثل همیشه ناپدید شدند. رییس پولیس شهر بعد از حادثه، بدست آوردن موترسایکل را به رخ رسانه ها می کشید، که یکی از دست آورد های پولیس است. بزرگترین دست آورد پولیس و نیروهای انتظامی تا اینک از تروریستان که نزدیک به 1000 تن را در کویته به شهادت رسانده اند، موتر سایکل تروریستان بوده است. شرم باد بر چنین پولیس و نیروهای انتظامی که بجای حفاظت از شهروندان، آنها ترس، پول و رشوت را ایمان شان نموده اند و از پول فساد با فروختن خون شهروندان و خودشان به تامین عیاشی های خانواده های شان می پردازند.
ایف آی ار، شهادت خادم حسین نوری را به نام تروریستان نامعلوم درج کرده اند. در حالیکه مثل مجموع حوادث قبلی لشکر جهنگوی مسوولیت آنرا پذیرفته است. جالب است بدانید، در هیدلاین صفحه اول روزنامه مشرق 18/12/2012میلادی، گزارش شهادت خادم حسین نوری و بیانیه لشکر جهنگوی یک اندازه پوشش داده شده و در کنار هم به نشر رسیده است. سخنگوی لشکر جهنگوی با نام مستعار ابوبکر صدیق طی تماس تلفونی با روزنامه های شهر در ضمن پذیرش مسوولیت کشتار تهدید نموده است، که: " ما به پولیس ها اخطار می دهیم که تلاش نکنند تا مجاهدین لشکر جهنگوی را محاصره کنند و اگر کدام پولیس در صحنه موجود بود در راه ما نیاید. هر پولیسی که در راه مجاهدین لشکر جهنگوی بیاید، نصیب اش فقط مرگ است. اگر بخاطر کدام پولیس، فقط موی اعضای لشکر جهنگوی بهم بخورد، ما خانه های پولیس ها را آتش می زنیم. مجاهدین ما هر عملیاتی را که انجام می دهد، منطقه را محاصره کرده انجام می دهد. اگر پولیس ها، دوستان ما را بکشند، دیگر اعضای لشکر جهنگوی آنها را خواهند کشت. ما آن آفیسر را می شناسیم که حکم به محاصره اعضای ما را داده بود، ما از او انتقام می گیریم. آخرین بار برای پولیس می گویم که مزاحم ما نشود و فقط به اندازه تنخواه شان کار کنند، در غیر آن اگر ما رخ خود را طرف آنها کردیم، آنقدر نعش شانرا بر زمین خواهیم انداخت که دیگر کسی حاضر نخواهد شد که عضو پولیس شود. رسانه ها باید بی طرف باشند، اگر بیانیه ما را نشر نکنند، رخ ما طرف آنها خواهد شد. لشکر جهنگوی اخطار نمی دهد، هرچه می گوید، همان را می کند. بعد از این رسانه ها را تهدید نمی کنیم، بجای آن هدف قرار می دهیم."
در این شهر قاتل قهرمان است و مقتول ملامت. قاتل به کشتار افراد غیر مسلح و بی گناه افتخار می کند و به نظرش ثواب دنیوی و اخروی را نصیب می گردد، ولی مقتول ملامت از خود و بیگانه می گردد.... اما به کلام ساده به گفته شاعر، قاتلان، تروریستان و افراطیون باید بدانند، که "خون ناحق دست از دامان قصاب بر نداشت/دیده باشی لکه های دامن قصاب را". امروز کسانی که افراط گرایی را حمایت نموده و افراطیون را می پرورانند و یا کسانی که در مقابل اش ساکت اند و مسوولیت انسانی شانرا انجام نمی دهند، فردا همین افراطیون که روز به روز قدرتمند تر شده می روند، خودشانرا نیز نیست و نابود خواهند کرد...!
چندی قبل دومین اثر تحقیقی محترم ر. بهریاب هزاره، بنام "سانحات" وارد بازار مطبوعاتی پاکستان گردید. این اثر ارزشمند آقای بهریاب کتاب تحقیقی است که در آن سعی شده است عوامل پشت پرده حوادث اندوهناک کشتار هزاره های کویته به شکل موشکافانه به بحث گرفته شود. کتاب به شکل مشخص تر از باز گردن حادثه نهم سپتامبر شروع، بعد از پرداختن به تاکتیک های جنگی القاعده سپس به اشتباهات بزرگ ایالات متحده آمریکا پرداخته و در ادامه تاریخچه افراط گرایی در پاکستان، تحریک طالبان و اختلافات وهابیون و اهل تشیع را در پاکستان به بحث گرفته و در قسمت آخر در مورد لشکر جهنگوی که یکی از تندرو ترین سازمانهای افراط گرا در پاکستان است و شاخه بلوچستان آن که مسوولیت کشتار هزاره ها را اکثراً به عهده می گیرد، معلومات ارزشمندی را تحویل خواننده اش می کند...
با مژده به اطلاع علاقه مندان کتاب رسانده میشود، اینکه سومین اثر استاد ج.جلال (اوحدي) بنام "طوطي هند و پاك يا امير خسرو هزاره" با مشخصات ذیل طبع و نشر شد:
با خرسندی به اطلاع علاقه مندان و دوستداران کتاب رسانده میشود، اینکه هفتمین اثر استاد عبدالغفور ربانی بنام "تاریخ های متفاوت" با مشخصات ذیل وارد بازار کتاب شد:
در این وبلاک سعی خواهد شد، که به علاوه نوشته های مسوولین وبلاگ کویته و مقالات نویسندگان گرامی، فعالیت های علمی، سیاسی، ورزشی، هنری و فرهنگی دوستان شهر کویته - پاکستان نیز انعکاس داده شود. در ضمن یک بخش مختص به آموزش موضوعات جدید علوم و فناوری گردیده است، که امید مورد استفاده دانش آموزانی که به این وبلاک سر میزنند گردد.